آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان                  ABZISTAN

سلام بر همگی. علی قوام پور هستم، دانش آموخته اکولوژی دریا در مقطع دکتری، تا حدودی فعال در زمینه تکثیر و پرورش آبزیان (به ویژه میگو)، علاقمند به زمینه های مختلف صنعت آبزی پروری و البته در کنارش، علوم انسانی. این ملغمه رو بذارید در کنار لیسانس ژنتیک و فوق لیسانس بیوشیمی تا دیگه اصلا تعجب نکنید. ولی در این رسانه ، تلاش دارم ، روش های بهینه مدیریت آبزی پروری و مبانی این صنعت را ارائه و ایده های نوین را معرفی کنم. گاه گداری هم دلنوشته ای تا به سنت وبلاگ نویسی پایبند مونده باشم. امیدوارم مطالب وبلاگ آبزیستان مورد پسند بازدیدکنندگان محترم واقع بشه. ضمنا همینجا باید اعلام کنم که این وبلاگ، شخصی و مستقله و به هیچ شرکت و وبسایتی وابسته نیست. اینو عرض کردم تا حساب مطالب منتشر شده در اینجا رو از وبسایت هایی که به نام آبزیستان الی ما شاءالله این روزها در اینترنت مشاهده میفرمایید جدا کرده باشم. پاینده باشید

بایگانی

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تکثیر میگو» ثبت شده است

 

Technology – Global Gen

طی نخستین سال های ظهور پرورش میگو به شیوه نوین، تولیدکنندگان تحت فشار اندکی برای استفاده از مولدین پرورشی یا اجرای پروژه های اصلاح نژاد بودند. تنها در مناطق ایزوله ای در اقیانوس آرام جنوبی و کشورهایی همچون برزیل، ونزوئلا و ایالات متحده آمریکا که گونه تجاری میگو در آن ها بومی نبود برنامه های پیشگام اصلاح نژاد راه اندازی گردید. از آن به بعد، بحران های ناشی از بیماری و نیاز به افزایش کارائی در پرورش میگو پرورش دهندگان را برآن داشت تا به ارزیابی مجدد و بهبود ژنتیکی صفات و اصلاح نژاد ذخایر میگوی پرورشی راغب گردند.

در این راستا و به عنوان بخشی از ارزیابی بین المللی  Shrimp OP:2001 که توسط اتحادیه جهانی آبزی پروری انجام گرفت، تولید کنندگان از سراسر جهان، در خصوص روش های اجرایی اصلاح نژاد و مولد سازی انجام شده توسط خود مورد پیمایش قرار گرفتند.

مشارکت کنندگان شامل از پرورش دهندگان، مدیران مراکز تکثیر، مدیران مراکز نگهداری مولد و محققین شاغل در مراکز تحقیقاتی بودند.

این ارزیابی نشان داد که اساس و انگیزه اصلی در راه اندازی برنامه های اصلاح نژاد، ارتقاء مقاومت نسبت به بیماری ها، افزایش تولید و کاهش اتکاء به ذخایر وحشی بوده است.

همچنین در پیمایش انجام شده مشخص گردید که در حوزه های جغرافیائی مختلف و گونه های متنوع، تفاوت زیادی در پیشرفت چنین برنامه هایی دیده می شود و نیاز به افزایش تعاملات و همکاری های جهانی و منطقه ای را مورد تأکید قرار داد.

(ادامه دارد)

  • ali ghavampour
KUNG SIAM - Topaquatech
 
به منظور ارائه راهکارهای فنی عملی و موثر برای عملیات تکثیر میگوارائه راهکارهای مدیریت بهینه عملیات تکثیر امری ضروری شناخته می شود. این راهکارها می بایست در زمینه هایی همچون:

    زیرساخت ها ، ایمنی زیستی، کمّیت و کیفیت آب مورد استفاده، کاربرد مواد و مکمل های غذایی، داروئی و شیمیائی،      

          همچنین مدیریت بخش های مختلف کارگاه های تکثیر همچون نگهداری مولدین، تخمریزی، لاروی، غذای زنده و ... تهیه و تدوین گردد.

علاوه بر این، با توجه به مسیرها و نقاط بحرانی احتمالی در روند تولید لارو، لازم است پایش مداوم و مستمر روش ها و فرآیندها در تمامی بخش های عملیاتی در کارگاه های تکثیر میگو مورد توجه قرار گیرد.
از ارکان قطعی وبلامنازع جهت تسهیل در پایش عملیات، مستند سازی و ثبت وقایع، روش ها، فرآیندها و فعالیت هاست.
  • ali ghavampour
Shrimp Farming :: Vannamei101.com
یکی از مهم ترین بخش ها در کارگاه های تکثیر میگو که شیوه مدیریت در آن، به ویژه طی سال های اخیر، تأثیر حیاتی بر موفقیت و یا عدم موفقیت فعالیت تکثیر مصنوعی میگو خواهد داشت بخش نگهداری مولدین می باشد.
در بخش نگهداری یا ذخیره مولدین (Broodstock)، اغلب فعالیت های مرحله پیش از تخم ریزی (Pre Spawning) انجام و مدیریت می گردد.
این فعالیت ها شامل: قرنطینه مولدین ورودی، بالغ سازی (Maturation) مولدین، کلیه فعالیت های مرتبط با تیمار مولدین، جفت گیری واغلب، تخمریزی می شود.

مدیریت بخش نگهداری مولدین در کارگاه های تکثیر میگو

  • ali ghavampour

تولید میگوی SPF ( فایل صوتی) بخش نخست

پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۱۵ ب.ظ

Image result for shrimp spf thailand

چند سال قبل کارشناسان سازمان شیلات ، بازدیدی با موضوع تولید میگوی SPF از کشور تایلند داشتند. طی این بازدید، کارگاه های آموزشی و ارائه های متنوعی در این خصوص تهیه شده که در این مطلب و در لینک ذیل، بخش نخست فایل صوتی، مربوط به یکی از کارگاه آموزشی با موضوع یاد شده به حضور علاقمندان و بازدید کنندگان وبلاگ تقدیم گردیده است.

لینک دانلود فایل صوتی

  • ali ghavampour

فلیک آرتمیا : خوب ، بد ، زشت ...

شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۵۰ ب.ظ

این متن مربوط به 30 تیر سال 1392 هست ولی هنوز بوی تازگی می ده :

در خلال فصل تکثیر میگوی امسال ،اتفاقی رخ داد که در بحبوحه تولید فرصت پرداختن به آن دست نمی داد و البته ممکن بود نقض غرضی حاصل شود و سوء تفاهمی به دنبالش.هرچند سابقه  آن را باید در سالهای پیش دنبال نمود .

اصل موضوع به این صورت بود که :استفاده کارگاه های تکثیر از مکمل ها و مواد جایگزین گوناگون در طول دوره،چند سالی است نه فقط در ایران بلکه در جهان و بواسطه مشکلات کاربرد غذای زنده رواج بسیار یافته و در حقیقت تکثیر کنندگان ایران به تأسّی از سایر کشورها و نیز به واسطه تجویز کارشناسان خارجی خود،استفاده از این مکمل ها را در برنامه تغذیه خود قرار داده اند.اما از چند سال قبل و در راستای وظایف نظارتی سازمان دامپزشکی،موضوع تضمین عدم آلودگی مواد غذایی مورد استفاده در کارگاه های تکثیر و مزارع پرورش نیز در دستور کار این سازمان قرار گرفت.در ابتدا البته ،موضوع نظارت تنها شامل غذای دوره پرورش می شد ولی از یکی دو سال قبل ،دامنه آن تا غذاهای دوره تکثیر نیز گسترش یافته و از قضا از همان ابتدا در استان بوشهر (که بنده خبر دارم و شاید در استان هرمزگان و یا سایرین نیز صادق باشد) آلودگی در تعدادی از برند های Artemia Flake (پولکی آرتمیا)مشاهده گردید.

همچنان از همان ابتدا نیز اعتراضاتی به برخوردهای صورت گرفته در این زمینه با کارگاه های مصرف کننده این برندها(ببخشید،نشان های تجاری) ،انجام شد با اینحال سازمان دامپزشکی به عنوان متولّی امور بهداشت و بیماریهای آبزیان وظیفه قانونی خود می دانست(و چنین نیز باید باشد)که در این امور حرف اول و آخر را زده و منافع ملی را در نظر گیرد.

امسال اما،این برخورد رسمی تر شد و مجدّداً در بوشهر و این بار خوزستان ،برخورد با کارگاه های استفاده کننده از سه برند از این محصول انجام ، و این کارگاه ها چند روزی در قرنطینه به سر بردند تا مجدداً (بر اساس دستورالعمل اجرایی سازمان)پاسخ PCR برای تمامی لاروهای موجود در کارگاه و مصرف کننده Flake اعلام شود و تنها در صورت منفی بودن پاسخ تست، مجوز خروج پست لارو صادر می گردید.

چنانکه عرض شد در آن مقطع فرصت پرداختن به موضوع دست نداد اما دو هفته پیش این "فراغ" حاصل شد تا از گروه Yahoo Shrimp این سؤال را مطرح کنم که واقعاً می توان Artemia Flake را ناقل بالفعل(و یا حتی بالقوه) بیماری ویروسی لکه سفید دانست؟

پاسخ ها جالب بودند و انشاالله به طور مبسوط در پست های آتی به آنها پرداخته خواهد شد اما وجه مشترک تمامی پاسخ ها از سوی اعضاء (که در میان آنها دامپزشک خبره در امر تکثیر و پرورش میگو نیز وجود داشت) منفی دانستن این احتمال بود.حتی بعضاً معتقد بودند که انتقال ویروس لکه سفید توسط ناپلی آرتمیا نیز مورد شک است .

غالب پاسخ های منفی بر این اساس استوار بود که فرآیند پخت خمیر آرتمیا به منظور تولید Flake تحت دمای بسیار بالاتر از آستانه مقاومت اجزاء ویروس بوده و قطعاً منجر به از بین رفتن ویروس خواهد گردید(مقالات مربوطه را در پست های بعدی ترجمه و در وبلاگ قرارخواهم داد).

با اینحال یکی از پاسخ ها تا حد زیادی جالب، و مبتنی بر پروتکل  PCR بود.در این پاسخ آورده شده بود که :با توجه به نوع پرایمر تهیه شده برای تست PCR، حتی اگر قطعه ای از DNA با شباهت ساختاری با ژنوم ویروس لکه سفید در محیط  وجود داشته باشد(مثلاً پس از دناتوره شدن رشته DNA ویروس و یا ژنومی که در بخشی از آن شباهت هایی با ژنوم ویروس وجود داشته و قادر به اتصال ضعیف با پرایمر گردد)،طبیعتاً توسط چرخه پلیمراز تکثیر شده و به عنوان ویروس تلقی خواهد شد .بنابراین لازم است تست های مکمل در مواردی که این اتفاق حادث می گردد انجام شود تا بتوان قطعاً محصول تحت آزمایش را آلوده به ویروس لکه سفید (یا هر پاتوژن تحت آزمایش دیگر)تلقی و یا این احتمال را رد کرد.

  • ali ghavampour

تغذیه مولدین میگو

جمعه, ۲۳ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۵ ب.ظ

توسعه صنعت آبزی پروری نیز همچون دیگر صنایع تولید دام و طیور،در گرو کنترل پارامترهای فیزیکی،شمیائی و بیولوژیک در محیط و سیستم پرورشی است.تحولات عمده ای که  درسالهای اخیر در روشها و سیستم های مورد استفاده آبزی پروران واقع شده همگی مؤیدجهت گیری صنعت در راستای همین رویکرد می باشد.گرایش و تمایل آبزی پروران به استفاده از لارو تولید شده در مراکز تکثیر و یا حتی استفاده از مولدین پرورشی بجای مولدین وحشی از همین تغییر رویکرد حکایت می کنند.در واقع ماهیت تحول در روش های متخذه توسط آبزی پروران ارتقاء سطح کیفی تولید (بجای سطح کمی) بوده و در این حوزه ،کنترل بیشتر بر اجزای سیستم و پارامترهای تولید واجد نقشی اساسی است. به عبارتی، پرورش دهندگان در پی این هدف هستند که سیکل و چرخه حیات موجود پرورشی را در محیط مصنوعی و تحت کنترل خود کامل نمایند تا قادر باشند خروجی سامانه تولید خود را پیش بینی نموده و معیارها و ویژگیهای مطلوب را از نظر بازار هدف و پایداری تولید تضمین کنند.

 از این منظر ،یکی از اصلی ترین حلقه های زنجیره تولید را میتوان مولد سازی  دانست که خود واجد زیر بخش بسیار پر اهمیتی تحت عنوان "تغذیه مولدین" می باشد.

تغذیه ،یکی از مفاهیم زیر بنائی در تولید لارو و مولدین پرورشی است که قادر است سنگ بنای توفیق یا شکست در فرآیند تولید آبزیان را تشکیل دهد.

در سالهای اخیر،تحقیقات جدی و اثرگذاری در خصوص تغذیه مولدین درصنعت تکثیر و پرورش میگو صورت پذیرفته است.شاید یکی از دلایل این توجه ،افزایش روزافزون گرایش به استفاده از مولدین پرورشی در کارگاه های تکثیر میگو باشد.به علاوه با توجه به هزینه بالای تغذیه مولدین میگو که عمدتاً بر پایه غذای تر صورت می گیرد،نیاز به تولید غذای فرموله و کنسانتره مناسب به این منظور بیشتر احساس می شود.

در خلال فرآیند بلوغ و رشد جنسی تخمدان میگو،مواد غذائی ذخیره شده میگو در بافتها و اندام های مرتبط با روند رسیدگی جنسی،به مصرف رسیدگی تخمدان و بیضه ها  و پس از آن تشکیل اسپرم ،تخمک و در نهایت ساختار جنینی و تکاملی ناپلی های تولیدی می رسد. از طرفی،همانگونه که در اکثر قریب به اتفاق کارگاه های تکثیر میگو مرسوم است،قطع پایه چشمی،به عنوان روشی جهت تسریع در ایجاد رسیدگی جنسی تخمدان،خود مسبب سرعت گرفتن مصرف مواد ذخیره ای مورد نیاز این پروسه (از طریق تغییر در عملکرد هورمونی و متابولیک میگوهای مولد)محسوب می گردد.در این زمان نقش تغذیه مطلوب در جبران این کمبود نمود بیشتری پیدا می کند.

در بخش های بعدی این مطلب سعی میگردد با استناد به مدارک و مقالات معتبر ،ارزش غذائی ترکیبات مختلف در مولد سازی مورد بحث قرار گرفته و اطلاعاتی ولو کلّی در اینخصوص به بازدیدکنندگان محترم وبلاگ ارائه شود.

لیپیدها

به دلیل اهمیت فراوان لیپیدها در روند رسیدگی جنسی سخت پوستان،اغلب تحقیقات صورت گرفته در حوزه تغذیه مولدین،بر این جنبه تمرکزداشته و این موضوع در خصوص اهمیت  فسفولیپید و اسیدهای چرب فوق اشباع(Highly Unsaturated Fatty Acids یا HUFAکه در ساختمان خوددارای ≥20اتم کربن و ≥3پیوند دوگانه دارند)برجسته تر بوده است.

در طول رسیدگی جنسی مولدین،ترکیبات لیپیدی(چربی های)موجود در هپاتوپانکرآس به سرعت مصرف شده و لیپیدهای موجود در غذای مصرفی نیزجهت انتقال به تخمدان ها مورد فرآوری و تغییرات متابولیک قرار می گیرند.به عنوان مثال می توان به اتصال کلسترول به فسفولیپید جهت حمل در همولنف اشاره کرد.

هرچند میزان لیپید تام در غذای مولدین میگو دارای اهمیت چندانی در فرآیند رسیدگی جنسی نیست اماWouters طی مطالعاتی که گزارش آن در سال 2001 منتشر شد به این نتیجه دست یافت که مقادیر مازادبر نیاز لیپید در غذای مولد ،اثر منفی بر رسیدگی جنسی خواهد گذارد.میزان متوسط لیپید مورد نیاز در غذای مولدین میگو در حدود 10% تخمین زده می شود که تقریباً معادل 3% بیش از جیره رشد میگوهاست.

تجزیه شیمیائی تخمدان میگوهای مولد ، بیانگرفراوانی اسیدهای چرب فوق اشباع (HUFA) بویژهEPA(ایکوزاپنتانوئیک اسید 20:5n-3 ) و DHA(دوکوزاهگزانوئیک اسید 22:6n-3) دراین بافت بوده و نشان دهنده لزوم به کار گیری این ترکیبات در غذای تر و یا فرموله مولد سازی است. Wouters وهمکاران (1999) کمبود اسید های چرب فوق اشباع ازنوع امگا 3 را در جیره مولدین میگو واجد اثرات منفی بر رسیدگی تخمدان،همآوری و کیفیت تخم دانسته اند.آراشیدونیک اسید نیز(از اسیدهای چرب امگا6 با فرمول 20:4n-6)در تخمدان میگوهای وحشی به مقدارزیاد تشخیص داده شده است و یکی از ترکیبات اصلی در غذای تر مورد استفاده در مولدسازی (نظیر کرم پلی کت و صدف)نیز می باشد(Harrison 1997).اسیدهای چرب HUFA از نوع امگا 6 ،به عنوان ماده پیش ساز پروستاگلاندین ها به شمار می آیند که در سنتز هورمونهای جنسی و تخمک گذاری(Vitellogenesis) دخیل هستند.

(Wouters(2001میزان آراشیدونیک اسید و ایکوزاپنتانوئیک اسید(EPA) موجود در  غذاهای مصنوعی مولد سازی را کمتر از مقدار لازم دانسته است .به علاوه پیشنهاد میکند که آنچه درکنار مقدار مورد نیاز امگا 3 و امگا 6 در غذای مولدین اهمیت بسیار دارد،نسبت این دوترکیب در جیره است که باید بطور متوسط بصورت  1/3-2 (امگا 3 به امگا 6 )باشد.

فسفو لیپیدها بویژه فسفاتیدیل کولین و فسفاتیدیل اتانول آمین نیز در تخمدان میگوهای مولد مشاهده شده وبه همین دلیل وجود آنها در غذای مولدین ضروری به نظر می رسد.این ضرورت در مطالعات محقیقینی نظیر Wouters و Ravid ثابت شده و برخی از آنها میزان لازم این ترکیب را در غذای مولدحدود 2% پیشنهاد نموده اند تا به این ترتیب 50% از لیپید تام موجود در تخم را به خود اختصاص دهد(Cahu و همکاران 1994).

کلسترول نیز به عنوان پیش نیاز سنتز هورمون های استروئیدی در تغذیه مولدین میگو از جایگاه پر اهمیتی برخوردار است و می بایست در غذای مورد استفاده جهت مولدسازی در نظر گرفته شود.این ترکیب در هپاتوپانکرآس ذخیره شده و در روند رسیدگی جنسی به مصرف می رسد.بعضی ازغذاهای تر مثل اسکوئید و صدف حاوی مقادیر بالای کلسترول در ترکیب خود می باشند وقادرند منابع مهمی برای تأمین این ترکیب در جیره مولدین محسوب شوند.

در خلال رسیدگی جنسی میگوها،میزان تری گلیسرید موجود در بافت تخمدان افزایش می یابد ولی با ورود این ترکیب در بافت ذخیره ای تخم و نیز پس از تخمریزی ،این مقدار کاهش قابل ملاحظه ای نشان می دهد.در واقع تری گلیسرید ها منبع اصلی تولید انرژی در تخم و ناپلی بوده و اهمیت آنها در تولید مثل و نیز کیفیت تخم و پست لارو تولیدی توسط محققان به اثبات رسیده است(Palacios و همکاران 1998 و 1999).

پروتئینها و اسید های آمینه :

بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده در خصوص فرآیند بلوغ و رسیدگی جنسی در سخت پوستان،ظاهراً سنتز پروتئین دراین مرحله به شدت افزایش می بابد .این وضعیت توسط محققین به افزایش نیاز مولد به پروتئین در مرحله رسیدگی جنسی تعبیر شده است .Wouters در بررسی جامعی که در سال 2001 روی  مطالعات انجام گرفته در زمینه  تغذیه مولدین میگو انجام داد،میزان پروتئین  مورد نیاز این مرحله را حدود 50 درصد عنوان نمود که به نظر می رسد حتی همین مقدار نیز بسیار کمتر از مقدار پروتئین موجود در جیره تر باشد.

(Harrison (1997 در تحقیق خود متوجه افزایش مقدار پروتئین موجود در تخمدان میگویParatelphysahydrodromaus حین رسیدگی جنسی و کاهش ناگهانی این ترکیب در تخمدان بلافاصله پس از تخمریزی گردید.این افزایش پروتئین تخمدان را (Castille&Lawrence(1989نیز در مورد میگوی وانامی گزارش نموده اند.

موضوع دیگری که در مورد نقش پروتئین در عملکرد تولید می بایست مورد توجه قرار داد ،مطلبی است که Palacios در مقاله خود در سال 2000منتشر نمود.وی در این مقاله ضمن مقایسه مقدار پروتئین موجود در تخمدان مولدین وحشی و پرورشی،اعلام کرد ، مولدینی که در تخمدان خود مقدار بیشتری پروتئین داشته اند تعداد دفعات تخمریزیشان نسبت به سایر مولدین با پروتئین کمتر در تخمدان، بالاتر بوده است.این موضوع بویژه می تواند برای کارگاه های تکثیر مهم باشد که تعداد تخم و ناپلی تولیدی به ازاء هر مولد نقشی تأثیر گذار در مدیریت هزینه های تولید ایفا می نماید.

کربوهیدرات :

کربوهیدرات ها ظاهراً ترکیبات ضروری در جیره مولدین به شمار نمی آیند و آنچه بیشتر در مقالات محققین علاقمند به مبحث تغذیه مولد میگو در خصوص نقش کربوهیدرات ها عنوان می شود،بر نقش آنها در حمل بعضی ترکیبات پر اهمیت غذائی در همولنف مولدین و نیز استفاده به عنوان ترکیبی ارزانقیمت جهت تحریک تجمع گلیکوژن در هپاتو پانکرآس است.به علاوه Palacios(1998و1999) عنوان کرده که بین میزان گلوکز موجود در تخم و کیفیت مطلوب ناپلی های تولیدی رابطه ای مستقیم وجود دارد .

ویتامین ها و مواد معدنی

سوابق تحقیقات در زمینه نقش ویتامین ها در تغذیه مولدین میگو اغلب نشاندهنده علاقه محققین به مطالعه سه دسته از این ترکیبات بوده است.این ویتامین ها عبارتند از :ویتامین A،ویتامین E و ویتامین C. Alava و همکارانش در 1993 نشان دادند که تغذیه مولدین میگوی ژاپونیکوس با غذائی که فاقد یکی از ویتامین های A،E و یا C باشد سبب کندی رشد تخمدان می گردد.

یکی از موارد پر اهمیت بکارگیری ویتامین E در غذای مولدین ،در مطالعه (Chamberlain(1988 بر روی میگوی لیتوپنئوس ستی فروس مشخص شد.نتیجه این تحقیق نشان داد که کمبود ویتامین E سبب افزایش تعداد اسپرم های غیر طبیعی در این میگو می گردد..پس از آن Cahu و همکاران(1991) نیز رابطه مستقیم بین میزان ویتامین E خوراکی و مقدار توکوفرول(یکی از اشکال ویتامین E) موجود در تخم میگوی سفید هندی را مشاهده نمودند.با توجه به خاصیت آنتی اکسیدانی ویتامین E،میتوان وجود توکوفرول را در ناپلی و تخم ،به نوعی سبب افزایش بازماندگی بالاتر فرض نمود.این مسئله را( Wouters  (1999 با اثبات رابطه بین کیفیت تخم و نرخ تفریخ با میزان توکوفرول موجود در تخمدان مولدین و ناپلی های گونه لیتوپنئوس وانامی به خوبی نشان داد.

اما در مورد ویتامین A ، هاریسون (1997) ،شاید به دلیل تجمع این ترکیب در تخمدان سخت پوستان ،حین رسیدگی جنسی،به این نتیجه رسید که ویتامین A در رسیدگی جنسی تخمدان این جانوران نقشی اساسی بر عهده دارد.

ویتامین C نیز یکی از ویتامین های با اهمیت در تولید مثل سخت پوستان و میگوها شمرده می شود.( Cahu(1995 ارتباط مستقیم بین میزان ویتامین C موجود در غذا و مقدار این ویتامین در تخم میگوی پنئوس ایندیکوس و متعاقب آن، نرخ بالای تفریخ در دستجات تخم حاوی مقادیر بالاتر اسکوربیک اسید(ویتامین C)را نشان داد.  

اما نقش ویتامین D را باید بیشتر در متابولیسم مواد و عناصر معدنی مورد نیاز مولدین ارزیابی نمود.چنانکه( Harrison(1997 نیز همینگونه فرض نموده و وجود ویتامین D را در غذای مولدین میگو،برمتابولیسم کلسیم و فسفر در این موجودات مؤثر می داند.

اهمیت مواد معدنی  (کلسیم و منیزیم)در غذای مولدین را( Mendez(1997 در مطالعات خود نشان  داد زمانی که دریافت میزان این عناصردر عضله  مولدین  لیتوپنئوس وانامی پس از تخمریزی کاهش یافته است.این کاهش را وی در خصوص منیزیم نیزدر هپاتوپانکرآس مولدین مشاهده نمود.او این مشاهدات را با انتقال این عناصر به تخم و نیز پوست اندازی مرتبط دانست.

میزان مس نیز پس از تخمریزی در هپاتوپانکرآس کاهش می یابد ،البته این کاهش ،با افزایش این عنصر در بافت ماهیچه گزارش شده است.  

  • ali ghavampour

پرسش هایی در حوزه تکثیر میگو

جمعه, ۲۳ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۴۱ ب.ظ

تکثیر میگو در کشور ما و بسیاری از کشورهای دیگه که صاحب این صنعت بصورت سنتی نیستند،فنّ جدیدی محسوب می شه که نیاز به تحقیقات بسیاری برای هدایت صحیح تر داره.این تحقیقات در کشورهای دیگه مثل چین،تایلند،هند،آمریکا ،بلژیک و...از سالها پیش حتی قبل از ورود صنعت به ایران شروع شده و محققین در مورد جنبه های مختلف از فیزیولوژی و تغذیه گرفته تا تأثیر پارامترهای فیزیکو شیمیائی بر جنبه های متنوع تولید ،شروع به طرح سئوال و یافتن پاسخ برای آن کرده اند.اما عجیبه که موضوعات مورد تحقیق در کشور ما کمتر در محافل دانشگاهی به این سمت و سو هدایت شده و وقتی پروژه های دانشجوئی در مقاطع مختلف رو می بینیم متوجه این موضوع (مهجور افتادن حوزه تکثیر در بین موارد دیگه مرتبط با میگو)می شیم.حتی اگه کاری هم شده به شرط تقلیدی نبودن،تکراری نبودن و عملیاتی و کاربردی بودن موضوع،دیده می شه که این کار از طرف همکاران تحقیقاتی و یا اجرائی انجام گرفته که این قبیل تحقیقات بسیار اندک بوده و میشه گفت ناچیزه.

در کنار این مشکل ،مواردی هست که گاه و بیگاه در عرصه صنعت بروز میکنه و تکرار اون طی سالهای متوالی، حکایت از حجم بالای مجهولات در این حوزه و نیاز به موشکافی تحقیقاتی و علمی و یا حداقل مرور تحقیقات گذشته داره که متأسفانه نه تنها این مهم انجام نمی شه بلکه به نظر می رسه که اعتقادی هم در بیشتر موارد به اهمیت و کارآئی اون وجود نداره.افتخار کارشناسی استان های پیشرو کشور در زمینه تکثیر میگو (و حتی پرورش )اینه که کارها بصورت روتین در حال اجراست .این افتخار کمی نیست اما مشکل زمانی دردسر ساز میشه که یکی از آیتم های اجرا یا نهاده ها دچار تغییر بشه.مثلاً در تغییر مرحله یکی از مراحل به مرحله بعد تأخیری بوجود بیاد.اینجا دیگه  تسلط علمی و کارشناسی در سطح مدیریت تولید میتونه چاره ساز بشه و این تسلّط هم پرواضحه که با تکرار یک فعالیت روتین بوجود نمیاد و نیاز به مطالعه و کار علمی داره.

بچه که بودم حکایتی رو یه جائی خوندم به این مضمون که "شخصی که در شهر خودش آدم بد شانسی بود یه روز تصمیم می گیره از دیارش بزنه بیرون و راهی جای دیگه ای بشه. می ره به یه شهری و گرسنه می شه.از یه خونه ، غذا طلب می کنه.صاحبخونه غذا رو میاره ولی در کاسه ای که از فرط شسته نشدن جرم زیادی گرفته بود و دیگه گنجایشش کم شده بود.مرد مسافر هم به رسم معرفت بعد از خوردن غذا در جوئی که از اونجا می گذشت ظرف رو می شوره و تمیزش می کنه.صاحبخونه که میاد ظرف رو تحویل بگیره اول میگه این ظرف من نیست ولی مسافر اصرار میکنه که ظرف خودته.خلاصه صاحبخونه از خوشحالی فریاد می زنه و همه رو خبرمیکنه که "ایّهاالناس بیایید که یه نفر پیدا شده ظرف گشاد میکنه".مردم هم که همه از قماش همون صاحبخونه بودن ظرفای جرم گرفته از سر تنبلیشون رو میارن تا مسافر غریبه اونا رو به اصطلاح گشاد کنه.

در صنعت تکثیر و پرورش ما هم کم نبودن مسافرائی که از تایلند و هند و فیلیپین اومدن و ما تنبل ها ظروف جرم گرفته و تنگ خودمون رو دادیم تا اونا گشادش کنن.بعد هم "به به" و "چه چه" کنان هرجا نشستیم و در هر محفلی داد زدیم که "آقا حتی کارگرای تایلندی هم از دکترای ما وارد تر هستند و ...".البته اینکه دانش تکثیر و پرورش میگو در کشور ما علم جدیدیه و باید در پیشرفت اون از تجربه سایر کشورها بهره برد پر واضحه اما بعضی موارد دقیقاً از مصادیق همون مسافر غریبه و صاحبخونه تنبله. مگه مبانی بیولوژی،شیمی،بیوشیمی و...انحصاریه؟مگر نه اینکه ما اینهمه ادوات و ابزار آزمایشگاهی و تحقیقاتی داریم؟مگر عرصه تحقیقات تنگه؟حداقل از همین مقالات منتشز شده در اینترنت نمیشه ایده گرفت؟چرا باید کارشناس میگو  مبانی اطلاعاتیش مبتنی بر شنیده ها از کارگرای خارجی  باشه و خودش هیچوقت تحقیقی در این زمینه که نمی کنه هیچ ،اون عقاید بعضاً اشتباه رو ترویج هم کنه؟چرا هیچوقت میل نداریم باورهامون رو بازنگری کنیم؟

امام فخر رازی رو غالباً به نام شیخ الشّکّاکین میشناسند چون معتقد بود که از شک باید به یقین رسید.میخوام بپرسم چند نفر ازما ورای احترامی که برای این عالم قائلیم پیرو این نظریه هستیم؟اگر این حرف رو آنتونی رابینز ، وین دایر یا پائولو کوئیلو بزنه قبوله ؟چرا این بحث رو پیش کشیدم؟عرض میکنم:

حتماً خاطرتون هست سالهای 87-86 وقتی هنوز یکی دو سالی بیشتر از ورود گونه وانامی به صنعت تکثیر و پرورش میگوی کشور نگذشته بود بین کارشناسای ما رایج شده بود که "جنس نر وانامی لوسه و اگر دست بخوره زود قهر می کنه"!خوب شکی نیست که دستکاری کمتر در مرحله مولد سازی یکی از اصول موفقیته ولی این خاص یک گونه مشخص و به اصطلاح خیلی Species Specific نیست و در مورد سایر موجودات هم صادقه.اما بزرگنمائی و غلوّ در مورد این گونه نورسیده، تا حدود زیادی داشت شکل افسانه به خودش میگرفت و باور نمیکنید اگر بگم بواسطه این شعار کذائی چه فرصت سوزی بزرگی دامن تکثیر در چوئبده رو گرفت.سال 87 یکی از کارشناسان زبده اکوادوری(از همشهریان جناب وانامی) به چوئبده اومده بود تا هدایت تکثیر میگو رو از طرف تعاونی تولید در دست بگیره.این بنده خدا،ماده ها رو توسط اسپرم نرهائی که جفت گیری نمی کردند تلقیح مصنوعی می کرد.اما دلسوزان سینه چاک صنعت با سردادن همین ادعا(قهر جنس نر) نه تنها کارشناس رو از این کار منع کردند که مقدمات خروجش از عرصه رو هم مهیا نمودند.بله به همین راحتی!!!مدتی بعد،وقتی به دلیل گرمای سالن تصمیم گرفتیم مولد های نر رو جابجا کنیم  باز با مخالفت همان سینه چاکان مواجه شدیم ولی اینبار بواسطه اصرار ما و موافقت مدیر کارگاه تصمیم بر انتقال بخش اندکی از مولدین قرار گرفت (البته آقایان، مولدین جابجا شده رو به عنوان حذف از چرخه در نظر گرفتند)و با کمال تعجب از فردای روز انتقال، مولدین جفت گیری خودشون رو بصورت طبیعی شروع کردند و چون محل هم مناسب تر شده بود در غالب مواقع درصد ماده های جفت گیری کرده دو برابر مخازن دیگه بود.

مورد دیگه ای که قصد دارم در اینجا مثال بزنم حکایت پلی کت و تأثیرش روی رسیدگی جنسی تخمدانه.حتم دارم همکارانی که سالهای 73 و 74 در کارگاه تکثیر بندرگاه در خدمتشون بودم یادشون هست که یکی از کارای روتین ما جمع کردن کرم  از زیر ماسه های کنار دریا برای مولدین سمی سولکاتوس بود.از این رو اهمیت استفاده از کرم پلی کت یا الیگوکت در جیره خوراکی مولدین از ابتدا مشخص بود.بد نیست دوستان در مورد استفاده از پلی کت مقالات موجود رو مطالعه کنند تا مشخص بشه چقدر تنوع عقاید در زمینه ماده مؤثره کرم در رسیدگی جنسی وجود داره.عده ای این ترکیب رو پروستاگلاندین و عده دیگری DHA و EPA می دونن.یک عده هم اون رو متیل فارنزوآت می دونن که البته تولید این ترپنوئید در غدد فکی(Mandibular organ)سخت پوستان انجام میشه به همین دلیل تولیدش  در کرم  با شک عنوان شده.اما چقدر روی تطبیق مقایسه ای پروفیل این موجود با کرم سفید که در مولد سازی ماهیان خاویاری استفاده می شه کارشده؟چقدر امکان داره با غنی سازی بشه پروفیل کرم سفید رو هم مثل پلی کت بالانس کرد؟البته بارور کردن مولد وانامی رو بنده در پایان نامه خودم با اصلاح ترکیب غذای پلت مولد سازی ساخت کارخانه های داخل کشور(به تنهائی و بدون استفاده از کرم و حتی اسکوئید و بیوماس آرتمیا) هم به نحو مطلوبی در شرایط آزمایشگاهی و بین 3 تا 5 روز انجام دادم که همین هم نقض همون ادعاست.ادعائی که شاید با توجه به محدودیت منابع طبیعی کرم در ساحل و تعطیلی Sea Bait باید هرچه زودتر در موردش بازنگری انجام بشه.

به هرحال بحث "پرسشهائی در حوزه تکثیر میگو" با این ایده شروع شده و نیاز هست از حالت یک طرفه (اونم با فقر اطلاعاتی که این حقیر از خودم سراغ دارم)خارج بشه.هر سئوالی میتونه جرقه یک ایده جدید باشه و یا یک باور غلط رو اصلاح کنه.انشاءالله این مطالب بتونه مشکلی از این صنعت برطرف  و پیرایه هائی رو که بر دامن اون بسته شده رفع کنه.

پرسش اول : تأثیر زمان نگهداری مولد در کارگاه بر عملکرد تولید لارو 

هم زمان با شروع بکار مراکز تکثیر،بعضی سئوالات که گروهی تکراری و گروهی نیز بر حسب تجربه بیشتری که هر ساله مدیران کارگاه های تکثیر کسب می کنند،جدیدتر و بالطبع بحث برانگیز تر می باشند،در این حوزه مطرح می شود.

چه خوب می شد اگر گروه های اینترنتی فعال ما در زمینه تکثیر و پرورش میگو به محفلی برای پاسخ به این سئوالات مبدل می شدند تا هم صنعت پرورش میگوی ما از این غربت خارج گردد و هم بر غنای اطلاعاتی دست اندرکاران آن اعم از کارشناسان و مدیران و حتی دانشجویان و سایر علاقمندان این عرصه افزوده شود.

 حقیر بر حسب تجربه، اطمینان دارم جزایر اکنون جدا افتاده از یکدیگردر بخش های علمی ،تحقیقاتی و اجرائی دست اندر کار امر صنعت میگو،از پتانسیل بسیار بالائی برخوردار بوده و با جریان یافتن این توان در کالبد نیمه جان کنونی صنعت ، در آینده ای نزدیک شاهد اعتلای جایگاه آن در منطقه و جهان خواهیم بود .با اینحال تکرار وضع کنونی نه تنها به سود ما نیست و آتیه روشنی را رقم نمی زند که افقی تیره را نیز من حیث کاهش توان رقابت در منطقه و جهان فراروی صنعت متجلی خواهد ساخت.

اما اجازه می خواهم مجدداً به موضوع اصلی  مطلب حاضر برگردم:

از جمله پرسش هائی که بخصوص در اوائل دوره تکثیر مطرح می شود در خصوص تاثیر زمان نگهداری مولد در کارگاه بر کیفیت لارو تولیدی است.به عبارت دیگر اینکه دوره نگهداری مولد تا زمان تخمریزی طولانی تر باشد و به اصطلاح مولد با شرایط کارگاه تکثیر بیشتر خو بگیرد خوب است یا بد؟ 

این مسئله را محققین زیادی در مطالعات خود مورد بررسی قرار داده و هریک به تناسب گونه و شرایط تحقیق،پاسخی ارائه نموده اند .بر این اساس ارائه یک پاسخ کلی و رد یا قبول یکی از مفروضات را نمی توان دربست و بطور کامل پذیرفت اما شاید نمودارهای زیر ملاک و معیار مناسبی برای دیدگاه های متفاوت باشد:

 

   

 

 

 

در توضیح این نمودارها می بایست مواردی را متذکر شوم:

نخست اینکه نمودارها از پاورپوینت خانم Elena Palacius استخراج شده و به واسطه فقدان هرگونه توضیحی در خصوص گونه های مورد بررسی دست بنده نیز در این مورد بسته بود.ثانیاً اصل نمودارها از فایل پاورپوینت قابل استخراج نبود به همین لحاظ ارقام حتی المقدور سعی شده تا نزدیک به اصل در نمودار انتخاب شود و نمودار حاصله ارائه دهنده شمای کلی ازنتیجه تحقیق یا برآیند نتایج تحقیقاتی بوده که در اصل مقاله به آنها استناد گردیده است .

در جدول زیر نتیجه تعدادی از تحقیقات در خصوص مولدین میگوی پنائیده حول محور تأثیر زمان نگهداری در چرخه تولید آورده شده است:


پرسش دوم : کیفیت ناپلی های تولیدی در هر بار تخمریزی

از جمله دیگر موارد مطروحه در ابتدای فصل و بویژه در زمان تهیه ناپلی از سایر کارگاههای تأمین کننده این نهاده،پرسش در زمینه کیفیت ناپلی های تولیدی در تخمریزی های ابتدائی یا غیر از آن است.ساده تر اینکه،ناپلی تحویلی از "شکم اول مولدین"آیا مناسب هست یا خیر؟

Racotta  و Palacios در مقاله ای که سال انتشار آن 2003 می باشد،مجموعه تقریباً جامعی را از نتایج تحقیقاتی که تا آن زمان در این خصوص ارائه شده بود جمع آوری کرده اند.این تحقیقات بر روی گونه های متنوعی انجام گرفته و بالطّبع خصوصیات گونه ای و نیز منشأتهیه مولد در این زمینه بی تأثیر نیست.اما با اطلاع از آنها میتوان دیدی کلی در این زمینه حاصل و قضاوتی منصفانه  به عمل آورد:

 پرسش سوم :تأثیر دما بر کیفیت اسپرم مولدین گونه لیتو پنئوس وانامی


از جمله مواردی که در خصوص تکثیر میگوی وانامی بخصوص در سالهای ابتدائی معرفی این گونه به صنعت ،بصورتی بسیار چالش برانگیز مطرح شده و به  لحاظ تازگی حوزه بحث،توجه بسیاری از دست اندرکاران تکثیر را به خود معطوف ساخت،خصوصیات دمائی مکان نگهداری میگوهای گونه وانامی بود.این نکته بویژه در خصوص جنس نر مطرح می شد که خوشبختانه از نظر تئوریک درک کم و بیش صحیحی در این مورد وجود داشت با اینحال از آنجا که بعضی کارگاه های تکثیر نیازمند اعمال تغییرات زیر بنائی در بخش بروداستوک خود بودند،بالطّبع تمکین در اینخصوص با مقاومت هائی نیز مواجه گردید.اما در مقاله ای که در سال 2001 بر اساس تحقیقی که توسط M.Perez.Velazquez و همکاران منتشر شده،پاسخ و مبانی علمی این مشکل تا حد زیادی تبیین گردیده است .برگزیده ای از متن این مقاله را تا حدی که مناسب حجم مطالب وبلاگ بوده و در حوصله عزیزان بازدید کننده نیز باشد در زیر ارائه نموده ام که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد.

********************************************************

یکی از مشکلات رایج در میگوهای نر که در شرایط اسارت در در کارگاه های تکثیر نگهداری می شوند تخریب مجرای تولید مثلی این مولدین است .این مشکل بصورت افت تدریجی و پیش رونده اسپرم های زنده بروز نموده و گاهی همراه با ملانیزه شدن(تجمع رنگدانه های سیاه) اسپرماتوفورها و دستگاه تولید مثلی جنس نر نمود می یابد.

این عارضه MRTDS )Male Reproductive Tract Degenerative Syndrom) یا نشانگان تخریب مجرای تولید مثلی میگوی نر نام گرفته است .علل اصلی سندرم MRTDS هنوز بدرستی مشخص نیست اما  بعضی عوامل نظیر اسپرم گیری مکرّر بصورت مکانیکی یا الکتریکی،آلودگی باکتریائی و عوامل تغذیه ای در این زمینه مطرح شده است. بااینحال بروز MRTDS بصورت خودبخود نیز در میگوهائی که نه به طریق مکانیکی و یا الکتریکی اسپرم گیری شده و نه دچار عفونت باکتریائی تشخیص داده شده بودند،دیده شده است.حتی مشاهدات حاکی از بروز سندرم یاد شده درمیگوهایی که ظاهراً غذای حاوی مواد مغذی کامل دریافت کرده بودند نیزگزارش گردیده است .اما در میان عوامل مطرح در بین فاکتورهای مؤثر در بروز این پدیده ،دما را نیز نباید از نظر دور داشت .بر اساس نظرBray  و همکاران در سال 1985 دمای نگهداری مولدین در کارگاه های تکثیر ، بیش از دمای مناطقی است که بطور طبیعی میگوها در آنجا تخمریزی می کنند.به علاوه همین محققین نشان دادند که  می توان تخریب دستگاه تولید مثلی گونه L.setiferus را با کاهش دما به 25 تا 26 درجه سانتیگراد به تعویق انداخت.ولی حتی تحت این شرایط نیز مشکل MRTDS پس از مدتی بروز نمود.

در مطالعه دیگری که Pascual و همکاران نیز بر روی L.setiferus انجام دادند معلوم شد که دمای بین 26 تا 27 درجه سانتیگراد تا 30 روز از بروز سندرم MRTDS جلوگیری می کند ،درحالیکه در همین مدت ولی در دمای بالاتر(30 درجه سانتیگراد)میتوان افت کیفیت اسپرم را مشاهده نمود.

*******************************

پروژه حاضر در ایستگاه تحقیقاتی دانشگاه Texas A&M  برروی مولدین نر پرورشی میگوی وانامی که در شوری 1.7 تا 2  پی پی تی پرورش یافته بودند انجام گرفته است.دمای آب در طول دوره تحقیق(42 روز)بر حسب تیمارهای مختلف بین 26 تا 32 درجه سانتیگراد حفظ شد.شوری نیز از روز اول پروژه ، روزانه به میزان 1 پی پی تی افزایش یافته و در نهایت به شوری آب دریا رسید.سه دمای بکارگرفته در این تحقیق عبارت بودند از 26،29 و 30 درجه سانتیگراد.

مولدین در تراکم 1 قطعه در متر مربع در مخازن گرد با قطر 3.7 متر نگهداری شده و هر تیمار دارای سه تکرار بود.همچنین میزان تعویض آب روزانه در حدود 5% اعلام شده است(سیستم مدار بسته).

غذای مورد استفاده حاوی 40% پروتئین بود که بصورت 75% غذای خشک و 25% اسکوئید به میزان 3.5% وزن توده زنده در اختیار مولدین قرار می گرفت.

پارامترهای فیزیکوشیمیائی آب همچون اکسیژن محلول،دما و شوری روزانه ،و pH،نیترات،نیتریت و آمونیاک به شکل هفتگی کنترل و بررسی می شد.بمنظور مطالعه وضعیت اسپرم از نظر کیفی و کمّی(تعداد کل اسپرم و درصد اسپرم غیر طبیعی)اسپرم گیری به شیوه مکانیکی انجام و نمونه هابه آزمایشگاه ارسال می گردید.

معیارهای کیفی اسپرم به شکل زیر دسته بندی شدند :

-          اسپرماتوفور سالم:رنگ سفید با ظاهر طبیعی

-          مرحله ابتدائی تخریب اسپرماتوفور:بروز رنگ قهوه ای مایل به زرد با احتمال ملانیزه شدن در انتهای قدامی اسپرماتوفور.

-          تخریب پیشرفته :اسپرماتوفورها به رنگ قهوه ای تیره یا سیاه درآمده ،ملانیزه شدن در نقاط بیشتری توسعه می یابد.بعضاً تحلیل رفتگی در کناره های اسپرماتوفور دیده می شود.

-          تخریب شدید : معمولاً کل سطح اسپرماتوفور به رنگ سیاه در می آید.تحلیل رفتگی در ساختار بافتی این ناحیه کاملاً مشهود است .

نتایج :

در طول دوره تحقیق ،شوری در حد 36.1 پی پی تی ،اکسیژن بالاتر از 5.9 میلیگرم بر لیتر و pH در محدوده 8.2 حفظ شد.

وزن نهائی میگوها پس از پایان پروژه در هر سه تیمار دارای اختلاف معنی دار نبود.

در ابتدای پروژه ،تمامی میگوها ،اسپرماتوفورهای سالمی داشته و نرهایی که واجد نشانه های شروع تخریب اسپرماتوفور بودند از جمعیت حذف شدند.

اسپرماتوفور در 70% از مولدینی که در دمای 26 درجه سانتیگراد نگهداری شدند سالم باقیماند .به عبارتی تنها حدود 30    در صد از میگوها در این دما پس از 42 روز نگهداری ،نشانه های تحلیل اسپرماتوفور را بروز دادند.

در مقابل ،تحلیل و تخریب پیشرفته و شدید این بافت در تمامی میگوهای نگهداری شده در 29 و 32 درجه سانتیگراد مشهود بود و در هیچیک از این میگو ها اسپرماتوفور سالم دیده نشد.

در ابتدای دوره تحقیق تعداد کل اسپرم موجود در اسپرماتوفور و نیز درصد اسپرم های غیر طبیعی ،تفاوت معنا داری بین تیمارها نداشت.اما پس از 42 روز،مشخص شد که دما تأثیر بسیار چشمگیری بر کیفیت اسپرم داشته است .

متوسط تعداد اسپرم شمارش شده در مولدینی که در دمای 26درجه سانتیگراد نگهداری شده بودند 1.75±18.6میلیون ،در دمای 29 درجه ساتیگراد 0.05±0.1 میلیون و در 32 درجه سانتیگراد 0 بود.به بیان دیگر تمامی اسپرم ها در دمای 32 درجه سانتیگراد از بین رفته بودند.

در خصوص اسپرم های غیر طبیعی نیز در دمای 29 درجه 0.23%±99.7 و در 32 درجه 100 درصد اسپرم ها غیر طبیعی بودند حال آنکه این مقدار در دمای 26 درجه 3.32%±36.7 گزارش شد که با دماهای دیگر اختلاف معنی داری را نشان می دهد.

این تحقیق حساسیت فوق العاده میگوهای نر وانامی را نسبت به دما اثبات کرده و نشان می دهد که  افزایش دما از 26 تا 29 درجه تأثیر چشمگیری بر پارامترهای کیفی و کمّی اسپرم خواهد گذاشت.

در مطالعه مشابهی که تالبوت در 1989 انجام داد ، مشخص شد که در دمای 29.4 درجه سانتیگراد پس از گذشت 35 روز تمامی میگوهای نر گونه L.setiferus  عقیم شدند.

Lawrence و Leung-Trujillo نیز در 1987 بر روی همان گونه(L.setiferus)مطالعه ای انجام دادند که نشان داد میگوهای وحشی نر این گونه ،پس از 5 هفته نگهداری در دمای 27 تا 29 درجه باروری خود را به شکلی چشمگیر (و از نظر آماری معنادار) از دست دادند.البته لازم به ذکر است که بعد از 6 هفته (42 روز)تمامی اسپرم های مولدین مورد آزمایش از بین رفتند.

Dougherty در سالهای 1989 و 1990 پیشنهاد کرد که فرآیند تخریب اسپرماتوفور با تغییرات مرتبط با سن میگوها متناسب است.به عبارتی میگوهای مسن تر نسبت به کاهش کیفیت اسپرم تحت تأثیر دمای محیط نگهداری حساسیت بیشتری دارند.


  • ali ghavampour