آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان                  ABZISTAN

سلام بر همگی. علی قوام پور هستم، دانش آموخته اکولوژی دریا در مقطع دکتری، تا حدودی فعال در زمینه تکثیر و پرورش آبزیان (به ویژه میگو)، علاقمند به زمینه های مختلف صنعت آبزی پروری و البته در کنارش، علوم انسانی. این ملغمه رو بذارید در کنار لیسانس ژنتیک و فوق لیسانس بیوشیمی تا دیگه اصلا تعجب نکنید. ولی در این رسانه ، تلاش دارم ، روش های بهینه مدیریت آبزی پروری و مبانی این صنعت را ارائه و ایده های نوین را معرفی کنم. گاه گداری هم دلنوشته ای تا به سنت وبلاگ نویسی پایبند مونده باشم. امیدوارم مطالب وبلاگ آبزیستان مورد پسند بازدیدکنندگان محترم واقع بشه. ضمنا همینجا باید اعلام کنم که این وبلاگ، شخصی و مستقله و به هیچ شرکت و وبسایتی وابسته نیست. اینو عرض کردم تا حساب مطالب منتشر شده در اینجا رو از وبسایت هایی که به نام آبزیستان الی ما شاءالله این روزها در اینترنت مشاهده میفرمایید جدا کرده باشم. پاینده باشید

بایگانی

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میگو» ثبت شده است

مولد سازی و دغدغه همخونی

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۳۵ ب.ظ

نتیجه تصویری برای ‪shrimp domestication inbreeding‬‏

این مطلب مربوط به حدود 6 سال پیشه و شاید بعضی از مطالبش حکایت روز نباشه ولی بخش عمده ای از موارد عنوان شده هنوز ارزش خوندن داره :

بر اساس مباحثی که اخیراً در بین پرورش دهندگان شنیده می شود تصمیم گرفتم در زمینه روند انتخاب پیش مولد و نیز بحث آمیزش انتخابی (Selective breeding)نظرات خود را (البته تا آنجا که اطلاعاتم کفاف دهد که اذعان دارم بسیار اندک خواهد بود)عنوان کنم.البته خود نیز معترفم مسئله مولد سازی آنقدر ها هم پیش پا افتاده نیست که بشود در حد یک وبلاگ بررسی شده و راهکارهای اجرائی نیز جهت آن ارائه شود چون انصافاً نه جایگاه اجرائی این حقیر آنچنان تأثیر گذار است و نه علم بنده چنان  که به تمامی مشکلات واقف و بر همه راه حلها محیط باشم و از طرفی بتوان در این وبلاگ با حد و اندازه های وبلاگیش تأثیری بر امور گذاشت.اما "آب دریا را اگر نتوان کشید.........هم به قدر تشنگی باید چشید" و به مصداق این حدیث علوی "ما لایدرک کله لا یترک کله" .

البته آنچه در حال حاضر در کشورما تحت عنوان مولد سازی در جریان است (چنانکه در پستهای قبلی نیز گفته شد)خیلی صبغه علمی و فنی ندارد با اینحال سعی می شود تا حدی علمی تر به آن پرداخته شود.

یقیناً همه دست اندرکاران امر تکثیر و پرورش میگوی کشور حتی پیش از ورود گونه وانامی به این صنعت،تا حدودی با مولد سازی (در خصوص گونه بومی ایندیکوس)آشنائی داشته و یا حداقل به مزایا و محاسن آن دست کم در واپسین سالهای حضورگونه ایندیکوس در صنعت واقف بوده اند.اینکه گفته شد در سالهای واپسین ،به این دلیل است که تقریباً همگی بخاطر دارند در سالهای انتهای دهه هفتاد و ابتدای دهه هشتاد کمتر پرورش دهنده ای (مگر به جبر شرایط)تمایل به پرورش لاروهای پرورشی داشت و حتی جملات قصاری همچون "لطفاً شیلات ما را موش آزمایشگاهی خود نکند"صادر شده همان ایام است.اما مقتضیات ورود و جایگزینی گونه قدیم با جدید چنان بود که دیگر پرورش لارو وحشی چندان قابل طرح نبود(و در صورت طرح می بایست طراح محترم،زحمت رفتن تا سواحل آمریکای جنوبی را می کشید)ونیاز بود پرورش دهندگان ،حداقل اینبار به اینکه موش آزمایشگاهی مؤسساتی چون Oceanic Institute و یا High Health شوند رضایت دهند.(نیش و طعنه ها را بر بنده ببخشائید که دل خونی دارم از همان سالها که اگر نبود آن بد سلیقگیها الان حداقل بخش کوچکی از ظرفیت پرورش میگوی کشور به گونه های بومی آنهم از نوع اصلاح نژاد شده  اختصاص داشت).

اما لزوم پرداختن به طرحی جامع در راستای تولید پایدار این گونه غریب و غیر بومی از همان ابتدا و متعاقب مشکلاتی که شرکتهای تولید کننده مولد و پست لارو SPF در مسیر واردات این میگوها ایجاد نمودند (و در حقیقت در تحریم کشورمان حتی از پاپ هم کاتولیک تر شدند)احساس گردید.به همین دلیل عرصه های از پیش آماده شده و گلخانه های مولد سازی اینبار پذیرای گونه جدید بودند و هرچند غیر علمی اما تا حدی عملگرایانه به حل مشکل کمک کردند.

اما امروز صنعت پرورش میگوی کشور ،کمتر از یک دهه از ورود اولین محموله میگوی لیتوپنئوس وانامی ،خود را با چالشی اساسی مواجه می بیند.گذر صحیح و منطقی از این چالش ،صنعت را از همین قدم های ابتدائی بیمه خواهد نمود در حالیکه عدم درک درست از شرایط ویژه فعلی و برخورد غیر اصولی با این مشکل ،شاید مسئولین را در آینده ای نزدیک بر سر میز تصمیم گیری (شاید عجولانه)آنهم باز در خصوص تغییر گونه بنشاند.

شاید تعریف مشکل چندان دشوار نباشد.ترس دست اندرکاران پرورش میگوی کشور (که کاملا نیز بجاست)از افزایش سریع ضریب همخونی در زاده های مولدینی است که از دید ایشان بدون برنامه مدون اصلاح نژاد ،همه ساله در مراکز مولد سازی(گلخانه های موصوف)تولید می شوند.حتی اگر قبول کنیم که مولد وارداتی از مؤسسات مولد سازی خارجی که به زعم ما F0 محسوب می شوند در حقیقت F30  و یا حتی F40  هستند مشکل که حل نمی شود هیچ،پیچیده تر و بغرنج تر نیز میگردد.

حقیقت هم تقریباً همین است.آنچه از سوی مؤسسات مولد سازی هاوائی،فلوریدا و یا این اواخر،تایلند روانه بازار می شود،مولدینی هستند که طی برنامه های بهگزینی،آمیزش انتخابی و مولد سازی ،نسلهای پی در پی تولید نتاج کرده و واجد مطلوبیت ژنی و در عین حال مناسب بازار گردیده و اکنون به دست تکثیر کننده داخلی رسیده است.توطئه ای هم در کار نبوده و این روند سالهاست در دام و طیور و آبزیان زینتی و حتی گل و گیاه نیز رایج بوده و پایه و مبنای علمی  دارد.حتی اگر قرار بود بهترین زاده ها را در اختیار خریدار قرار دهند باید از همین مسیر عبور می نمودند،یعنی آمیزش مطلوبترین زاده ها از نظر صفت مورد نظر با حفظ و رعایت حداقل قرابت و خویشاوندی.به این ترتیب میبایست آنقدر روند آمیزش را تداوم بخشید که زاده ها به حداکثر مطلوبیت صفت مورد نظر نائل گردند.البته این پروسه چندان آسان و سهل الوصول نیست چرا که برای هر آمیزش ،مولدین منتخب باید از نظر خصوصیات شجره ای و راندمان تولید ،همچنین برپایه میزان وراثت پذیری صفت مشخص حائز بیشترین امتیاز ممکن شوند.به عنوان مثال هرگاه وراثت پذیری صفتی 0.33محاسبه شود مولدین منتخب می بایست حداکثر این امتیاز را داشته باشند و صرف دوری یا نزدیکی شجره ای ملاک نیست.

بخش دوم :

در برخی جلسات که تاکنون در خصوص مولد سازی برگزارشده و بنده شرف حضور داشته ام،بعضاً موضوع همخونی و نگرانی از افزایش ضریب آن در بین زاده های حاصل از آمیزش نسل های متوالی مولدین مطرح می شود که بسیار بجا بوده و همواره در محافل تحقیقاتی و اجرائی اصلاح نژاددام ،طیور و اصلاح نباتات نیز طرح و بررسی می شود.بنده قصد ندارم از موضع یک تکثیر کننده و یا پرورش دهنده و یا حتی کارشناس بخش دولتی به این موضوع وارد شوم.اما صرفاً قصد دارم از دیدگاه اصلاح نژاد و ژنتیک میگو (در پست قبلی هم عرض کردم در حد معلومات اندک خود)این قضیه را تا حدی روشن نمایم.مطمئناً اغلب بازدید کنندگان این وبلاگ بیش از من به این مطالب اشراف داشته و بسیاری از موضوعات طرح شده در اینجا تنها در حد درس پس دادن خواهد بود.

چندین سال است که انتخاب پیش مولدین میگو (چه گونه ایندیکوس و چه وانامی)بر اساس صفت رشد انجام می شود.پیش از هر چیز باید این نکته خاطر نشان شود که انتخاب بر اساس صفت رشد،الزاماً به معنی انتخاب میگوهای بزرگتر از هر استخری نیست بلکه در این زمینه باید به طول دوره پرورش نیز توجه نمود.میگوهائی که در زمان کمتر به رشدی بیش از میگوهای هم سن خود رسیده باشند در مرحله انتخاب مطلوب تر خواهند بود.شاید این اشکال وارد شود که طبیعتاً در تمام استخرها با هر طول دوره پرورش میگوهای بزرگتر می توانند واجد چنین تعریفی باشند یعنی در طول دوره پرورش یکسان (نسبت به سایر میگوهای همان استخر)رشد بیشتری داشته اند.

اما این موضوع با توجه به فازهای رشد میگو در استخر پرورش قابل بحث است.میگوها در طول دوره حیات خود دارای سه فاز رشد هستند.فاز تصاعدی که از پست لارو یک روزه تا حدود وزن 4گرم ادامه می یابد،فاز خطی که از حدود 4 گرم آغاز شده و تا مرحله بلوغ برای جنس نر(بیش از 20 گرم)و بالاتر از 25 گرم برای جنس ماده تداوم دارد و فاز سوم فاز کاهشی است که سرعت رشد بواسطه رسیدگی گنادها کاهش می یابد( مقادیر برای میگوی وانامی عنوان شده است).آنچه در مرحله بهگزینی مولدین ملاک قرار میگیرد فاز خطی است که بین 1 گرم در هفته تا 3 گرم در هفته بطور متوسط نوسان دارد.پس از این دوره (فاز)انتخاب بر اساس سرعت رشد تا حد زیادی دارای خطا خواهد بود چرا که تفسیرعلت کندی رشد مشکل است.اما مزایای انتخاب بر اساس سرعت رشد هفتگی چیست؟

انتخاب بر اساس نرخ رشد هفتگی بطور غیر مستقیم هزینه های تولید را کاهش می دهد چرا که FCR نتاج بهتر بوده و این مسئله کاهش هزینه غذا را در پی دارد،طول دوره پرورش کاهش می یابد و از این لحاظ نیز ازهزینه نگهداری و پرسنلی کاسته خواهد شد.علاوه بر این در نقاط مستعد امکان افزایش دوره های پرورش وجود دارد.

پس از این مقدمه نسبتاً طولانی ،مجدداً بر این نکته تأکید می کنم که رشد یک صفت کمّی است.پذیرفتن این مسئله بخودی خود در بردارنده نکات دیگری است که شاید تا حد زیادی حساسیت کاذب برخی دوستان را نسبت به همخونی در مولدین پرورشی داخلی کاهش دهد.اینکه بپذیریم یک صفت کمّی است یعنی اینکه قویّاً تحت تأثیر محیط قرار دارد.به عبارتی امکان این وجود دارد که پست لاروهای حاصل از یک جفت مولد ،در یک استخر با مدیریت یک فرد در طول یک دوره 90 روزه X گرم و در استخر دیگر با مدیریت فرد دیگر(یا حتی مدیریت یکسان ولی با خاک بستر متفاوت،شکوفائی جلبکی غیر همسان،PH مختلف و ...)Y گرم رشد نمایند.یکی دیگر از خصیصه ها و ویژگیهای صفات کمّی توزیع نرمال آنها در یک جمعیت است.به این معنا که نمودار پراکندگی وزنی (و یا هر صفت کمّی دیگر)میگوها در جمعیت بصورت زنگوله ای است.به این ترتیب در صفات کمّی همیشه دامنه ای از حداقل و حداکثر داریم به اضافه دامنه ای به عنوان حد متوسط.

 

در حقیقت هرچه مقادیر حول خط میانگین باشد تنوع جمعیت کمتر و هرچه منحنی کم ارتفاع تر باشد تنوع جمعیت بیشتر خواهد بود.کار مدیران مولد سازی انتقال خط میانگین به سمت راست منحنی(رشد سریع) است که با بهگزینی از میان پیش مولدینی که در سطح هاشور خورده سبز رنگ قرار دارند انجام می شود.اما آنچه در یکی دو سال اخیر تحت عنوان اختلاف سایز در بخشی از جمعیت میگوها عنوان می شود را شاید بجای آنکه حاصل افزایش ضریب همخونی بدانیم بایستی ناشی از عدم همگونی جمعیتی ناشی از هتروزیگوسیتی دانست.موضوعی که مدیران اصلاح نژاد معمولاً به اکراه رو به آن میآورند و غالباً به واسطه Cross Breeding های متوالی بین مولدین ناهمگون حادث شده و به بیان ساده تر هرچه را برنامه های اصلاح نژاد رشته اند پنبه میکند و موجب به هم خوردن نظم آللی می شود که طی چند سال در لوکوس های متعدد تنظیم کننده صفات کمّی ایجاد شده است و این یکی از ظرافت های کار با صفات کمّی است.مسئله ای که شاید اکثراً علیرغم آشنائی با این صفات آن را از قلم می اندازند.

بخش سوم : 

در زمینه افزایش ضریب اینبریدینگ در نسلهای متوالی و تفاوت آن در بین جمعیت های مختلف باید به یک نکته توجه کرد و آن تعداد والدین در ایجاد نسل بعد نتاج است.

بر اساس فرمول معروف محاسبه اینبریدینگ داریم :

 F=1/2N

N در اینجا تعداد جمعیت مؤثر والدی است.جمعیت مؤثر یا ایده آل والدینی در ژنتیک جمعیت بر اساس تعریف فالکونر شروط خاصی دارد که از حوصله این بحث خارج است.فکر میکنم با استفاده از فرمول زیر خیلی ساده تر به پاسخ برسیم:

 Ne=4Nm*Nf/Nm+Nf

در این فرمول Nmتعداد مولدین نروNf تعداد مولدین ماده است.

حالا اگر بخواهیم مقایسه ای بین یک جمعیت دامی و جمعیت میگو به عمل آوریم مشخص می شود که تا چه حد می توان دغدغه همخونی را در آبزیان تعدیل نمود(مجدداً تأکید میکنم نگرانی از همخونی در مولد سازی میگو ها کاملا بجاست و باید به آن توجه شود):

فرض کنیم قصد داریم برای یک جمعیت مولد گاو شیری به تعداد 5 نر و 20 ماده  با فرض یک به 4 بودن نسبت نر به ماده  احتمال افزایش ضریب اینبریدینگ  را محاسبه کنیم :

در این جمعیت، Ne یا جمعیت مؤثر والدی برابر با 16 خواهد بود.به این ترتیب میزان فرضی افزایش ضریب اینبریدینگ برابر است با :3.125 درصد در هر نسل.

حال در خصوص یک جمعیت مولد میگو با فرض 1به2 بودن تعداد نر به ماده و برای تعداد 200نر و 400ماده خواهیم داشت:

Ne=533 و0.187= f درصد.

یعنی تقریباً 6درصد احتمالی که برای جمعیت دامی قبل محاسبه شد.البته اگر در جوامع دامی نیز همین تعداد مولد بکار گرفته شود تغییرات ضریب اینبریدینگ به همین نحو خواهد بود منتها طبیعت جوامع مولدین آبزی و واقعیت حاکم بر روند مولد سازی آبزیان به نحوی است که میتوان همواره در مقایسه با جوامع دامی احتمال افزایش سریع ضریب اینبریدینگ را کمتر انتظار داشت(هرچند این فرمول در مورد جمعیتهائی است که در آنها آمیزش بصورت تصادفی صورت میگیرد و در عمل هم ما در کارگاههای تکثیر فعلاً همین روش را تعقیب میکنیم).در مورد صفت رشد نیز که قبلا گفته شد یک صفت کمّی است ،افزایش اینبریدینگ و ظهور مشکل ضعف ناشی از خویشآمیزی تا حد زیادی بستگی به تعداد لوکوس تعیین کننده صفت دارد که بالطبع تعداد نسل فراوانی را در بر خواهد گرفت.برای مثال در مورد موش پس از 130 نسل زاده گیری از یک لاین،کاهش درمیانگین میزان رشد (مطالعه فقط بر متوسط رشد بوده)مشاهده نشده است.


  • ali ghavampour

میگو، ژنتیک، مولد سازی و باقی ماجرا!!

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۱۸ ب.ظ

نتیجه تصویری برای ‪shrimp genetics‬‏

این مطلب رو از آبزیستان قدیمی به عاریت گرفته و همینطور دست نخورده به اینجا منتقل کردم . در اون وبلاگ ، مطلب ذیل در دوبخش ارائه شده بود که در اینجا هر دو قسمت به حضور شما تقدیم شده . امیدوارم مورد پسندتون واقع بشه : 

این عنوان عریض و طویل ناشی از دغدغه خاطری است عریض و طویل تر که چندی است گریبان دست اندرکاران صنعت میگوی کشور را رها نمی کند.باورود میهمان تازه وارد و شاید خوش قدمی به نام میگوی پاسفید غربی به کارگاههای تکثیر و مزارع پرورش میگوی کشور،هرچند از همان ابتدا مسائل بیشتر غیر فنی سبب بروز تنگنا در زمینه تأمین مولدین این گونه شد اما با توجه به سابقه صنعت میگو در ایران و برنامه های نگهداری پیش مولدین (جانشین واژه مولد سازی که انصافاً با شرایط حاضر اصلاً جور نیست)،می شد انتظار حرکت بعدی را در سطح اجرا حدس زد:تکرار زمستان گذرانی پیش مولدین در گلخانه هائی که پیش از این مأمن گونه سفید هندی بودند.در این میان گهگاه در سمینارها و نشست های گوناگون ،دلسوزانی از تمامی زیر بخش های صنعت سخن از ضعف ژنتیکی در اثر خویشامیزی(Inbreeding)به میان می آوردند که دغدغه ای جدی و در عین حال رفع آن مشکل می نمود.در اینجا باید یاد عزیزی را زنده کنم که اکنون در مجموعه شیلات نیست و ایکاش بود و در حل این معضل مدد می نمود:دکتر امیری نیا.ریاست پیشین پژوهشکده آبزی پروری جنوب(مرکز تحقیقات شیلات خوزستان)که فارغ التحصیل ژنتیک آبزیان بود و خبره در ژنتیک جمعیت و ...افسوس.ردّ ایشان را تا چند سال پیش تا مؤسسه تحقیقات زنبورداری جهاد کشاورزی دنبال کردم و نمی دانم تاکنون در همان منصب تشریف دارند یا خیر. اما هرکجا که هستند یقین دارم اینجا جایشان خیلی خالی است.باری زیاد به بیراهه نرویم.به عقیده من آنچه بیش از وجود مشکل خطرناک است فقدان برنامه ای اجرائی برای رفع آن می باشد.در حقیقت چشم انداز صنعت میگوی کشور بستگی تام به برنامه ریزی اصولی و منطقی امروز دارد.

در این زمینه زیر ساخت ها وجود دارند هرچند نیازمند اصلاح هستند.نیروی متخصص اگر نگوئیم به حد کافی ولی در حد قابل قبول موجود است.تجهیزات پیشرفته کم نداریم.احساس نیاز نیز از همان سالهای ابتدائی وجود داشته است.به این ترتیب  ساده تر از آنچه تصور میگردد میتوان افقی روشن در زمینه تأمین مولد مورد نیاز با حاشیه امنیت ژنتیکی و زیستی مجسم نمود.

بد نیست امکانات موجود را کمی موشکافی کنیم:

خوشبختانه گلخانه های مولد سازی از سال 1379 در استانهای خوزستان،بوشهر و هرمزگان احداث شده اند.این سازه ها هرچند در حال حاضر در ابتدائی ترین شکل خود مورد استفاده قرار میگیرند(زمستان گذرانی به منظور افزایش وزن مولدین و تحویل به مراکز تکثیر)اما به عنوان حلقه پسین در زنجیره تولید مولد ،ازپیش نیازهای اساسی در مولد سازی به شمار می آیند.تجهیز این گلخانه ها و پیاده سازی سیستم های فیلتراسیون وضدعفونی آب در کنار دستورالعمل های بیوسکوریتی (ایمنی زیستی)محیط امنی جهت تولید مولدین HighHealth خواهد بود. اما این گلخانه ها می بایست چنانکه گفته شد از شکل سازه های زمستان گذرانی به مقصد مولدین خروجی از کارگاههای تولید مولدین  SPF و SPR ،محل نگهداری پیش مولدین انتخابی جهت آمیزش های هدفمند ویا قرنطینه لاین های جدید وارداتی مبدل گردند. در واقع این گلخانه ها باید به جای نقش کانونی در مولد سازی میگو به حلقه ای از کل پروسه مولد سازی تغییر وضعیت دهند و در کنار آن می بایست به احداث و تجهیز مراکز مولد سازی پیشرفته واجد بخشهای قرنطینه،آزمایشگاه بیوتکنولوژی،NBC و تخمریزی و پرورش لارو اهتمام ورزید.بالطبع این سرمایه گذاری در شرایط فعلی برای بخش خصوصی داخلی، "ما لایطاق" است و نیاز به حضور بخش دولتی یا سرمایه گذار خارجی احساس می گردد. 

بنده قویّاً بر این اعتقادم که باید روش های انتخاب و آمیزش مولدین میگو در کشور مورد بازنگری و تحوّل واقع شود.روشهای سنّتی مورد استفاده در دامپروری پروسه هائی زمان بر و اکثراً در خصوص میگو،فاقد کارآمدی لازم هستند،چراکه تعداد زاده در میگو بسیار زیادتر از دام های عالی تر بوده بعلاوه درجه هموزیگوسیتی را با توجه به تنوع در منبع تأمین این موجودات نمی توان به سادگی بین لاین های والدی و زاده ها(حداقل در فواصل اندک بین نسل ها) تعیین نمود. برای ساده تر شدن موضوع اجازه دهید از یک مثال کمک بگیریم:

در آمیزش های معمول بین دو گاو به عنوان دام های عالی،شباهت و یا تفاوت فنوتیپی و ظاهری بین زاده ها با والدین ،به سادگی از روی رنگ بدن،میزان شیر،وزن نهائی،وزن شیردهی و...قابل مقایسه است.البته در این مورد نیز خصوصیات فنوتیپی در سطح فیزیولوژی را نیز میتوان مبنای مقایسه قرار داد اما آنچه به عنوان صفات اقتصادی موجود ملاک عمل در آمیزش های انتخابی و بهگزینی والدین واقع می شود بیشتر حول همین خصوصیات است.حال اگر قرار باشد ماده گاو به تعداد 100هزار فرزند داشته باشد و شما بنا داشته باشید تمام زاده ها را برای بهگزینی از روی صفات ظاهری بررسی کرده و بهترین گله از آنها را برای تولید نسل بعد انتخاب نمائید به نحویکه زاده ها واجد صفات مورد نظر شما باشند.مسلّماً این کار اگر نگوییم غیر ممکن ولی کاری دشوار و پرهزینه است. البته در مورد میگوها باید به تمام این دشواری ها ، بایدشباهت فراوان ظاهری بین زاده ها را نیز افزود.البته این مشکل با توجه به محدودیت پارامترهای اقتصادی قابل ردیابی در مولدین میگو(عموماً رشد و تا حدی مقاومت در مقابل بیماری) ،در مرحله بهگزینی تا حد زیادی مرتفع می شود اما اینبار درجه همخونی مولدین انتخابی مشکل بعدی خواهد بود.در دام های عالی رسم شجره ژنتیکی جهت لاین والدی به دلیل سهولت در استخراج سوابق فامیلی امر چندان دشواری نیست اما چنین کاری برای میگوها با روشهای مرسوم بسیار دشوار است بویژه در کشورهائی که واردکننده میگوهای مولد از منابع خارجی هستند دشواری این امر دوچندان میگردد.تصورکنید بخواهید سابقه فامیلی لاین والدی مولدین مورد استفاده خود را در یک برنامه آمیزش انتخابی ردیابی کنید.نهایت کاری که میتوان کرد ،ردیابی شجره تا نخستین نسلی است که وارد کشور شده  اما پیش ازآن را تنها (حتی اگر چنین اطلاعاتی را بتوانید کسب کنید)  با نام کارگاههای تولید کننده در اختیارخواهید داشت تا اینکه سرانجام به لاینی می رسید که از دریا صید شده است.مسلّماً این اطّلاعات گردآوری شده برای شما هیچ دست آوردی نخواهد داشت و هیچگونه کمکی در ترسیم شجره به شما نخواهد نمود.

اگر با دیدگاه سنّتی بدنبال چاره باشیم میتوان نسل در اختیار خود را نسل F0 نامید و از همان نقطه اقدام به ضبط داده ها کرد.این کارخطا در ارزش گذاری  را سبب می شود.در حقیقت شما از درجه هموزیگوسیتی مولدین واجد صفت مورد نظر آگاهی نداشته و ادامه آمیزش بر مبنای ارزش گذاری انجام شده درجه همخونی زاده ها را به سرعت افزایش خواهد داد.اما چاره کار را خوشبختانه روشهای ژنتیک مولکولی و بیوتکنولوژی پیش روی ما قرار داده است.در این مورد میتوان به راحتی از الگوی مارکرهای ژنتیکی استفاده نمود. 

در فرصت مقتضی انشاالله بحث استفاده از مارکرها یا نشانگرها در آبزی پروری رو بیشتر مورد ارزیابی قرار خواهیم داد .


  • ali ghavampour

نقش فیزیولوژیک ویتامین C در میگو

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۵۲ ب.ظ

نتیجه تصویری برای ‪shrimp vitamin c‬‏

مقاله ای که لینک دانلود آن در ذیل این متن آورده شده ، چند سال پیش به صورت برداشت آزاد از مقاله برایان هانتر مدیر شرکت آبزی پروری ROCHE ترجمه و در سایت آبزیستان قرار داده شد . به دلیل اهمیت فراوان ویتامین C در فیزیولوژی میگوهای خانواده پنائیده به ویژه در مقابله با بیماری ، انتشار مجدد این مطلب را بی مناسبت ندیدم .

امیدوارم مورد پسند بازدیدکنندگان عزیز واقع شود .

لینک دانلود

  • ali ghavampour

حقایقی در خصوص شش باور رایج در تکثیرمیگو

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۲۹ ب.ظ

حقایقی در خصوص شش باور رایج در تکثیرمیگو

 

Stephen G. Newman, Ph.D.

ترجمه :علی قوام پور

Global aquaculture advocate magazine

November/December 2012

کیفیت پست لارو تولیدی در بین مراکز تکثیر متفاوت و از تنوع بسیاری برخوردار  است.برخی تصورات اشتباه در خصوص کیفیت لارو یا آب مصرفی در این مراکز می تواند سبب افت کیفی محصول شود.دراین زمینه می توان از سوء برداشت هایی که در مورد پست لاروهای SPF یا کاربرد پروبیوتیک ها وجود دارد نیز نام برد که در نهایت منجر به افت راندمان تولید مراکز تکثیر می شود.

در طول 25 سال گذشته و طی تجربه ای که بواسطه کار با تکثیر کنندگان و پرورش دهندگان حاصل نموده- ام،فرصت بازدید از صدها مرکز تکثیر در کشورهای متعددی نیز برایم فراهم و از همان ابتدا کار من مشاهده و آموختن بوده است.به این دلیل گهگاه روش های مناسبی در خصوص بهبود تولید به نظرم می رسید که هرجا مدیران مراکز تکثیر راغب به همکاری بوده اند این اصلاح و بهبود ممکن شده است.

با اینحال متأسفانه هنوز هم ،حتی در بین آنها که مدعی بکارگیری دانش فنی در امر تکثیر هستند غفلت هایی دیده می شود که سبب گردیده کیفیت پست لارو تولیدی مراکز تکثیرتا حدزیادی با هم متفاوت باشد.

 باور اول :

بازماندگی پائین در مخازن لاروی ناشی از فشار انتخاب (Selection Pressure) است که در طبیعت نیز وجود دارد.در حقیقت در این پروسه، لاروهای ضعیف تر حذف شده و پست لاروهای باقیمانده ،به دلیل توانائی بالاتر،شرایط نامطلوب محیط استخر پرورش را بهتر تحمل می نمایند.

واقعیت چیست ؟

فشار انتخاب در مراکز تکثیر بطورکلی با آنچه در محیط وحشی حاکم است مغایرت داشته و بازماندگی پائین در این مراکز غالباً شاخصی برای مشکلات مدیریتی در تأمین شرایط مطلوب محیط تکثیر و نه بر مبنای انتخاب اصلح است.در واقع پست لاروی که در محیط نامناسب مخازن لاروی در تکثیر تولید شده و بنا به عللی زنده مانده،الزاماً قادر به تحمل پارامترهای(کاملاً متفاوت) استخرپرورش نیست.تجربه نشان داده است که، احتمال بازماندگی بالاتر جمعیت های پست لاروی که بازماندگی مطلوب تری در مرکز تکثیر از خود نشان داده اند ،پس از حمل مناسب و در استخر پرورش بیشتر است.

باور دوم :

کیفیت آب چندان فاکتور مهمی به حساب نیامده و تعویض آب مخازن ضرورت خاصی ندارد.

واقعیت چیست ؟

برخلاف محیط وحشی که پست لاروها قادر به پراکنش در محیط وسیعی هستند،پست لاروهای موجود در مخازن محدود تکثیر،امکان زیادی برای این جابجایی ندارند.از این رو تراکم بالای مخزن تکثیر ،ریسک شیوع سریع بیماری را در بین جمعیت پست لارو افزایش می دهد.به این ترتیب افت کیفیت آب به عنوان مهمترین فاکتور تشکیل دهنده محیط زیست میگو،می تواند عمده ترین عامل بروز استرس و کاهش بازماندگی محسوب گردد.

در نتیجه،تعویض به موقع آب از نکات کلیدی توفیق در تکثیر به شمار می آید.

هرچند ،این به آن معنا نیست که در مخزن لاروی نمی بایست هیچ نوع ماده آلی شکل بگیرد با اینحال،تعویض آب مخازن ضرورتی است که باید جهت کاهش ریسک شیوع بیماری در بین پست لاروها مدّ نظر قرار داشته باشد.

باور سوم :

پست لاروهای SPF در برابر بیماری مقاوم تر از پست لاروهای معمولی بوده و شرایط نامساعد محیط را بهتر تحمل می کنند.

واقعیت چیست ؟

میگوی SPF به این معناست که این میگوها در خصوص ابتلا یا آلودگی به عوامل بیماریزای مشخصی مورد آزمایش قرار گرفته و عدم آلودگی نمونه های آزمایش شده  به همان عوامل بیماریزا تأیید گردیده است.اما برای تولید میگوهای مقاوم در برابر بیماری اگر چه وجود میگوهای SPF ضروری است ،با اینحال این روند طی برنامه های غربالگری و آزمایشات ژنتیکی و در خلال پروسه های متعددی انجام می شود.

به مجرد قرار گرفتن میگوهای SPF در محیط فاقد تمهیدات قرنطینه ای و ایمنی زیستی(Biosecurity) دیگر نمی توان صفت SPF را برای پست لاروها در نظر گرفت.

علاوه بر این ،روش های نمونه برداری از میگوها برای ارسال به  آزمایشگاه صرفاً بر پایه روش های آماری با ضریب اطمینان پائین تر از صددرصد صورت گرفته و هیچگاه نمی توان به صورت کامل نمونه اخذ شده را نماینده کاملاً مطمئنی برای کل جمعیت محسوب نمود.

باورچهارم :

به جای بکارگیری مراحل مختلف ایمنی زیستی(Biosecurity)،می توان از پروبیوتیک برای حفاظت از پست لارو در مقابل عوامل بیماریزا استفاده نمود.

واقعیت چیست ؟

تاکنون پروبیوتیکی به معنای واقعی (باکتریهایی که قادر باشند با تشکیل کلنی در روده پست لارو مانع استقرار و تشکیل کلنی باکتری های بیماریزا شده و از این طریق مانع بروز بیماری در میگو گردند)برای مراکز تکثیر معرفی نشده است.

هرچند تلاش برای تغییر در ترکیب  باکتریایی مخازن تکثیرمیگو ،با کشت باکتری های مفید(یا بی ضرر)در این محیط می تواند تعداد باکتری های بیماریزا را کاهش دهد،با این حال بسیاری از عوامل بیماریزا هنوز قادرخواهندبود به عنوان تهدیدی بالقوه در محیط باقی بمانند.از این رو پروبیوتیکها تنها در کنار سایر تمهیدات مدیریتی و بهداشتی می توانند ابزاری کارآمد برای مدیریت پیشگیری از بیماریها  به شمار آیند.

باور پنجم :

همه آنچه برای آغاز مطلوب روند تولید لارو لازم است آب فاقد باکتری است.

واقعیت چیست ؟

غذای زنده شامل آرتمیا و جلبک ازجمله مهمترین منابع آلودگی باکتریایی در مراکز تکثیر می باشند.

در این زمینه می توان به سندرم زوآ(Zoae Syndrome)اشاره کرد که در نتیجه افزایش بارآلودگی در مخازن تکثیر و بصورت  ایجاد مشکل در تغذیه مراحل ابتدایی لاروی ،عدم پوست اندازی و در نهایت تلفات سنگین لارو بروز می نماید.

علیرغم اینکه راه های زیادی برای کاهش بارآلودگی مخازن لاروی موجود است اما توجه چندانی به آنها نگردیده،به علاوه ادعای بسیاری از تولید کنندگان اینگونه از محصولات،در عمل فاقد پایه و مبنای علمی بوده است.

باورششم :

پست لاروهایی که بازماندگی بالائی در تکثیر داشته اند،در مقابل حمل نامناسب جهت انتقال به مزرعه پرورش نیز تحمل بالایی خواهند داشت.

واقعیت چیست ؟

همواره علاقه پرورش دهندگان و مدیران تکثیر بر کاهش استرس در مراحل مختلف حیات میگو قرار داشته است.از طرفی،بدن میگو نیز همچون انسان،قادر به تولید ویتامین C (عامل کاهش استرس)نیست و می بایست این ترکیب را از محیط خارج(تغذیه و ...)دریافت نماید.غفلت از این موضوع باعث ضعیف شدن پست لارو پس از انتقال به استخر(زمانی که لارواستعداد بالایی برای تلفات پس از حمل دارد)خواهد گردید .

لینک دانلود متن PDF

  • ali ghavampour

مقاله ای در خصوص استرس در میگو

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۲۴ ب.ظ

ارزیابی تأثیر استرس های محیطی و فیزیولوژیک

بر تعدادی از پارامترهای ایمنی - خونی در میگوی Farfantepenaeus paulensis

Luciane M. Perazzolo, Roge´rioGargioni, Paulo Ogliari,Margherita A.A. Barracco,

( Aquaculture 214 (2002) 19–33)

ترجمه و خلاصه سازی: علی قوام پور

تغییر در برخی پارامترهای ایمنی و یا فیزیولوژیک به عنوان پاسخ به شرایط استرس زا را می توان به عنوان شاخصی مناسب برای ارزیابی سلامت موجودات از قبیل میگو در محیط پرورشی محسوب نمود.

در تحقیق حاضرتغییر پارامترهای ایمنی – خونی میگوهای Farfantepenaeuspaulensisپس از تحمل یکی از استرس های زیر مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفته است :

-        شوری پایین

-        قطع یکی از پایه های چشمی در میگوهای ماده

-        استخراج مصنوعی اسپرم(با فشار)

پارامترهای بررسی شده پس ازاعمال این استرس ها عبارت بودند از :تعداد هموسیت های(سلول های خونی) همولنف(THC)،غلظت کل پروتئین همولنف،فعالیت فنول اکسیداز(PO)،ظرفیت انعقادی سرم همولنف.

نتیجه این تحقیق بصورت زیر بوده است :

-        میگوهایی که به مدت 2 هفته در شوری پائین(13گرم در لیتر)نگهداری شده بودند،عموماً دارای هموسیت های کمتری (40% کمتر)نسبت به تیمار شاهد بوده اند.

-        تعداد هموسیت در میگوهای ماده قطع پایه چشمی شده و نر اسپرم گیری شده نیز به ترتیب 56.3 و 63 درصد پایینتر از میگوهای شاهد بوده است.

-        در مجموع پروتئین همولنف تغییر معنا داری در قبال استرس های وارده مشاهده نگردیده است.

-        فعالیت فنول اکسیداز در نرهای اسپرم گیری شده بطور معناداری افزایش یافته با اینحال در ماده های قطع پایه چشمی تغییر محسوسی رؤیت نگریده است.

-        فعالیت فنول اکسیداز رابطه معنا داری با کاهش شوری نشان نداده ،هرچند در تمام تیمارهای شوری (احتمالا به دلیل استرس ناشی از شرایط بسته نگهداری)،PO یا فعالیت فنل اکسیداز کاهش یافته است.

-        انعقاد سرم نیز رابطه معنا داری نشان نداده و حتی بین تکرارها نیز با تغییر همراه بوده است.

به این ترتیب می توان نتیجه گرفت از میان پارامترهای ایمنی-خونی مطالعه شده غلظت تام پروتئین و تعداد هموسیت حساس ترین پارامترها نسبت به استرس بوده و می توان پس از استاندارد سازی روش، از آنها به عنوان شاخص در ارزیابی شرایط پرورش استفاده نمود.


  • ali ghavampour

نتیجه تصویری برای ‪vannamei domestication‬‏

این مقاله به یکی از موارد بسیار مهم در بیوسکوریتی و مولد سازی میگو اختصاص داره و نکته جالبش مقایسه بین دو حوزه جغرافیایی از نظر سیستم غالب پرورش ، تأثیرش بر نوع و سطح بیو سکوریتی و در نهایت نوع مولدین مورد نیاز هریک از دو منطقه است .این مطلب تا به حال کمتر مورد توجه قرار گرفته بود به همین دلیل هم اتخاذ سیاست های راهبردی در زمینه مولد سازی ، شاید خیلی با شرایط کشور و سیستم پرورشی اون سازگار نباشه.البته پر واضحه که راه اندازی مرکز SPF در بوشهر ، میتونه مقدمه ای مبارک برای شروع راهی باشه که در آینده قطعاً نجات دهنده این صنعت از بحران هاییه که پیش روی پرورش دهندگان قرار می گیره و صنعت رو تهدید می کنه.

در این زمینه صحبت زیاده ولی عجالتاً از بازدید کنندگان محترم دعوت می کنم نگاهی به بخش اول از مقاله چاپ شده در جدیدترین شماره Global Aquaculture Advocate داشته باشند تا اهمیت موضوع سیستم پرورش یک منطقه در انتخاب راهبردهای غالب صنعت مشاهده بشه با این امید که این مطلب در همه تصمیمات فنّی و کارشناسی حال و آینده لحاظ شده و مورد دقت قرار بگیره.

لینک دانلود بخش نخست 

لینک دانلود بخش دوم 

  • ali ghavampour

بررسی وضعیت بهداشتی مولدین میگوی وانامی تولید شده در استخرهای خاکی و مقایسه آن با مولدین تولیدی در تانکهای فایبرگلاس یا بتونی در استان بوشهر

نویسنده : دکتر محمد افشار نسب

نتیجه تصویری برای ‪vannamei domestication greenhouse‬‏

توضیحات:شماره مصوب: ۲-۸۰-۱۲-۹۳۱۰۷ واحد اجرا: موسسه تحقیقات شیلات ایران – پژوهشکده میگوی کشور محل اجرا: استان بوشهر سال شروع: ۱۳۹۳ سال خاتمه: ۱۳۹۳

اهمیت ، ضرورت، اهداف و روش تحقیق:

استفاده از پست لاروهای تولیدی در میگوی وانامی که امروزه به عنوان مهمترین گونه تولیدی SPF می­باشد موجب انقلابی در صنعت پرورش میگو شده و موجب رشد فوق العاده­ائی در تولید آن شده است. بطوریکه در سال ۲۰۱۳ بالغ بر ۲/۴ میلیون تن میگوی پرورشی تولید شده و بیش از ۷۵% از این تولیدات به گونه وانامی اختصاص داشته است که یکی از دلایل افزایش تولید در گونه وانامی به دلیل امکان تولید میگوهای مولد عاری از بیماری خاصSPF آن می­باشد Anderson,۲۰۱۱) and Valderrama ( در ایران نیز اگر برنامه تولید میگو در افق ۱۴۰۰تحقق یابد و امکان تولید ۱۰۰هزارتن میگو محقق شود ضرورت دارد )آمارنامه شیلات ایران،۱۳۸۶)، که در زمینه تولید و روشهای دستیابی به گونه های SPFاز میگوهای بومی و یا وارداتی اقدام شده و زمینه های تولید آن را فراهم نمائیم. تولید مولد از مهمترین زنجیره های تولید میگوی پرورشی می­باشد. بخش مهمی از بیماریها بالاخص بیمارهای ویروسی از طریق مولدین به مزارع پرورشی منتقل می­شود. در میان بیماریهای مهمی که در مزارع پرورش میگو موجب تلفات بسیار زیادی می­شود بیماری ویروسی لکه سفید، سندرم توراو بیماری نکروز عفونی عضلات میگو میباشد. همچنین بخش مهمی از باکتریها نیز بالاخص بیماری ویبریوزیس از طریق مولدین به پست لاروها و مزارع پرورشی منتقل می­شود. در سالهای اخیر توجه به اهمیت استفاده از مولد سالم و بهداشتی در زنجیره میگوی پرورشی بسیار حائز اهمت بوده و بهمین دلیل دراغلب کشورها از میگوی عاری از بیماری خاص Specific Pathogen Free(SPF) استفاده می­کنند. با عنایت به اینکه در سایتهای پرورش میگو کشور سالیانه چندین هزارتن میگو تولید می­شود و در سالهای اخیر گزارشاتی متعددی از بروز بیماریها بالاخص بیماری لکه سفید و ویبریو گزارش شده است، ضرورت استفاده از مولدین سالم و بهداشتی در زنجیره تولید حائز اهمیت بالائی است. در این مطالعه درخصوص وضعیت بهداشتی مولدین تولیدی در استان بوشهر که برای طرح کلان "کسب و انتقال دانش فنی برای تولید میگوی عاری از بیماری خاص و قطع وابستگی به محصولات خارجی " جمع آوری شده بود از نظر وضعیت بهداشتی مولدین جمع آوری شده در استخرهای خاکی و مولدین جمع آوری شده­در استخرهای بتونی و فایبر گلاس مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت در این مطالعه ضمن بررسی وضعیت سلامت میگوها، از نظر بیماریهای مهم بالاخص بیماریهای ویروسی مهم لکه سفید، و راهکارههای کاهش خطرات ناشی از بیماریها برای تولید میگوی عاری از بیماری بیان می­شود.

نتایج:

بطور کلی در این مطالعه ۱۰ جنس و گونه باکتری بخصوصV.harveyii, V.parahaemolyticus, V.anguillarum, V.vulnificus, V.mimicus, V.damsela,V.nereis, plesiomonas shigelloidesV.alginolyticusV.proteolyticus, و۶ گونه قارچ بخصوص آسپرژیلوس نایجر ، فومیگاتوس و فلاووس و ۲ جنس انگل ورتیسلا و زئوتامنیوم از مولدین پرورشی در اسخرهای خاکی و ۵ گونه باکتری از مولدین نمونه برداری شده از تانکهای بتونی جداسازی گردید. مهمترین باکتریهایی که از آبشش میگوهای مستقر در تانکها جداسازی گردید ,V.alginolyticusV.proteolyticus ، V.parahaemolyticus ، V.damsela،V.mimicus و می­باشد ولی از هپاتوپانکراس فقط دو باکتریV.mimicusوP. shigelloids جداسازی و شناسائی شد. همچنین در این بررسی در این مطالعه همچنین ۱۰ گونه قارچی بخصوص پنی سیلیوم ، آسپرژیوس نیجر ، آسپرژیوس فلاووس ، آسپرژیوس فومیگاتوس ، اولوکلادیوم ، اکرومونیوم ، موکور ، ریزوپوس ، کلادوسپوریوم ، مخمر و آلترناریا در مولدین استخرهای خاکی و ۵ گونه در مولدین نمونه برداری شده در تانکهای فایبرگلاس شناسائی گردید. همچنین ۶ جنس انگل بخصوص زئوتامنیوم، اپیستیلیس، ورتیسلا،آسینتا، آپوستوم و افلوتا در استخرهای خاکی و سه نمونه در مولدین حاصل از تانکها شناسایی گردیدند. در آسیب شناسی نیز ضمن مشاهده آثاری از آلودگی باکتریهای ویبریو دراندامهای مختلف، مورد مشخص آلودگی دیگر درآسیب شناسی مولدین مشاهده نگردید بررسی ویروسی با PCR نیز مولدین را فاقد هرگونه آلودگی ویروسی نشان داد. برای اطمینان از سلامت کامل میگوهای مولد در صنعت تلاش در جهت بهبود کیفیت و تولید مولدین با سلامت بالا و استقرار کامل سیستم ایمنی زیستی که لازمه ایجاد صنعت میگوی عار ی از بیماری ضروری است.

دستورالعمل فنی و توصیه ترویجی:

با توجه به نقش بهداشت و بیماریهادر کیفیت مولدین تولیدی ضرورت دارد دستورالعملهای بهداشتی در این ارتباط تهیه و دراختیار تولید کنندگان مولد قرار گیرد. این دستورالعملها باید ماهیت کاربردی داشته و بتواند به سهولت در کارگاهها مورد استفاده قرار گیرد.

  • ali ghavampour