آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان                  ABZISTAN

سلام بر همگی. علی قوام پور هستم، دانش آموخته اکولوژی دریا در مقطع دکتری، تا حدودی فعال در زمینه تکثیر و پرورش آبزیان (به ویژه میگو)، علاقمند به زمینه های مختلف صنعت آبزی پروری و البته در کنارش، علوم انسانی. این ملغمه رو بذارید در کنار لیسانس ژنتیک و فوق لیسانس بیوشیمی تا دیگه اصلا تعجب نکنید. ولی در این رسانه ، تلاش دارم ، روش های بهینه مدیریت آبزی پروری و مبانی این صنعت را ارائه و ایده های نوین را معرفی کنم. گاه گداری هم دلنوشته ای تا به سنت وبلاگ نویسی پایبند مونده باشم. امیدوارم مطالب وبلاگ آبزیستان مورد پسند بازدیدکنندگان محترم واقع بشه. ضمنا همینجا باید اعلام کنم که این وبلاگ، شخصی و مستقله و به هیچ شرکت و وبسایتی وابسته نیست. اینو عرض کردم تا حساب مطالب منتشر شده در اینجا رو از وبسایت هایی که به نام آبزیستان الی ما شاءالله این روزها در اینترنت مشاهده میفرمایید جدا کرده باشم. پاینده باشید

بایگانی

۱۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آبزی پروری» ثبت شده است

ترجمه : علی قوام پور

در سامانه های مبتنی بر احداث سازه های پرورش برروی زمین (نظیر استخرهای خاکی و ...)، تعریف آستانه‌ درون استخر ( خروجی) برای شاخص‌ یوتروفیکاسیون  و شیوه‌های مناسب برای دفع پسماند بین دو دوره متوالی پرورش، دو اقدام مهم مدیریتی محسوب می گردند با این حال، اتکاء به تعیین غلظت نسبتاً محدود در خروجی استخرها و مزارع انفرادی برای برآورد آبدهی تجمعی سایت ها راهکار دقیقی نخواهد بود. در برخی شرایط، بسته به میزان رقت و ویژگی‌های هیدرودینامیکی پهنه دریافت‌کننده پساب، ممکن است تخلیه از چند استخر یا مزرعه، به جای خروجی های متعدد به صورت یکجا و به شکل خروجی متمرکز (نظیر قراردادن لوله خروجی در زیر آب) انجام شود. این روش، همراه با درجاتی از تصفیه در  استخرهای فرآوری پساب، در واقع راه حل استاندارد مهندسی بهداشت برای حل مشکل  تخلیه پساب شهری از چند منبع تخلیه مواد مغذی و آلی می باشد.

در عمل، یک شبکه مرکب از استخرهای آبزی پروری مبتنی بر غذادهی را می توان بر حسب جمعیت معادل (Population Equivalent) تعریف نمود. برای محاسبه PEQ در ارتباط با  خروجی مواد آلی و معدنی بر حسب دبی سالانه، می توان از مدل های فیزیولوژیکی ساده استفاده کرد. مدل‌های پیچیده‌تر مانند FARM را نیز می‌توان برای برآورد مجموع پسماند و پساب خروجی مزارع پرورش به کار گرفت. طراحی، ابعاد و شیوه اجرای شبکه های فاضلاب برای پساب شهری، که عمدتاً در بسیاری از نقاط جهان معمول و اجرائی شده، بیش از سامانه های آبزی پروری مورد استقبال و کاربری واقع شده است. علاوه بر این، دستورالعمل‌مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی رابطه بین خروجی پسماند مناطق شهری باکیفیت آب‌های مجاور، اعم از رودخانه یا منابع ساحلی را پیش‌بینی می‌کند. توصیه می گردد در مدیریت یکپارچه آبزی پروری در مزارع، به این آموزه های مهم در سایر رشته های صنعتی و علمی نیز توجه شود.

مفاهیم فوق برای اقدامات مربوط به آبزی پروری مستقر در خشکی اعمال می شود، با این حال پهنه بندی در آب های ساحلی به عنوان مبنایی برای مدیریت یکپارچه، در حال حاضر بر کاربرد مدل های ریاضی مختلف مبتنی است. Ferreira و همکاران برای سازمان خواروبارجهانی ملل متحد، بررسی جامعی را برای ارزیابی ظرفیت تحمل سیستمی (توأم) و منطقه ای (در مقیاس مزرعه) ارائه نموده است.

برای آبزی پروری دریایی، راهبرد مناسب مدیریت یکپارچه، انتقال سازه‌های پرورش به آب‌های عمیق‌تر در مناطق دور از ساحل است. بر اساس تجزیه و تحلیل سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) که توسط Kapetsky و همکاران انجام شده، در این حوزه مناطق مناسب و مکفی برای پرورش موجود بوده وکاهش اثرات زیست محیطی قابل توجه می باشد. با این حال، در این مورد نیز هزینه‌های سرمایه‌ گذاری در ارتباط با سیستم های مهارو بهبود تولید، همچنین هزینه های جانبی برای حمل و نقل و افزایش ریسک وجود دارد که می بایست در تعرفه های بیمه ای منعکس گردد. در مجموع، این هزینه‌ها منجر به رقابت‌پذیری پایین‌تر در بخش سرمایه گذاری شده و تنها در صورتی قابل قبول خواهد بود که مزیت های مرتبط با بهبود کیفیت محصول و سازگاری با محیط زیست لحاظ شود.

  • ali ghavampour

فواید عمومی کاربرد پری بیوتیک ها در آبزی پروری

يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۰:۱۱ ب.ظ

 

  • ali ghavampour

برخی از مزایای سیستم بایوفلاک در آبزی پروری

يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۷:۱۰ ب.ظ
  • ali ghavampour

ترجمه : علی قوام پور

1-3: مناطق اختصاص یافته برای آبزی پروری (Allocated Zones for Aquaculture)

فرآیند پهنه بندی، همانطور که در بالا توضیح داده شد، می تواند موجب تعیین مناطق اختصاص یافته برای آبزی پروری (AZA) شود. این عرصه ها مناطق مشخصی هستند توسعه آبزی پروری در آن ها بر سایر کاربری ها اولویت دارد. روش تعیین AZA روش مناسبی برای مدیریت کیفیت آب به ویژه در مناطقی محسوب می شود که سایر کاربری ها بر کیفیت آب مؤثر می باشند (به عنوان مثال پساب های صنعتی و شهری). با این حال، ایجاد AZA به خودی خود محدودیتی برای روش های مدیریتی مزارع و یا تراکم ذخیره سازی (که کلید مدیریت پایدار در کیفیت آب محسوب می شوند) ایجاد نمی کند. چنین مواردی را می توان از طریق اعمال مقررات "تعیین محدوده های تأثیرگذارمجاز" (Aloowable Zones of Effect) یا AZE برای قفس های پرورش ماهی و یا تعیین حداکثر مساحت مزارع و تراکم ذخیره سازی برای پرورش در استخرهای ساحلی مدیریت نمود. از AZE می توان برای تعیین حداقل فاصله مجاز بین قفس ها به منظور کاهش بارآلی و کمبود اکسیژن در رسوبات بستر کمک گرفت. به این منظور، مدل های مختلف برنامه ریزی ساده از قبیل DEPOMOD32 و ORGANIX33 و یا مدل های پیچیده تری سه بعدی هیدرودینامیک مانند FVCOM یا DELFT3D مورد استفاده قرار می گیرند. با این حال، مطالعه Ohagan نشان می دهد، شرکت‌های بیمه نسبت به رویکرد AZA محتاط بوده و ترجیح می‌دهند به جای تمرکز ریسک در یک پهنه محدود، با عرصه های متنوعی سروکار داشته باشند (این موضوع بیشتر مرتبط با بروز و یا شیوع بیماری هاست که در بخش مربوطه به آن پرداخته خواهد شد).

2-3: ظرفیت جذب (Assimilative capacity)

ظرفیت جذب،که به عنوان "میزان ظرفیت یک منطقه برای دریافت پسماند و در عین حال حفاظت از محیط زیست سالم " تعریف می شود، مفهومی مکمل برای ظرفیت تحمل (Carrying capacity) است که معمولاً برای آبزی پروری متکی بر تغذیه دستی در نظر گرفته شده است. تخمین مناسب برای ظرفیت جذب (یا ظرفیت تحمل) برای یک سیستم ساحلی، دریاچه یا آبگیر را می توان برای تعیین استانداردهای دفع پسماند و یا ارائه تأییدیه و صدور مجوزهای مختلف فعالیت به کار گرفت.

سیاست های مرتبط با مجوز تخلیه پسماند در موارد مختلفی تعیین و مورد استفاده قرار گرفته اند (به عنوان مثال، کارگروه مستقل صدور مجوز آبزی پروری در ایرلند و دپارتمان صنایع پایه در ویکتوریا، استرالیا)، اما اغلب به صورت مزرعه به مزرعه و نه با دیدی یکپارچه اعمال می‌شوند. اما رویکرد یکپارچه نیز بدون مشکل نبوده و اثرات تنش (استرس) چندگانه بر روی منابع دریافت کننده پساب، تعیین استانداردهای علمی مشخص را با چالش مواجه خواهد ساخت. به عنوان مثال، در کشور برزیل، مجوز پرورش تیلاپیا در ذخایر آب بر اساس ارزیابی فسفر در بدنه آبی مدل ساده Dillon & Rigler   صادر می شود. قانون‌گذار بر اساس این مدل حداکثر غلظت 30 میلی‌گرم فسفر بر لیتر (حدود یک میلی‌مولار) را در ستون آب تعیین نموده که از این میزان 5 میلی‌گرم بر لیتر فسفر برای آبزی‌پروری مجاز و مابقی برای زباله‌های شهری، پسماندها و پساب کشاورزی و غیره در نظر گرفته شده است. مجوزهای آبزی پروری تا رسیدن به این حد صادر می شود و هدف از قرار دادن این آستانه، حفظ منبع دریافت کننده آب از یوتریفیکاسیون بوده است. هرچند نسبت به فقدان مدیریت بر سیستم مناسب تر به نظر می رسد اما به دلایل زیر همچنان واجد ریسک بالایی است:  

  1. رقیق شدن آلاینده ها را به واسطه ورود به عرصه ای بزرگتر لحاظ نمی کند.
  2. بر میزان آلاینده ها به صورت موضعی به ویژه وقتی مزارع در یک منطقه متمرکز شده باشند (به دلایلی همچون تدارکات و ...) مدیریتی اعمال نمی شود.
  3. صرفأ بر یک شاخص محیطی دلالت دارد.
  • ali ghavampour

مدیریت آب در پرورش میگو (قسمت اول)

جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۰۴ ب.ظ

مقدمه

تولید کارآمد و سودبخش آبزیان (اعم از ماهی، سخت پوستان و...) در آبزی پروری به محیط مناسبی بستگی دارد که این موجودات بتوانند در آن تکثیر و رشد مطلوبی داشته باشند. از آنجا که این موجودات در آب زندگی می کنند، دغدغه اصلی محیطی در سامانه های پرورش، کیفیت آب است. منابع آب مورد استفاده در سیستم های آبزی پروری ممکن است به طور طبیعی کیفیت پایینی داشته و یا به واسطه فعالیت های انسانی آلوده شوند، اما در بیشتر موارد، دلیل اصلی کاهش کیفیت آب، با ماهیت ذاتی فعالیت آبزی پروری در ارتباط است. در واقع، تنها بخشی از کودهای آلی و معدنی و خوراک مورد استفاده در استخرها، به زیست توده موجود پرورشی تبدیل می شود. بنابراین، در سامانه های نیمه متراکم، متراکم و فوق متراکم، ممکن است میزان مواد مغذی و آلی ورودی به سیستم از ظرفیت جذب اکوسیستم فراتر رود. این موضوع، موجب کاهش کیفیت آب استخر شده و به تبع آن، سبب بروز استرس در موجود پرورشی، رشد ضعیف، افزایش ریسک بروز بیماری، افزایش تلفات و در نهایت کاهش تولید خواهد گردید. پساب‌ سیستم‌های آبزی پروری می‌تواند باعث آلودگی منابع آبی اطراف شده و ورود مواد آلاینده و یا مواد شیمیائی اضافه شده به آب استخرها در فرآیند مدیریت پرورش، خطر آلوده سازی محصول را افزایش می دهد. بنابراین، دامنه تأثیر کیفیت آب در آبزی پروری عرصه های مختلفی از حفاظت محیط زیست، تا کیفیت و امنیت غذایی را شامل می شود.

کیفیت آب در استخرهای پرورش میگو ، تحت تأثیر عوامل مختلف خارجی ( همچون وضعیت جوّی و کیفیت آب ورودی ) و داخلی ( کیفیت غذا ، وضعیت بستر و ...) قرار دارد. به این ترتیب ، می بایست راهبردهای مدیریتی در این زمینه ر به نحوی تنظیم نمود که در قبال عوامل غیر قابل کنترل ، راهکارهای جبرانی ، تقابلی و یا پیشگیرانه اتخاذ کرده و در برابر عوامل داخلی نیزتمهیدات نرم افزاری و سخت افزاری مناسب اندیشید. در واقع ، آبزی پروران لازم است روش های مدیریت آب را فراگیرند تا بدانند در کدام وضعیت ، چه روش کنترلی را می بایست بکارگیرند تا مانع ایجاد ضرر و زیان به محصول خود گردند.

  • ali ghavampour

Silvofishery یا Aqua Silviculture چیست؟ (قسمت پایانی)

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۴۵ ق.ظ

Silvofishery: سیستم آبزی پروری هماهنگ با محیط زیست

نوشته: Fumio Takashima (دانشگاه شیلات توکیو، ژاپن)

ترجمه: علی قوام پور

ملاحظاتی که می بایست در راه اندازی سامانه Silvofishery مد نظر قرار گیرند به شرح ذیل می باشد:

مشکلات

وضعیت استخرها و دیواره آن ها به دلیل فرسایش دائما در معرض تغییر است. از طرفی، خاک رویشگاه های حرّا نسبتاً سست بوده و از فشردگی کمی برخوردار است (اغلب رسی-ماسه ای با مواد آلی فراوان است). بنابراین شیب دایک باید 1:2 یا 1:1.25 بوده و ضریب فشردگی لایه ها می بایست در حدود 40 درصد باشد. برای پرهیز از نشت آب از دیواره ها، خاک در مرکز دایک باید دارای نفوذپذیری کمی (به عنوان مثال دارای هسته رسی) باشد.

اگرچه یکی از اهداف Silvofishery  افزایش درآمد ساکنین محلی است، با این حال حفاظت از رویشگاه های حرا بایستی عمیقاً مورد توجه قرار گیرد. البته در ابتدای راه اندازی این سیستم، با توجه به اینکه درختان حرا هنوز جوان هستند مشکلات کمتری وجود دارد. اما با رشد نهال های حرّا تولید ماهی به دلیل سایه اندازی بر آب (Shading) و نیز حضور شکارچی، تولید ماهی نیز کاهش می یابد. به عنوان مثال حوضچه های پروژه Cilacap طی 4 سال کاملاً با درختان حرا پوشانده شد. به همین دلیل توصیه می شود کاشت نهال ها به تدریج انجام شود. به عنوان مثال، هر شش ماه تا یک سال، صرفاً در 10 تا 15 درصد از سطح مورد نظر نهال غرس شود.  

ملاحظات

در مرحله مکان یابی لازم است کیفیت آب، نوع خاک، تغییرات جزر و مدی، ورودی و خروجی آب، گونه های درختان حرا و گیاهان موجود در منطقه، دسترسی به نیروی کار، دسترسی به بازار و مصرف کنندگان محصولات مورد ارزیابی قرار گیرد.

برای احداث سیستم، طراحی، مصالح مناسب، نیروی کار، و مجوزات قانونی می بایست به نحو مناسب تأمین شود.

برای انتخاب گونه مناسب نهال های حرّا، باید به گونه مناسب، کیفیت نهال، قیمت، منبع عرضه و کیفیت حمل و نقل توجه گردد.

در مرحله انتخاب آبزی، لازم است میزان سازگاری، ارزش اقتصادی، بومی و یا غیر بومی بودن گونه و روش تولید لارو مورد توجه واقع شود.

در ملاحظات محیطی و محلی، توجه به مسائلی همچون کمیت و کیفیت آب، قابلیت اتکاء منبع تأمین آب، امکان تامین بچه لارو آبزیان از محیط وحشی و شکارچیان طبیعی (جانوران گوشتخوار) لازم است.

مواردی که می بایست در طول دوره پرورش به آن ها توجه شود عبارتند از: وضعیت رشد و بقا، تغییر در تراکم آبزی، کیفیت آب (مشاهده روزانه)، مقدار کود مصرفی، مدیریت تغذیه، سلامت آبزی، برداشت، فروش، بازدیدکنندگان، حوادث غیرمترقبه و ترازنامه هزینه و درآمد.

و به منظور شناخت جامعه محلی، می بایست بافت جمعیتی، تعداد علاقمندان به راه اندازی این سامانه، وضعیت اشتغال، خدمات و زیر ساخت های موجود در منطقه مورد ارزیابی واقع شود.

  • ali ghavampour

Silvofishery یا Aquasilviculture چیست؟ (قسمت چهارم)

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۴۰ ق.ظ

Silvofishery: سیستم آبزی پروری هماهنگ با محیط زیست

نوشته: Fumio Takashima (دانشگاه شیلات توکیو، ژاپن)

ترجمه: علی قوام پور

مدیریت سیستم:

الف: کاشت درختان حرّا

در خصوص گونه های مناسب مانگرو برای کاشت در سامانه های Silvofishery اطلاعات اندکی موجود است. معمولا آنچنانکه در پروژه Cilacap نیز دیده می شود، در این سیستم از گونه های Rhizophora sp استفاده می شود.

ب: گونه های اصلی آبزی پرورشی

این گونه ها عبارتند از: خامه ماهی (Chanos chanos)، تیلاپیا (Oreochromis niloticus)، کفال خاکستری (Mugil cephalus)، سی باس آسیائی (Lates sp.)، میگوی ببری سیاه (Penaeus monodon) و خرچنگ گلی (Scylla spp. ).

میگوهای جوان (Juvenile) گونه ببری سیاه معمولا با جزر و مد اما لارو خامه ماهی و تیلاپیا به شکل مصنوعی در استخرها رها سازی می شوند. گاهی اوقات بعضی پرندگان، لاک پشت و مارماهی نیز به عنوان محصولات جانبی از این استخرها برداشت می شود.

ج: مدیریت پارامترهای محیطی

در پروژه Karawang در  اندونزی، میزان پارامترهای آب نظیر دما، شفافیت، شوری، نیترات، نیتریت، فسفات، pH، اکسیژن محلول (DO)، اکسیژن مورد نیاز زیستی (BOD) و مواد آلی تام (TOM) بر اساس جدول ذیل بوده است (جدول1):

جدول1: پارامترهای اندازه گیری شده آب در پروژه Karawang اندونزی

 

لینک مشاهده جدول

د: تولید آبزی در سیستم Silvofishery

تولید آبزیان در یکی از مجموعه های Silvofishery در اندونزی طی یک سال (در هر هکتار) عبارت بوده است از : خامه ماهی 467 کیلوگرم، تیلاپیا 67 کیلوگرم، میگو 150 کیلوگرم و خرچنگ 20 کیلوگرم، مجموعا 730 کیلوگرم بر هکتار در یک سال. در مجموعه ای دیگر، خامه ماهی تولید شده، 625 کیلوگرم بر هکتار، تیلاپیا 50، میگو 130 و سایر آبزیان، 5 کیلوگرم (مجموع آبزیان تولید شده: 811 کیلوگرم بر هکتار در هر سال) گزارش گردیده است.

لینک مشاهده قسمت سوم

 

  • ali ghavampour

بهترین شیوه های مدیریت آبزی پروری (BMP's)- قسمت یازدهم

چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۷:۵۲ ب.ظ

 

فازهای مطالعاتی مکان یابی و مدیریت مناطق تحت مدیریت آبزی پروری (AMA's)

 

لینک دانلود

لینک مشاهده قسمت دهم

  • ali ghavampour

آبزی پروری، راه پیش رو (اینفوگرافی)

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۲، ۱۱:۳۸ ق.ظ
  • ali ghavampour

Silvofishery یا Aqua Silviculture چیست؟ (قسمت دوم)

يكشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۰۲ ب.ظ

Silvofishery: سیستم آبزی پروری هماهنگ با محیط زیست

نوشته: Fumio Takashima (دانشگاه شیلات توکیو، ژاپن)

ترجمه: علی قوام پور

خلاصه ای از تاریخچه سیستم Silvofishery

گفته می شود که سیستم Silvofishery نخستین بار در حدود 50 سال قبل توسط دولت میانمار و برای ایجاد جنگل های مصنوعی (دست کاشت) با هزینه پائین بهره برداری ابداع گردیده است. این سیستم به کشاورزان اجازه می داد تا از زمین به صورت اجاره ای بهره برداری کنند ولی در عوض آن ها را ملزم به کاشت درخت (در مناطق مناسب) می نمود.

پس از آن، Silvofishery در سال 1978 در اندونزی توسط وزارت جنگلداری معرفی شد تا علاقمندان به این سیستم بتوانند در کنار پرورش ماهی و میگو، به کاشت درخت نیز بپردازند. اهداف این سیستم در اندونزی به حداقل رساندن هزینه کاشت درخت (درختان توسط مزرعه داران و پرورش دهندگان کاشته می شوند)، افزایش درآمد آبزی پروران و حفظ جنگل های حرا بوده است. تا سال بیستم پس از معرفی این سیستم به اندونزی، استخرهای الگویی متعددی به صورت Silvofishery در سطح ملی و یا محلی احداث شده است. در اینجا برخی از داده های جالب از دو مزرعه آزمایشی واقع در  سگرا آناکان در Cilacap (جاوه غربی، در کنار اقیانوس هند) و مزرعه Cikinon در Karawang (جاوه غربی، در مجاورت دریای جاوه) توضیح داده می شود.

انواع سیستم Silvofishery

اساساً سیستم Silvofishery به دو شکل در اندونزی ساخته می شود. اولین مدل شامل منطقه ای کم عمق موسوم به Caren است که در هنگام جزر در معرض هوا قرار می گیرد و در کنار آن منطقه ای عمیق تر در اطراف Caren که به آن Pelataran می گویند.  

 نوع دیگر شامل یک آبگیر (یا استخر) در کنار درختان درختان حرّاست. در این مدل، مناطق خشک (رویشگاه حرّا) و آبگیر (استخر) به صورت متناوب قرار گرفته اند.  

لینک قسمت اول

  • ali ghavampour