آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان                  ABZISTAN

سلام بر همگی. علی قوام پور هستم، دانش آموخته اکولوژی دریا در مقطع دکتری، تا حدودی فعال در زمینه تکثیر و پرورش آبزیان (به ویژه میگو)، علاقمند به زمینه های مختلف صنعت آبزی پروری و البته در کنارش، علوم انسانی. این ملغمه رو بذارید در کنار لیسانس ژنتیک و فوق لیسانس بیوشیمی تا دیگه اصلا تعجب نکنید. ولی در این رسانه ، تلاش دارم ، روش های بهینه مدیریت آبزی پروری و مبانی این صنعت را ارائه و ایده های نوین را معرفی کنم. گاه گداری هم دلنوشته ای تا به سنت وبلاگ نویسی پایبند مونده باشم. امیدوارم مطالب وبلاگ آبزیستان مورد پسند بازدیدکنندگان محترم واقع بشه. ضمنا همینجا باید اعلام کنم که این وبلاگ، شخصی و مستقله و به هیچ شرکت و وبسایتی وابسته نیست. اینو عرض کردم تا حساب مطالب منتشر شده در اینجا رو از وبسایت هایی که به نام آبزیستان الی ما شاءالله این روزها در اینترنت مشاهده میفرمایید جدا کرده باشم. پاینده باشید

بایگانی

۶۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

تکنولوژی Taeration

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۴۲ ب.ظ

چندی در گروه SHRIMPدرسایت یاهو،ایمیلی فرستاده شده بود با عنوان Taeration.

این تکنولوژی(که توسط شرکت AIA در فلوریدا معرفی شده)نوعی هوادهی سیستم های آبزی پروریه که در اشل کوچکتر در آکواریوم های معمولی استفاده میشه و کار مهم این شرکت ( AIA)  تطابق تکنیک موجود برای استفاده در مقیاسهای بزرگتر بوده.اگربه تصویر زیر توجه کنید این مطلب روشنتر میشه:

در حقیقت این سیستم ازهمون فیلترهای معمولی آکواریوم (که به عنوان Liquid Filter هم معروف هستند)الهام گرفته که با جذب ذرات ریز معلق در آب و پمپاژ دوباره مخلوط آب و هوا،هم ستون آب رو تمیز میکنه و هم بواسطه تولید حبابهای ریز هوا،انتشار اکسیژن رو در آب بهبود میبخشه.منتها در اینجا دیگه فیلتراسیون انجام نمیشه و فقط هوادهی صورت میگیره.

شرکت سازنده ،راندمان اکسیژن دهی آب رو توسط این سیستم بالاتر از انواع دیگر هوادهی ،حتی سیستم لوله های تراوا معرفی کرده. البته به نظر میرسه استفاده از این روش در مخازن نرسری و برود استوک کارائی و توجیه بیشتری نسبت به استخرهای بزرگتر داشته باشه.حتی دوستانی که در کارگاههای تکثیر خودشون (که غالباً هم برق دار هستند)مخازن نگهداری مولد دارن و میخوان گردش آب در مخازن برقرار کنن میتونن از این سیستم ابداعی الگو بگیرن.

  • ali ghavampour

مولد سازی و دغدغه همخونی

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۳۵ ب.ظ

نتیجه تصویری برای ‪shrimp domestication inbreeding‬‏

این مطلب مربوط به حدود 6 سال پیشه و شاید بعضی از مطالبش حکایت روز نباشه ولی بخش عمده ای از موارد عنوان شده هنوز ارزش خوندن داره :

بر اساس مباحثی که اخیراً در بین پرورش دهندگان شنیده می شود تصمیم گرفتم در زمینه روند انتخاب پیش مولد و نیز بحث آمیزش انتخابی (Selective breeding)نظرات خود را (البته تا آنجا که اطلاعاتم کفاف دهد که اذعان دارم بسیار اندک خواهد بود)عنوان کنم.البته خود نیز معترفم مسئله مولد سازی آنقدر ها هم پیش پا افتاده نیست که بشود در حد یک وبلاگ بررسی شده و راهکارهای اجرائی نیز جهت آن ارائه شود چون انصافاً نه جایگاه اجرائی این حقیر آنچنان تأثیر گذار است و نه علم بنده چنان  که به تمامی مشکلات واقف و بر همه راه حلها محیط باشم و از طرفی بتوان در این وبلاگ با حد و اندازه های وبلاگیش تأثیری بر امور گذاشت.اما "آب دریا را اگر نتوان کشید.........هم به قدر تشنگی باید چشید" و به مصداق این حدیث علوی "ما لایدرک کله لا یترک کله" .

البته آنچه در حال حاضر در کشورما تحت عنوان مولد سازی در جریان است (چنانکه در پستهای قبلی نیز گفته شد)خیلی صبغه علمی و فنی ندارد با اینحال سعی می شود تا حدی علمی تر به آن پرداخته شود.

یقیناً همه دست اندرکاران امر تکثیر و پرورش میگوی کشور حتی پیش از ورود گونه وانامی به این صنعت،تا حدودی با مولد سازی (در خصوص گونه بومی ایندیکوس)آشنائی داشته و یا حداقل به مزایا و محاسن آن دست کم در واپسین سالهای حضورگونه ایندیکوس در صنعت واقف بوده اند.اینکه گفته شد در سالهای واپسین ،به این دلیل است که تقریباً همگی بخاطر دارند در سالهای انتهای دهه هفتاد و ابتدای دهه هشتاد کمتر پرورش دهنده ای (مگر به جبر شرایط)تمایل به پرورش لاروهای پرورشی داشت و حتی جملات قصاری همچون "لطفاً شیلات ما را موش آزمایشگاهی خود نکند"صادر شده همان ایام است.اما مقتضیات ورود و جایگزینی گونه قدیم با جدید چنان بود که دیگر پرورش لارو وحشی چندان قابل طرح نبود(و در صورت طرح می بایست طراح محترم،زحمت رفتن تا سواحل آمریکای جنوبی را می کشید)ونیاز بود پرورش دهندگان ،حداقل اینبار به اینکه موش آزمایشگاهی مؤسساتی چون Oceanic Institute و یا High Health شوند رضایت دهند.(نیش و طعنه ها را بر بنده ببخشائید که دل خونی دارم از همان سالها که اگر نبود آن بد سلیقگیها الان حداقل بخش کوچکی از ظرفیت پرورش میگوی کشور به گونه های بومی آنهم از نوع اصلاح نژاد شده  اختصاص داشت).

اما لزوم پرداختن به طرحی جامع در راستای تولید پایدار این گونه غریب و غیر بومی از همان ابتدا و متعاقب مشکلاتی که شرکتهای تولید کننده مولد و پست لارو SPF در مسیر واردات این میگوها ایجاد نمودند (و در حقیقت در تحریم کشورمان حتی از پاپ هم کاتولیک تر شدند)احساس گردید.به همین دلیل عرصه های از پیش آماده شده و گلخانه های مولد سازی اینبار پذیرای گونه جدید بودند و هرچند غیر علمی اما تا حدی عملگرایانه به حل مشکل کمک کردند.

اما امروز صنعت پرورش میگوی کشور ،کمتر از یک دهه از ورود اولین محموله میگوی لیتوپنئوس وانامی ،خود را با چالشی اساسی مواجه می بیند.گذر صحیح و منطقی از این چالش ،صنعت را از همین قدم های ابتدائی بیمه خواهد نمود در حالیکه عدم درک درست از شرایط ویژه فعلی و برخورد غیر اصولی با این مشکل ،شاید مسئولین را در آینده ای نزدیک بر سر میز تصمیم گیری (شاید عجولانه)آنهم باز در خصوص تغییر گونه بنشاند.

شاید تعریف مشکل چندان دشوار نباشد.ترس دست اندرکاران پرورش میگوی کشور (که کاملا نیز بجاست)از افزایش سریع ضریب همخونی در زاده های مولدینی است که از دید ایشان بدون برنامه مدون اصلاح نژاد ،همه ساله در مراکز مولد سازی(گلخانه های موصوف)تولید می شوند.حتی اگر قبول کنیم که مولد وارداتی از مؤسسات مولد سازی خارجی که به زعم ما F0 محسوب می شوند در حقیقت F30  و یا حتی F40  هستند مشکل که حل نمی شود هیچ،پیچیده تر و بغرنج تر نیز میگردد.

حقیقت هم تقریباً همین است.آنچه از سوی مؤسسات مولد سازی هاوائی،فلوریدا و یا این اواخر،تایلند روانه بازار می شود،مولدینی هستند که طی برنامه های بهگزینی،آمیزش انتخابی و مولد سازی ،نسلهای پی در پی تولید نتاج کرده و واجد مطلوبیت ژنی و در عین حال مناسب بازار گردیده و اکنون به دست تکثیر کننده داخلی رسیده است.توطئه ای هم در کار نبوده و این روند سالهاست در دام و طیور و آبزیان زینتی و حتی گل و گیاه نیز رایج بوده و پایه و مبنای علمی  دارد.حتی اگر قرار بود بهترین زاده ها را در اختیار خریدار قرار دهند باید از همین مسیر عبور می نمودند،یعنی آمیزش مطلوبترین زاده ها از نظر صفت مورد نظر با حفظ و رعایت حداقل قرابت و خویشاوندی.به این ترتیب میبایست آنقدر روند آمیزش را تداوم بخشید که زاده ها به حداکثر مطلوبیت صفت مورد نظر نائل گردند.البته این پروسه چندان آسان و سهل الوصول نیست چرا که برای هر آمیزش ،مولدین منتخب باید از نظر خصوصیات شجره ای و راندمان تولید ،همچنین برپایه میزان وراثت پذیری صفت مشخص حائز بیشترین امتیاز ممکن شوند.به عنوان مثال هرگاه وراثت پذیری صفتی 0.33محاسبه شود مولدین منتخب می بایست حداکثر این امتیاز را داشته باشند و صرف دوری یا نزدیکی شجره ای ملاک نیست.

بخش دوم :

در برخی جلسات که تاکنون در خصوص مولد سازی برگزارشده و بنده شرف حضور داشته ام،بعضاً موضوع همخونی و نگرانی از افزایش ضریب آن در بین زاده های حاصل از آمیزش نسل های متوالی مولدین مطرح می شود که بسیار بجا بوده و همواره در محافل تحقیقاتی و اجرائی اصلاح نژاددام ،طیور و اصلاح نباتات نیز طرح و بررسی می شود.بنده قصد ندارم از موضع یک تکثیر کننده و یا پرورش دهنده و یا حتی کارشناس بخش دولتی به این موضوع وارد شوم.اما صرفاً قصد دارم از دیدگاه اصلاح نژاد و ژنتیک میگو (در پست قبلی هم عرض کردم در حد معلومات اندک خود)این قضیه را تا حدی روشن نمایم.مطمئناً اغلب بازدید کنندگان این وبلاگ بیش از من به این مطالب اشراف داشته و بسیاری از موضوعات طرح شده در اینجا تنها در حد درس پس دادن خواهد بود.

چندین سال است که انتخاب پیش مولدین میگو (چه گونه ایندیکوس و چه وانامی)بر اساس صفت رشد انجام می شود.پیش از هر چیز باید این نکته خاطر نشان شود که انتخاب بر اساس صفت رشد،الزاماً به معنی انتخاب میگوهای بزرگتر از هر استخری نیست بلکه در این زمینه باید به طول دوره پرورش نیز توجه نمود.میگوهائی که در زمان کمتر به رشدی بیش از میگوهای هم سن خود رسیده باشند در مرحله انتخاب مطلوب تر خواهند بود.شاید این اشکال وارد شود که طبیعتاً در تمام استخرها با هر طول دوره پرورش میگوهای بزرگتر می توانند واجد چنین تعریفی باشند یعنی در طول دوره پرورش یکسان (نسبت به سایر میگوهای همان استخر)رشد بیشتری داشته اند.

اما این موضوع با توجه به فازهای رشد میگو در استخر پرورش قابل بحث است.میگوها در طول دوره حیات خود دارای سه فاز رشد هستند.فاز تصاعدی که از پست لارو یک روزه تا حدود وزن 4گرم ادامه می یابد،فاز خطی که از حدود 4 گرم آغاز شده و تا مرحله بلوغ برای جنس نر(بیش از 20 گرم)و بالاتر از 25 گرم برای جنس ماده تداوم دارد و فاز سوم فاز کاهشی است که سرعت رشد بواسطه رسیدگی گنادها کاهش می یابد( مقادیر برای میگوی وانامی عنوان شده است).آنچه در مرحله بهگزینی مولدین ملاک قرار میگیرد فاز خطی است که بین 1 گرم در هفته تا 3 گرم در هفته بطور متوسط نوسان دارد.پس از این دوره (فاز)انتخاب بر اساس سرعت رشد تا حد زیادی دارای خطا خواهد بود چرا که تفسیرعلت کندی رشد مشکل است.اما مزایای انتخاب بر اساس سرعت رشد هفتگی چیست؟

انتخاب بر اساس نرخ رشد هفتگی بطور غیر مستقیم هزینه های تولید را کاهش می دهد چرا که FCR نتاج بهتر بوده و این مسئله کاهش هزینه غذا را در پی دارد،طول دوره پرورش کاهش می یابد و از این لحاظ نیز ازهزینه نگهداری و پرسنلی کاسته خواهد شد.علاوه بر این در نقاط مستعد امکان افزایش دوره های پرورش وجود دارد.

پس از این مقدمه نسبتاً طولانی ،مجدداً بر این نکته تأکید می کنم که رشد یک صفت کمّی است.پذیرفتن این مسئله بخودی خود در بردارنده نکات دیگری است که شاید تا حد زیادی حساسیت کاذب برخی دوستان را نسبت به همخونی در مولدین پرورشی داخلی کاهش دهد.اینکه بپذیریم یک صفت کمّی است یعنی اینکه قویّاً تحت تأثیر محیط قرار دارد.به عبارتی امکان این وجود دارد که پست لاروهای حاصل از یک جفت مولد ،در یک استخر با مدیریت یک فرد در طول یک دوره 90 روزه X گرم و در استخر دیگر با مدیریت فرد دیگر(یا حتی مدیریت یکسان ولی با خاک بستر متفاوت،شکوفائی جلبکی غیر همسان،PH مختلف و ...)Y گرم رشد نمایند.یکی دیگر از خصیصه ها و ویژگیهای صفات کمّی توزیع نرمال آنها در یک جمعیت است.به این معنا که نمودار پراکندگی وزنی (و یا هر صفت کمّی دیگر)میگوها در جمعیت بصورت زنگوله ای است.به این ترتیب در صفات کمّی همیشه دامنه ای از حداقل و حداکثر داریم به اضافه دامنه ای به عنوان حد متوسط.

 

در حقیقت هرچه مقادیر حول خط میانگین باشد تنوع جمعیت کمتر و هرچه منحنی کم ارتفاع تر باشد تنوع جمعیت بیشتر خواهد بود.کار مدیران مولد سازی انتقال خط میانگین به سمت راست منحنی(رشد سریع) است که با بهگزینی از میان پیش مولدینی که در سطح هاشور خورده سبز رنگ قرار دارند انجام می شود.اما آنچه در یکی دو سال اخیر تحت عنوان اختلاف سایز در بخشی از جمعیت میگوها عنوان می شود را شاید بجای آنکه حاصل افزایش ضریب همخونی بدانیم بایستی ناشی از عدم همگونی جمعیتی ناشی از هتروزیگوسیتی دانست.موضوعی که مدیران اصلاح نژاد معمولاً به اکراه رو به آن میآورند و غالباً به واسطه Cross Breeding های متوالی بین مولدین ناهمگون حادث شده و به بیان ساده تر هرچه را برنامه های اصلاح نژاد رشته اند پنبه میکند و موجب به هم خوردن نظم آللی می شود که طی چند سال در لوکوس های متعدد تنظیم کننده صفات کمّی ایجاد شده است و این یکی از ظرافت های کار با صفات کمّی است.مسئله ای که شاید اکثراً علیرغم آشنائی با این صفات آن را از قلم می اندازند.

بخش سوم : 

در زمینه افزایش ضریب اینبریدینگ در نسلهای متوالی و تفاوت آن در بین جمعیت های مختلف باید به یک نکته توجه کرد و آن تعداد والدین در ایجاد نسل بعد نتاج است.

بر اساس فرمول معروف محاسبه اینبریدینگ داریم :

 F=1/2N

N در اینجا تعداد جمعیت مؤثر والدی است.جمعیت مؤثر یا ایده آل والدینی در ژنتیک جمعیت بر اساس تعریف فالکونر شروط خاصی دارد که از حوصله این بحث خارج است.فکر میکنم با استفاده از فرمول زیر خیلی ساده تر به پاسخ برسیم:

 Ne=4Nm*Nf/Nm+Nf

در این فرمول Nmتعداد مولدین نروNf تعداد مولدین ماده است.

حالا اگر بخواهیم مقایسه ای بین یک جمعیت دامی و جمعیت میگو به عمل آوریم مشخص می شود که تا چه حد می توان دغدغه همخونی را در آبزیان تعدیل نمود(مجدداً تأکید میکنم نگرانی از همخونی در مولد سازی میگو ها کاملا بجاست و باید به آن توجه شود):

فرض کنیم قصد داریم برای یک جمعیت مولد گاو شیری به تعداد 5 نر و 20 ماده  با فرض یک به 4 بودن نسبت نر به ماده  احتمال افزایش ضریب اینبریدینگ  را محاسبه کنیم :

در این جمعیت، Ne یا جمعیت مؤثر والدی برابر با 16 خواهد بود.به این ترتیب میزان فرضی افزایش ضریب اینبریدینگ برابر است با :3.125 درصد در هر نسل.

حال در خصوص یک جمعیت مولد میگو با فرض 1به2 بودن تعداد نر به ماده و برای تعداد 200نر و 400ماده خواهیم داشت:

Ne=533 و0.187= f درصد.

یعنی تقریباً 6درصد احتمالی که برای جمعیت دامی قبل محاسبه شد.البته اگر در جوامع دامی نیز همین تعداد مولد بکار گرفته شود تغییرات ضریب اینبریدینگ به همین نحو خواهد بود منتها طبیعت جوامع مولدین آبزی و واقعیت حاکم بر روند مولد سازی آبزیان به نحوی است که میتوان همواره در مقایسه با جوامع دامی احتمال افزایش سریع ضریب اینبریدینگ را کمتر انتظار داشت(هرچند این فرمول در مورد جمعیتهائی است که در آنها آمیزش بصورت تصادفی صورت میگیرد و در عمل هم ما در کارگاههای تکثیر فعلاً همین روش را تعقیب میکنیم).در مورد صفت رشد نیز که قبلا گفته شد یک صفت کمّی است ،افزایش اینبریدینگ و ظهور مشکل ضعف ناشی از خویشآمیزی تا حد زیادی بستگی به تعداد لوکوس تعیین کننده صفت دارد که بالطبع تعداد نسل فراوانی را در بر خواهد گرفت.برای مثال در مورد موش پس از 130 نسل زاده گیری از یک لاین،کاهش درمیانگین میزان رشد (مطالعه فقط بر متوسط رشد بوده)مشاهده نشده است.


  • ali ghavampour

اهمیت بالانس املاح در آب های لب شور و شور

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۲۲ ب.ظ

تصویر مرتبط

چندی پیش در یکی از مقالات آقای کلود بوید در خصوص ترکیب آبهای لب شور ،مطلب جالبی مطالعه می کردم که شاید از نقطه نظر بسیاری از دانشمندان و خبرگان علوم محیط زیست و شیلات از بدیهیات است ولی تاکنون بسیار شاهد بوده ایم که همین امور بدیهی در مرحله مکانیابی در  احداث مجتمع های آبزی پروری مد نظر شرکت های مشاور و یا ناظر قرار نگرفته است .

در حقیقت ترکیب املاح موجود در آب خوریات و یا مناطق مصبی ،بسته به میزان املاح موجود در آب ورودی به این منابع،کم و بیش تفاوت هائی با آب دریا حتی در شوری های مشابه دارد.تا وقتی این تفاوتها را بصورت تعریف شوری تام (مقدار املاح موجود در آب)در نظر بگیریم نگرانی خاصی وجود نخواهد داشت اما موضوع اصلی و مورد نظر در این بحث،اختلاف مقدار هریک از عناصر در آب دریا با آب منابع مورد مطالعه و از طرفی بالانس این عناصر نسبت به یکدیگر می باشد.

 این بالانس در راه اندازی فرآیندهای متابولیک ،فیزیولوژیک و هموستاتیک بدن موجود پرورشی نقش بسیار مهمی ایفا می کند.برخی از آنزیم ها(موسوم به متالوآنزیم ها) در بدن موجودات زنده،برای فعالیت خود ،نیاز به وجود یون های فلزی خاصی(منیزیم،کلسیم،پتاسیم و سدیم)دارند.از طرفی فعالیت پمپ های انتقال فعال مواد به درون سلول و یا ترشح مواد به خارج آن نیازمند حضور یونهای معدنی خاصی در محیط سلول است.تنظیم اسمزی در خون یاهمولنف موجود پرورشی(ماهی،میگو  )شاید یکی از شناخته شده ترین مثالها جهت نشان دادن اهمیت ترکیب یونی متناسب درمایعات بدن این موجودات باشد چرا که هرگونه اختلال در این ترکیب میتواند منجر به بروز مشکل در حفظ اسمولاریته بدن ،صرف انرژی به منظور برقراری تعادل مجدد،کاهش راندمان تغذیه و انرژی و در نهایت افزایش هزینه تولید گردد.

چندماه قبل در خلال بحثی که در سایت Shrimp News بین اعضاء شروع شده بود،آقای  Mathew Briggs جدولی ارائه کرد که به نوعی میتوان از آن به عنوان شاخصی برای تعیین میزان املاح در آبهای شور و لب شور استفاده نمود.

این جدول به شرح ذیل است:

عنصر

Ca

Mg

K

Na

Cl

SO4

ضریب

11.6

39.1

10.7

304.5

551

78.3

از اعداد موجود در این جدول میتوان مشخص کرد در شوریهای مشخص ،میزان مطلوب و نزدیک به آب دریا برای هر عنصر(درج شده در این جدول) باید در چه محدوده ای قرار داشته باشد.به عنوان مثال در شوری 31 گرم در لیتر باید مقدار شوری(31)را در ضریب مندرج ذیل هر عنصر ضرب کرد تا عدد موجود در شوری موصوف حاصل گردد :

برای نمونه عنصر منیزیم باید در شوری 31 گرم در لیتر به مقدار(1212=31*39.1)میلیگرم در لیتر باشدو مقادیر کمتر و یا بیشتر از آن میزان اختلاف با آب دریا را در خصوص عنصر منیزیم نشان میدهد.

  • ali ghavampour

میگو، ژنتیک، مولد سازی و باقی ماجرا!!

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۱۸ ب.ظ

نتیجه تصویری برای ‪shrimp genetics‬‏

این مطلب رو از آبزیستان قدیمی به عاریت گرفته و همینطور دست نخورده به اینجا منتقل کردم . در اون وبلاگ ، مطلب ذیل در دوبخش ارائه شده بود که در اینجا هر دو قسمت به حضور شما تقدیم شده . امیدوارم مورد پسندتون واقع بشه : 

این عنوان عریض و طویل ناشی از دغدغه خاطری است عریض و طویل تر که چندی است گریبان دست اندرکاران صنعت میگوی کشور را رها نمی کند.باورود میهمان تازه وارد و شاید خوش قدمی به نام میگوی پاسفید غربی به کارگاههای تکثیر و مزارع پرورش میگوی کشور،هرچند از همان ابتدا مسائل بیشتر غیر فنی سبب بروز تنگنا در زمینه تأمین مولدین این گونه شد اما با توجه به سابقه صنعت میگو در ایران و برنامه های نگهداری پیش مولدین (جانشین واژه مولد سازی که انصافاً با شرایط حاضر اصلاً جور نیست)،می شد انتظار حرکت بعدی را در سطح اجرا حدس زد:تکرار زمستان گذرانی پیش مولدین در گلخانه هائی که پیش از این مأمن گونه سفید هندی بودند.در این میان گهگاه در سمینارها و نشست های گوناگون ،دلسوزانی از تمامی زیر بخش های صنعت سخن از ضعف ژنتیکی در اثر خویشامیزی(Inbreeding)به میان می آوردند که دغدغه ای جدی و در عین حال رفع آن مشکل می نمود.در اینجا باید یاد عزیزی را زنده کنم که اکنون در مجموعه شیلات نیست و ایکاش بود و در حل این معضل مدد می نمود:دکتر امیری نیا.ریاست پیشین پژوهشکده آبزی پروری جنوب(مرکز تحقیقات شیلات خوزستان)که فارغ التحصیل ژنتیک آبزیان بود و خبره در ژنتیک جمعیت و ...افسوس.ردّ ایشان را تا چند سال پیش تا مؤسسه تحقیقات زنبورداری جهاد کشاورزی دنبال کردم و نمی دانم تاکنون در همان منصب تشریف دارند یا خیر. اما هرکجا که هستند یقین دارم اینجا جایشان خیلی خالی است.باری زیاد به بیراهه نرویم.به عقیده من آنچه بیش از وجود مشکل خطرناک است فقدان برنامه ای اجرائی برای رفع آن می باشد.در حقیقت چشم انداز صنعت میگوی کشور بستگی تام به برنامه ریزی اصولی و منطقی امروز دارد.

در این زمینه زیر ساخت ها وجود دارند هرچند نیازمند اصلاح هستند.نیروی متخصص اگر نگوئیم به حد کافی ولی در حد قابل قبول موجود است.تجهیزات پیشرفته کم نداریم.احساس نیاز نیز از همان سالهای ابتدائی وجود داشته است.به این ترتیب  ساده تر از آنچه تصور میگردد میتوان افقی روشن در زمینه تأمین مولد مورد نیاز با حاشیه امنیت ژنتیکی و زیستی مجسم نمود.

بد نیست امکانات موجود را کمی موشکافی کنیم:

خوشبختانه گلخانه های مولد سازی از سال 1379 در استانهای خوزستان،بوشهر و هرمزگان احداث شده اند.این سازه ها هرچند در حال حاضر در ابتدائی ترین شکل خود مورد استفاده قرار میگیرند(زمستان گذرانی به منظور افزایش وزن مولدین و تحویل به مراکز تکثیر)اما به عنوان حلقه پسین در زنجیره تولید مولد ،ازپیش نیازهای اساسی در مولد سازی به شمار می آیند.تجهیز این گلخانه ها و پیاده سازی سیستم های فیلتراسیون وضدعفونی آب در کنار دستورالعمل های بیوسکوریتی (ایمنی زیستی)محیط امنی جهت تولید مولدین HighHealth خواهد بود. اما این گلخانه ها می بایست چنانکه گفته شد از شکل سازه های زمستان گذرانی به مقصد مولدین خروجی از کارگاههای تولید مولدین  SPF و SPR ،محل نگهداری پیش مولدین انتخابی جهت آمیزش های هدفمند ویا قرنطینه لاین های جدید وارداتی مبدل گردند. در واقع این گلخانه ها باید به جای نقش کانونی در مولد سازی میگو به حلقه ای از کل پروسه مولد سازی تغییر وضعیت دهند و در کنار آن می بایست به احداث و تجهیز مراکز مولد سازی پیشرفته واجد بخشهای قرنطینه،آزمایشگاه بیوتکنولوژی،NBC و تخمریزی و پرورش لارو اهتمام ورزید.بالطبع این سرمایه گذاری در شرایط فعلی برای بخش خصوصی داخلی، "ما لایطاق" است و نیاز به حضور بخش دولتی یا سرمایه گذار خارجی احساس می گردد. 

بنده قویّاً بر این اعتقادم که باید روش های انتخاب و آمیزش مولدین میگو در کشور مورد بازنگری و تحوّل واقع شود.روشهای سنّتی مورد استفاده در دامپروری پروسه هائی زمان بر و اکثراً در خصوص میگو،فاقد کارآمدی لازم هستند،چراکه تعداد زاده در میگو بسیار زیادتر از دام های عالی تر بوده بعلاوه درجه هموزیگوسیتی را با توجه به تنوع در منبع تأمین این موجودات نمی توان به سادگی بین لاین های والدی و زاده ها(حداقل در فواصل اندک بین نسل ها) تعیین نمود. برای ساده تر شدن موضوع اجازه دهید از یک مثال کمک بگیریم:

در آمیزش های معمول بین دو گاو به عنوان دام های عالی،شباهت و یا تفاوت فنوتیپی و ظاهری بین زاده ها با والدین ،به سادگی از روی رنگ بدن،میزان شیر،وزن نهائی،وزن شیردهی و...قابل مقایسه است.البته در این مورد نیز خصوصیات فنوتیپی در سطح فیزیولوژی را نیز میتوان مبنای مقایسه قرار داد اما آنچه به عنوان صفات اقتصادی موجود ملاک عمل در آمیزش های انتخابی و بهگزینی والدین واقع می شود بیشتر حول همین خصوصیات است.حال اگر قرار باشد ماده گاو به تعداد 100هزار فرزند داشته باشد و شما بنا داشته باشید تمام زاده ها را برای بهگزینی از روی صفات ظاهری بررسی کرده و بهترین گله از آنها را برای تولید نسل بعد انتخاب نمائید به نحویکه زاده ها واجد صفات مورد نظر شما باشند.مسلّماً این کار اگر نگوییم غیر ممکن ولی کاری دشوار و پرهزینه است. البته در مورد میگوها باید به تمام این دشواری ها ، بایدشباهت فراوان ظاهری بین زاده ها را نیز افزود.البته این مشکل با توجه به محدودیت پارامترهای اقتصادی قابل ردیابی در مولدین میگو(عموماً رشد و تا حدی مقاومت در مقابل بیماری) ،در مرحله بهگزینی تا حد زیادی مرتفع می شود اما اینبار درجه همخونی مولدین انتخابی مشکل بعدی خواهد بود.در دام های عالی رسم شجره ژنتیکی جهت لاین والدی به دلیل سهولت در استخراج سوابق فامیلی امر چندان دشواری نیست اما چنین کاری برای میگوها با روشهای مرسوم بسیار دشوار است بویژه در کشورهائی که واردکننده میگوهای مولد از منابع خارجی هستند دشواری این امر دوچندان میگردد.تصورکنید بخواهید سابقه فامیلی لاین والدی مولدین مورد استفاده خود را در یک برنامه آمیزش انتخابی ردیابی کنید.نهایت کاری که میتوان کرد ،ردیابی شجره تا نخستین نسلی است که وارد کشور شده  اما پیش ازآن را تنها (حتی اگر چنین اطلاعاتی را بتوانید کسب کنید)  با نام کارگاههای تولید کننده در اختیارخواهید داشت تا اینکه سرانجام به لاینی می رسید که از دریا صید شده است.مسلّماً این اطّلاعات گردآوری شده برای شما هیچ دست آوردی نخواهد داشت و هیچگونه کمکی در ترسیم شجره به شما نخواهد نمود.

اگر با دیدگاه سنّتی بدنبال چاره باشیم میتوان نسل در اختیار خود را نسل F0 نامید و از همان نقطه اقدام به ضبط داده ها کرد.این کارخطا در ارزش گذاری  را سبب می شود.در حقیقت شما از درجه هموزیگوسیتی مولدین واجد صفت مورد نظر آگاهی نداشته و ادامه آمیزش بر مبنای ارزش گذاری انجام شده درجه همخونی زاده ها را به سرعت افزایش خواهد داد.اما چاره کار را خوشبختانه روشهای ژنتیک مولکولی و بیوتکنولوژی پیش روی ما قرار داده است.در این مورد میتوان به راحتی از الگوی مارکرهای ژنتیکی استفاده نمود. 

در فرصت مقتضی انشاالله بحث استفاده از مارکرها یا نشانگرها در آبزی پروری رو بیشتر مورد ارزیابی قرار خواهیم داد .


  • ali ghavampour

اهمیت خاک بستر در آبزی پروری

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۰۷ ب.ظ

نتیجه تصویری برای ‪aquaculture bottom soil management‬‏

مقاله "خاک در آبزی پروری" نوشته آقای Claude E Boyd را چندی پیش ترجمه کردم و در صفحه مقالات قرار دادم.این مقاله از نظر اهمیتی که در مدیریت مزارع پرورش آبزیان دارد شاید جزء معدود رفرنس های معتبر در اینترنت باشد.البته آقای بوید تقریباً معرف حضور تمامی دست اندر کاران علوم شیلات و آبزی پروری هست و نیازی به معرفی ندارد.ترجمه این کتابچه راهنما را در آدرس زیر قرار داده ام.امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد:

لینک دانلود

  • ali ghavampour

سیستم های پرورش توأم VAC

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۵۰ ب.ظ

سیستم های پرورش توأم   :   سیستم VAC،فرصت آبزی پروری برای افراد فقیر در ویتنام

منبع:مجله آبزی پروری آسیا –ژانویه 2011

ترجمه :علی قوامپور

نتیجه تصویری برای ‪aquaculture vietnam vac‬‏

VAC اصطلاحی است که در اصل کوتاه شده(مخفف) واژه ای ویتنامی شامل (باغ)Vuon ،(استخر)Ao و (دامداری)Chuong می باشد که به سیستمهای توأم کشاورزی ،دامپروری و آبزی پروری درویتنام اطلاق میگردد.

استخرهای آب بطور سنتی در مزارع ویتنام  چند منظور استفاده می شده است :

-تأمین آب مصرفی

-تأمین آب جهت آبیاری کشت

-کاشت گیاهان آبزی به منظور تغذیه خوک

-صید ماهیان وحشی

سیستم های VAC در حقیقت با استفاده از این قابلیت طراحی و ابداع شده اند.مزرعه داران در این سیستم(VAC)،انواع کپور ماهیان منجمله کپور معمولی ،کپور علفخوار(آمور)،کپور نقره ای(فیتوفاگ)،ماریگال(کپور هندی با نام علمیCirrhinus mrigala) و روهو(گونه دیگری از کپورماهیان هندی با نام علمی Labeo rohita) را پرورش می دهند.

عمدتاً غذای مصرفی در این استخرها را سبوس برنج ،علوفه و کود خوکی تشکیل می دهد و لجن استخر بصورت دوره ای از بستر خارج و به عنوان کود جهت نباتات کشت شده روی دایک ها استفاده می گردد.اخیراً غذای پلت آبزیان نیز جهت بهبود رشد در مزارع VAC بکار گرفته می شود.

دولت ویتنام در مزارع برنج کم محصول به پیاده سازی این سیستم پرداخته است که در آنها دایکهای نسبتاى پهن ،محل کشت برنج و استخرهای محصور در این دایکها،مکانی برای آبزی پروری میباشد.

  • ali ghavampour

تنظیم اسمزی در میگو

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۵۹ ب.ظ

نتیجه تصویری برای ‪shrimp physiology diwan‬‏

جزوه ای که متن آن در لینک ذیل قرارداده شده ، ترجمه فصل دوم از کتاب فیزیولوژی میگوی سفید هندی به قلم آقای Diwan است . مطالعه این جزوه را به علاقمندان به مبحث فیزیولوژی میگوهای پرورشی توصیه می کنم .

لینک دانلود

  • ali ghavampour

نقش فیزیولوژیک ویتامین C در میگو

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۵۲ ب.ظ

نتیجه تصویری برای ‪shrimp vitamin c‬‏

مقاله ای که لینک دانلود آن در ذیل این متن آورده شده ، چند سال پیش به صورت برداشت آزاد از مقاله برایان هانتر مدیر شرکت آبزی پروری ROCHE ترجمه و در سایت آبزیستان قرار داده شد . به دلیل اهمیت فراوان ویتامین C در فیزیولوژی میگوهای خانواده پنائیده به ویژه در مقابله با بیماری ، انتشار مجدد این مطلب را بی مناسبت ندیدم .

امیدوارم مورد پسند بازدیدکنندگان عزیز واقع شود .

لینک دانلود

  • ali ghavampour

تاریخچه پرورش میگو در تایلند

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۳۹ ب.ظ
  • ali ghavampour

کتابچه تکثیر و پرورش ماهی سی باس آسیایی

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۳۵ ب.ظ

نتیجه تصویری برای ‪barramundi‬‏

این کتابچه ، گردآوری شده از چندین منبع منجمله سایت فائو ( سازمان خواروبارجهانی ملل متحد) است که صرفا به منظور آشنایی ابتدایی بهره برداران با این ماهی و نحوه تکثیر و پرورش آن ترجمه و ارائه گردیده است . البته ایراداتی در زمینه رده بندی ماهی سی باس آسیایی بر متن وارد است که این ایراد منطبق بر متن اصلی سایت فائو بوده و از این بابت از خوانندگان پیشاپیش پوزش می طلبم .

لینک دانلود 

  • ali ghavampour