اکوسیستم های آبزی پروری (3)

پس از وقفه ای نسبتا طولانی، بخش سوم از سلسله مباحث اکوسیستم های آبزی پروری در لینک ذیل به حضور شما ارائه می شود.

پس از وقفه ای نسبتا طولانی، بخش سوم از سلسله مباحث اکوسیستم های آبزی پروری در لینک ذیل به حضور شما ارائه می شود.

در مقاله ای که لینک آن را ذیل همین مطلب مشاهده می فرمائید، جمعیت میگوی موزی با نام علمی Fenneropenaeus merguiensis در آب های استان هرمزگان به لحاظ پارامترهای ژنتیک مولکولی مورد بررسی قرار گرفته است. اصولا به نظر می رسد بازسازی ذخایر در کشور، نیازمند پایش جمعیت گونه های هدف به منظور پرهیز از اثرات سوء ناشی از بروز همخونی و در پی آن، ضعف ژنتیکی حاصل از آن باشد. این مقاله نیز با همین هدف نگاشته شده است.

وقتی قرار باشد از چرخه جهانی کربن صحبت کنیم، لازم است رنگین کمان کربن را نیز در تعابیر خود لحاظ نمائیم. در اینجا مصطلح ترین عبارات در این زمینه بیان شده است.
کربن خاکستری، کربن ذخیره شده در سوخت های فسیلی (ذخایر زغال سنگ، نفت و گاز در لیتوسفر) است.
کربن سبز، کربن ذخیره شده در بیوسفر است. این کربن"سبز" نامیده می شود چرا که توسط گیاهان از طریق فرآیند فتوسنتز از جو گرفته می شود و این فرآیند به رنگدانه کلروفیل سبز موجود در برگ گیاهان وابسته است. در اینجا از واژه کربن سبز برای اشاره به کربنی که از طریق فتوسنتز جدا شده و در "جنگلهای طبیعی" ذخیره میشود، استفاده و اصطلاح "جنگلهای طبیعی" نیز به جنگلهایی اطلاق می گردد که به واسطه اقدامات فزاینده مرتبط با کاربری اراضی همچون استحصال تجاری چوب در جنگل ها، دچار آسیب نشده اند.
کربن قهوه ای، کربن ذخیره شده در جنگل های صنعتی است. این جنگل ها، به صورت تجاری برای استحصال و استفاده تجاری از چوب در فرآیندهای صنعتی مورد استفاده قرار می گیرند. معمولا دو نوع جنگل از نوع صنعتی تعریف می شود: الف) آن دسته از جنگل های صنعتی که رشد مجدد درختان از مخزن طبیعی نهال و بانک بذر صورت می گیرد و ب) درختانی که تو.سط انسان کاشته شده و معمولا به صورت تک گونه ای می باشند. اگرچه جنگلهای صنعتی بخشی از ذخیره کربن آلی در بیوسفر را تشکیل میدهند با این حال، آن را به جای سبز، به رنگ "قهوه ای" در نظر می گیرند تا بر این واقعیت تاکید شود که جنگل های صنعتی "ترکیبی" از کربن سبز و خاکستری هستند چرا که در مدیریت عملیات جنگلداری در آن ها سوخت فسیلی مصرف و کربن خاکستری متصاعد می گردد.
کربن آبی، به کربن معدنی ذخیره شده در اکوسیستم های ساحلی و اقیانوس ها اشاره دارد. علفهای دریایی، جنگل های حرّا و باتلاقهای نمکی در امتداد سواحل کربن را جذب نموده و به عنوان ذخیره کربن عمل می نمایند. این سامانه های ساحلی، اگرچه از نظر اندازه بسیار کوچکتر از جنگلهای موجود در نواحی دور از ساحل هستند، اما کربن را با سرعت بسیار بیشتری جذب نموده و قادرند این کار را برای میلیونها سال ادامه دهند.
کربن بنفش، کربن جذب شده از جو و یا دود صنایع آلاینده است. این کربن از آلاینده های صنعتی استحصال شده و در محصولاتی که در حال حاضر مبتنی بر سوخت فسیلی می باشند مورد استفاده قرار می گیرد.
کربن سبز-آبی، به کربن ذخیره شده در منابع آب شیرین و تالاب ها اطلاق می شود.
کربن سیاه، کربن حاصل از سوخت های فسیلی است.
کربن قرمز، کربن بجا مانده روی صفحات یخ و توده های برف، حاصل از فرآیندهای بیولوژیکی است که شدت بازتاب نور را بر روی آن ها کاهش می دهد.

کربن آبی دی اکسید کربنی است که توسط اقیانوس ها و اکوسیستم های ساحلی جهان جذب می شود. این کربن به صورت زیست توده و رسوبات حاصل از حرا، مرداب های جزر و مدی و علفزارهای علف دریایی ذخیره می شود. کربن آبی موثرترین و در عین حال نادیده گرفته شده ترین روش برای جداسازی و ذخیره سازی طولانی مدت کربن است. سرمایه گذاری در کربن آبی از اهمیت یکسانی برخوردار است که خدمات اکوسیستمی ارزشمندی را ارائه می دهد که به توانایی مردم برای کاهش و سازگاری با اثرات تغییرات آب و هوایی کمک می کند. مقاله ای که در ذیل این مطلب لینک دانلود آن را مشاهده می کنید توسط دوست عزیزم جناب آقای دکتر مهدی بلوکی و همکاران ایشان در همین خصوص نگاشته شده است.
لینک دانلود
بر اساس محتوای پروتئینی، زی شناوران (پلانکتون های) دریایی را می توان به عنوان فیتوپلانکتون (زی شناوران گیاهی) و زئوپلانکتون (زی شناوران جانوری) طبقه بندی کرد. زئوپلانکتون ها بر مبنای زیستگاه، توزیع عمقی، اندازه و چرخه زندگی دسته بندی می شوند (Omori and Ikeda 1984).
بر اساس زیستگاه، زئوپلانکتون ها به عنوان پلانکتون های دریایی یا Haliplankton و پلانکتون های آب شیرین یا Limnoplankton طبقه بندی می شود.
بر اساس زیستگاه، پلانکتون های دریایی به شرح زیر تقسیم می شوند:
پلانکتون های اقیانوسی: پلانکتون هایی که زیستگاه آن ها ورای منطقه فلات قاره می باشد.
پلانکتون های Neritic: زیستگاه این دسته از پلانکتونها در منطقه بین خط جزر و مدی تا حاشیه داخلی فلات قاره می باشد.
پلانکتون های آب لب شور: پلانکتون هایی که زیستگاه آنها در آب های لب شور نظیر مناطق مصبی، خوریات، تالاب ها، رویشگاه های مانگرو و ... می باشد.
بر اساس توزیع عمقی، زئوپلانکتون ها به شرح زیر طبقه بندی می شوند:
Pleuston: پلانکتون های موجود در سطح آب دریا
Neuston: پلانکتون هایی که در منطقه زیر سطح دریا تا عمق چند ده میلی متری سطح یافت می شوند
پلانکتون های اپی پلاژیک: پلانکتون هایی که زیستگاه آن ها بین 0 تا 300 متری سطح آب است. این گروه به دو بخش دسته بندی شده است:
پلانکتون های مزوپلاژیک: پلانکتون هایی هستند که زیستگاه شان بین 300 تا 1000 متر است و به دو گروه تقسیم می شوند:
پلانکتون های باتی پلاژیک (Bathypelagic): بین اعماق 1000 تا 3000 متر یافت می شوند.
پلانکتون های آبیسوپلاژیک (Abyssopelagic): زیستگاه آن ها بین عمق 3000 تا 4000 متر است.
پلانکتون های اپی بنتیک: زیستگاهشان روی سطح بستر اقیانوس هاست.
بر اساس اندازه، انواع زئوپلانکتون ها را در دستجات مختلفی به شرح ذیل قرار داده اند:
Femtoplankton ها : اندازه آن ها بین 0.02 تا 0.2 میکرون است (نظیر ویروس های دریائی)
Picoplanktonها: اندازه آن ها بین 0.2 تا 2 میکرون است (مثل Chrysophyta)
نانوپلانکتون ها: اندازه آن ها بین 2 تا 20 میکرون است (نظیر دینوفلاژلا ها و دیاتومه ها)
میکروزئوپلانکتون ها: سایز 20 تا 200 میکرون دارند (روتیفرها و ناپلی کوپه پودا)
مزوزئوپلانکتون ها : سایز آن ها بین 200 میکرون تا 2 میلی متر است (مثل کوپه پودا، کلادوسرا و کتوگناتا)
ماکروزئوپلانکتون ها: سایز آن ها بین 2 تا 20 میلی متر است (نظیر شانه داران، آبفشان ها و دولیولیدها)
مگالوزئوپلانکتون ها: اندازه آن ها بیش از 20 میلی متر است (نظیر ژله فیش ها)
بر اساس چرخه حیات، زئو پلانکتون ها را در دو گروه تقسیم بندی کرده اند:
Holoplankton ها: زی شناورانی که در طول چرخه زندگی خود حالت پلانکتونی دارند شامل تینتینیدها، کوپه پودا، کتوگناتها و کلادوسرا.
Meroplankton ها: جانورانی که تنها در بخشی از حیات خود زندگی پلانکتونی دارند مانند لارو ماهی ها و لارو ولیجر (لارو نرم تنان).
منبع:
Basic and Applied Zooplankton Biology
نوشته: Perumal Santhanam، Ajima Begum و Perumal Pachiappan
شکوفایی مضر جلبکی (HAB's) پدیده ای است که در آن بعضی گونه های جلبکی، در دریاها، اقیانوس ها، دریاچه ها و رودخانه ها به سرعت رشد و تکثیر می نمایند. این پدیده به دلایلی همچون سمیت برخی گونه ها، آلودگی آب های مورد استفاده و یا حتی متابولیت های ناشی از فساد جلبک های مرده، برای انسان، آبزیان و محیط زیست مضر باشد. در فیلم زیر این پدیده بیشتر توضیح داده شده است. این توضیح لازم است که فیلم ارائه شده در لینک ذیل، به زبان انگلیسی است که تولید زیر نویس توسط مؤسسه Vidubia و اصلاح برخی واژه ها برای تصحیح زیرنویس توسط اینجانب انجام شده است. امیدوارم مورد توجه و استفاده علاقمندان واقع شود.
با سلام
همانگونه که بازدید کنندگان گرامی استحضار دارند از حدود 10 روز پیش ، مبحثی تحت عنوان " اکوسیستم استخرهای پرورش "در این وبلاگ آغاز گردید که تاکنون 11 بخش آن از کتاب مبانی مهندسی آبزی پروری ، ترجمه و به حضور عزیزان ارائه شده است . در خلال این مباحث ، موضوعاتی همچون گرما و شوری به عنوان متغیرهای فیزیکی مورد بررسی قرار گرفته است که لازم می دانم از بزرگوارانی که ضمن استفاده از مطالب ، در خصوص محتوای آن ها نظرات خود را به انحاء مختلف به اینجانب منتقل نمودند ، مراتب سپاس و قدردانی خود را اعلام نمایم . با این حال ، به لحاظ اهمیت موضوع اکوسیستم استخرهای پرورش و پارامترهای دخیل در شکل گیری و تأثیر گذاری آن بر آبزی پرورشی ، بر خود فرض دانستم ، به طریق مناسب ، مباحث را نه صرفاً از یک مرجع ، بلکه از منابع متنوع و البته معتبر دیگر نیز تهیه و در وبلاگ به اشتراک بگذارم تا بازدیدکنندگان گرامی ، دید جامع تری نسبت به این مقوله پیدا نمایند .
از این رو ، امروز ، بخشی تکمیلی تحت عنوان شوری را از کتاب مدیریت آب در آبزی پروری اثر دانشمند صاحب نام " کلود بوید " را انتخاب و بخش هایی از آن را ترجمه کرده ام که در این مطلب به حضور شما عزیزان فرهیخته تقدیم می نمایم . باشد که مورد توجه و استفاده زحمتکشان این عرصه قرار گیرد :
شوری
شوری ، معمولا به مجموع غلظت یونهای محلول در آب اطلاق می گردد .این اصطلاح ، چنانکه بسیاری تصور می نمایند معادل غلظت کلرید سدیم در آب نیست . عمده ترین یون های سهیم در ایجاد شوری در آب عبارتند از کلسیم ، منیزیم ، سدیم ، پتاسیم ، بیکربنات ، کلرید و سولفات . غلظت مطلق و نسبی این یون ها در منابع آبی مختلف ، بسیار متغیر می باشد .
شوری با متغیرهای کیفی مختلف آب نیز دارای اثرات متقابل می باشد چرا که قدرت یونی محلول ، بر ثابت تعادل بسیاری از واکنش های شیمیایی تأثیرگذار بوده و افزایش غلظت املاح در یک محلول از طریق پدیده ای موسوم به " اثر Salting Out" منجر به کاهش حلالیت گازهای محلول می گردد .
اهمیت این موضوع از دیدگاه کاربرد در آبزی پروری را می توان به این شکل بیان نمود که با افزایش شوری آب ، حلالیت اکسیژن کاهش یافته و ازدرصد آمونیاک غیر یونیزه ( شکل سمّی آمونیاک ) نیز کاسته می گردد .

فشار اسمزی در خون ماهی های آب شیرین معادل 7 گرم بر لیتر محلول کلرید سدیم است ( McKee وWolf 1963) .به همین دلیل بسیاری از این ماهی ها ، قادرند در شوری های نزدیک به این میزان نیز زنده بمانند با این حال رشد آنها کند خواهد بود .بنابراین ، شوری 2 گرم بر لیتر به عنوان حد بالای شوری در محیط پرورش ماهی های آب شیرین پیشنهاد شده است . ماهی های آب شیرین از گروه یوری هالین ، همچون ماهی قزل آلا ، امکان حیات در شوری های مختلف از آب شیرین تا آب دریا را دارند . با این حال ، علیرغم چنین قابلیتی ، رشد این ماهی در شوری حدود 20 گرم بر لیتر کاهش می یابد ( McKayو Gjerde 1985) .
حد بالای تحمل شوری برای ماهی آمور ( کپورعلفخوار) در حدود 10 تا 14 گرم بر لیتر می باشد (Maceina و Shineman 1979) . دو گونه از تیلاپیا ( Tilapia aurea و T.niluticus در شوری بین صفر تا 10 گرم بر لیتر به خوبی رشد می کنند ( Stickney 1986) . اما شوری مناسب جهت پرورش تیلاپیا گونه قرمز هیبرید ( موزامبیک × اورئوس × نیل ) شوری 17 گرم بر لیتر می باشد.در میگوی لیتوپنئوس وانامی ، فشار اسمزی همولنف تقریباً معادل 25 گرم بر لیتر گزارش گردیده است (Ana Denisse Re و همکاران 2012) ) .

ترکیب و غلظت املاح محلول در مایعات درون بدن ماهی و سایر آبزیان ، می بایست در دامنه نسبتاً محدودی حفظ گردد تا قادر باشند در مقابل تغییراتی که سبب اختلالات فیزیولوژیک می گردد تحمل نمایند . به این فرآیند تنظیم اسمزی اطلاق می شودکه نیازمند صرف انرژی متابولیک است . برخی گونه ها را یوری هالین نام نهاده اند به این معنی که قادرند دامنه وسیعی از تغییرات شوری را تحمل کنند . سایر گونه ها که تحمل آن ها از این نظر محدودتر است به نام استنوهالین معروف می باشند .
مرز مشخصی برای جداسازی این دو گروه از یکدیگر تعریف نشده و ویژگی مشترکی در زمینه تعلق یک موجود به یکی از گروه های یاد شده ، مورد توافق قرار نگرفته است ( Romaire 1985) . با این حال برای هرگونه آبزی ، محدوده شوری مطلوبی وجود دارد که اگر مجبور به زندگی در خارج از آن محدوده گردد ، برای تنظیم فشار اسمزی نیاز به مصرف انرژی متابولیک دارد که سایر فعالیت های نیازمند انرژی را تحت تأثیر قرار می دهد . اگر شوری ، به میزان زیادی از محدوده مطلوب و مناسب حیاتی موجود منحرف گردد ، حفظ تعادل درونی بدن غیر ممکن و جانور تلف خواهد شد .