تکثیر میگو در کشور ما و بسیاری از کشورهای دیگه که صاحب این صنعت بصورت سنتی نیستند،فنّ جدیدی محسوب می شه که نیاز به تحقیقات بسیاری برای هدایت صحیح تر داره.این تحقیقات در کشورهای دیگه مثل چین،تایلند،هند،آمریکا ،بلژیک و...از سالها پیش حتی قبل از ورود صنعت به ایران شروع شده و محققین در مورد جنبه های مختلف از فیزیولوژی و تغذیه گرفته تا تأثیر پارامترهای فیزیکو شیمیائی بر جنبه های متنوع تولید ،شروع به طرح سئوال و یافتن پاسخ برای آن کرده اند.اما عجیبه که موضوعات مورد تحقیق در کشور ما کمتر در محافل دانشگاهی به این سمت و سو هدایت شده و وقتی پروژه های دانشجوئی در مقاطع مختلف رو می بینیم متوجه این موضوع (مهجور افتادن حوزه تکثیر در بین موارد دیگه مرتبط با میگو)می شیم.حتی اگه کاری هم شده به شرط تقلیدی نبودن،تکراری نبودن و عملیاتی و کاربردی بودن موضوع،دیده می شه که این کار از طرف همکاران تحقیقاتی و یا اجرائی انجام گرفته که این قبیل تحقیقات بسیار اندک بوده و میشه گفت ناچیزه.
در کنار این مشکل ،مواردی هست که گاه و بیگاه در عرصه صنعت بروز میکنه و تکرار اون طی سالهای متوالی، حکایت از حجم بالای مجهولات در این حوزه و نیاز به موشکافی تحقیقاتی و علمی و یا حداقل مرور تحقیقات گذشته داره که متأسفانه نه تنها این مهم انجام نمی شه بلکه به نظر می رسه که اعتقادی هم در بیشتر موارد به اهمیت و کارآئی اون وجود نداره.افتخار کارشناسی استان های پیشرو کشور در زمینه تکثیر میگو (و حتی پرورش )اینه که کارها بصورت روتین در حال اجراست .این افتخار کمی نیست اما مشکل زمانی دردسر ساز میشه که یکی از آیتم های اجرا یا نهاده ها دچار تغییر بشه.مثلاً در تغییر مرحله یکی از مراحل به مرحله بعد تأخیری بوجود بیاد.اینجا دیگه تسلط علمی و کارشناسی در سطح مدیریت تولید میتونه چاره ساز بشه و این تسلّط هم پرواضحه که با تکرار یک فعالیت روتین بوجود نمیاد و نیاز به مطالعه و کار علمی داره.
بچه که بودم حکایتی رو یه جائی خوندم به این مضمون که "شخصی که در شهر خودش آدم بد شانسی بود یه روز تصمیم می گیره از دیارش بزنه بیرون و راهی جای دیگه ای بشه. می ره به یه شهری و گرسنه می شه.از یه خونه ، غذا طلب می کنه.صاحبخونه غذا رو میاره ولی در کاسه ای که از فرط شسته نشدن جرم زیادی گرفته بود و دیگه گنجایشش کم شده بود.مرد مسافر هم به رسم معرفت بعد از خوردن غذا در جوئی که از اونجا می گذشت ظرف رو می شوره و تمیزش می کنه.صاحبخونه که میاد ظرف رو تحویل بگیره اول میگه این ظرف من نیست ولی مسافر اصرار میکنه که ظرف خودته.خلاصه صاحبخونه از خوشحالی فریاد می زنه و همه رو خبرمیکنه که "ایّهاالناس بیایید که یه نفر پیدا شده ظرف گشاد میکنه".مردم هم که همه از قماش همون صاحبخونه بودن ظرفای جرم گرفته از سر تنبلیشون رو میارن تا مسافر غریبه اونا رو به اصطلاح گشاد کنه.
در صنعت تکثیر و پرورش ما هم کم نبودن مسافرائی که از تایلند و هند و فیلیپین اومدن و ما تنبل ها ظروف جرم گرفته و تنگ خودمون رو دادیم تا اونا گشادش کنن.بعد هم "به به" و "چه چه" کنان هرجا نشستیم و در هر محفلی داد زدیم که "آقا حتی کارگرای تایلندی هم از دکترای ما وارد تر هستند و ...".البته اینکه دانش تکثیر و پرورش میگو در کشور ما علم جدیدیه و باید در پیشرفت اون از تجربه سایر کشورها بهره برد پر واضحه اما بعضی موارد دقیقاً از مصادیق همون مسافر غریبه و صاحبخونه تنبله. مگه مبانی بیولوژی،شیمی،بیوشیمی و...انحصاریه؟مگر نه اینکه ما اینهمه ادوات و ابزار آزمایشگاهی و تحقیقاتی داریم؟مگر عرصه تحقیقات تنگه؟حداقل از همین مقالات منتشز شده در اینترنت نمیشه ایده گرفت؟چرا باید کارشناس میگو مبانی اطلاعاتیش مبتنی بر شنیده ها از کارگرای خارجی باشه و خودش هیچوقت تحقیقی در این زمینه که نمی کنه هیچ ،اون عقاید بعضاً اشتباه رو ترویج هم کنه؟چرا هیچوقت میل نداریم باورهامون رو بازنگری کنیم؟
امام فخر رازی رو غالباً به نام شیخ الشّکّاکین میشناسند چون معتقد بود که از شک باید به یقین رسید.میخوام بپرسم چند نفر ازما ورای احترامی که برای این عالم قائلیم پیرو این نظریه هستیم؟اگر این حرف رو آنتونی رابینز ، وین دایر یا پائولو کوئیلو بزنه قبوله ؟چرا این بحث رو پیش کشیدم؟عرض میکنم:
حتماً خاطرتون هست سالهای 87-86 وقتی هنوز یکی دو سالی بیشتر از ورود گونه وانامی به صنعت تکثیر و پرورش میگوی کشور نگذشته بود بین کارشناسای ما رایج شده بود که "جنس نر وانامی لوسه و اگر دست بخوره زود قهر می کنه"!خوب شکی نیست که دستکاری کمتر در مرحله مولد سازی یکی از اصول موفقیته ولی این خاص یک گونه مشخص و به اصطلاح خیلی Species Specific نیست و در مورد سایر موجودات هم صادقه.اما بزرگنمائی و غلوّ در مورد این گونه نورسیده، تا حدود زیادی داشت شکل افسانه به خودش میگرفت و باور نمیکنید اگر بگم بواسطه این شعار کذائی چه فرصت سوزی بزرگی دامن تکثیر در چوئبده رو گرفت.سال 87 یکی از کارشناسان زبده اکوادوری(از همشهریان جناب وانامی) به چوئبده اومده بود تا هدایت تکثیر میگو رو از طرف تعاونی تولید در دست بگیره.این بنده خدا،ماده ها رو توسط اسپرم نرهائی که جفت گیری نمی کردند تلقیح مصنوعی می کرد.اما دلسوزان سینه چاک صنعت با سردادن همین ادعا(قهر جنس نر) نه تنها کارشناس رو از این کار منع کردند که مقدمات خروجش از عرصه رو هم مهیا نمودند.بله به همین راحتی!!!مدتی بعد،وقتی به دلیل گرمای سالن تصمیم گرفتیم مولد های نر رو جابجا کنیم باز با مخالفت همان سینه چاکان مواجه شدیم ولی اینبار بواسطه اصرار ما و موافقت مدیر کارگاه تصمیم بر انتقال بخش اندکی از مولدین قرار گرفت (البته آقایان، مولدین جابجا شده رو به عنوان حذف از چرخه در نظر گرفتند)و با کمال تعجب از فردای روز انتقال، مولدین جفت گیری خودشون رو بصورت طبیعی شروع کردند و چون محل هم مناسب تر شده بود در غالب مواقع درصد ماده های جفت گیری کرده دو برابر مخازن دیگه بود.
مورد دیگه ای که قصد دارم در اینجا مثال بزنم حکایت پلی کت و تأثیرش روی رسیدگی جنسی تخمدانه.حتم دارم همکارانی که سالهای 73 و 74 در کارگاه تکثیر بندرگاه در خدمتشون بودم یادشون هست که یکی از کارای روتین ما جمع کردن کرم از زیر ماسه های کنار دریا برای مولدین سمی سولکاتوس بود.از این رو اهمیت استفاده از کرم پلی کت یا الیگوکت در جیره خوراکی مولدین از ابتدا مشخص بود.بد نیست دوستان در مورد استفاده از پلی کت مقالات موجود رو مطالعه کنند تا مشخص بشه چقدر تنوع عقاید در زمینه ماده مؤثره کرم در رسیدگی جنسی وجود داره.عده ای این ترکیب رو پروستاگلاندین و عده دیگری DHA و EPA می دونن.یک عده هم اون رو متیل فارنزوآت می دونن که البته تولید این ترپنوئید در غدد فکی(Mandibular organ)سخت پوستان انجام میشه به همین دلیل تولیدش در کرم با شک عنوان شده.اما چقدر روی تطبیق مقایسه ای پروفیل این موجود با کرم سفید که در مولد سازی ماهیان خاویاری استفاده می شه کارشده؟چقدر امکان داره با غنی سازی بشه پروفیل کرم سفید رو هم مثل پلی کت بالانس کرد؟البته بارور کردن مولد وانامی رو بنده در پایان نامه خودم با اصلاح ترکیب غذای پلت مولد سازی ساخت کارخانه های داخل کشور(به تنهائی و بدون استفاده از کرم و حتی اسکوئید و بیوماس آرتمیا) هم به نحو مطلوبی در شرایط آزمایشگاهی و بین 3 تا 5 روز انجام دادم که همین هم نقض همون ادعاست.ادعائی که شاید با توجه به محدودیت منابع طبیعی کرم در ساحل و تعطیلی Sea Bait باید هرچه زودتر در موردش بازنگری انجام بشه.
به هرحال بحث "پرسشهائی در حوزه تکثیر میگو" با این ایده شروع شده و نیاز هست از حالت یک طرفه (اونم با فقر اطلاعاتی که این حقیر از خودم سراغ دارم)خارج بشه.هر سئوالی میتونه جرقه یک ایده جدید باشه و یا یک باور غلط رو اصلاح کنه.انشاءالله این مطالب بتونه مشکلی از این صنعت برطرف و پیرایه هائی رو که بر دامن اون بسته شده رفع کنه.
پرسش اول : تأثیر زمان نگهداری مولد در کارگاه بر عملکرد تولید لارو
هم زمان با شروع بکار مراکز تکثیر،بعضی سئوالات که گروهی تکراری و گروهی نیز بر حسب تجربه بیشتری که هر ساله مدیران کارگاه های تکثیر کسب می کنند،جدیدتر و بالطبع بحث برانگیز تر می باشند،در این حوزه مطرح می شود.
چه خوب می شد اگر گروه های اینترنتی فعال ما در زمینه تکثیر و پرورش میگو به محفلی برای پاسخ به این سئوالات مبدل می شدند تا هم صنعت پرورش میگوی ما از این غربت خارج گردد و هم بر غنای اطلاعاتی دست اندرکاران آن اعم از کارشناسان و مدیران و حتی دانشجویان و سایر علاقمندان این عرصه افزوده شود.
حقیر بر حسب تجربه، اطمینان دارم جزایر اکنون جدا افتاده از یکدیگردر بخش های علمی ،تحقیقاتی و اجرائی دست اندر کار امر صنعت میگو،از پتانسیل بسیار بالائی برخوردار بوده و با جریان یافتن این توان در کالبد نیمه جان کنونی صنعت ، در آینده ای نزدیک شاهد اعتلای جایگاه آن در منطقه و جهان خواهیم بود .با اینحال تکرار وضع کنونی نه تنها به سود ما نیست و آتیه روشنی را رقم نمی زند که افقی تیره را نیز من حیث کاهش توان رقابت در منطقه و جهان فراروی صنعت متجلی خواهد ساخت.
اما اجازه می خواهم مجدداً به موضوع اصلی مطلب حاضر برگردم:
از جمله پرسش هائی که بخصوص در اوائل دوره تکثیر مطرح می شود در خصوص تاثیر زمان نگهداری مولد در کارگاه بر کیفیت لارو تولیدی است.به عبارت دیگر اینکه دوره نگهداری مولد تا زمان تخمریزی طولانی تر باشد و به اصطلاح مولد با شرایط کارگاه تکثیر بیشتر خو بگیرد خوب است یا بد؟
این مسئله را محققین زیادی در مطالعات خود مورد بررسی قرار داده و هریک به تناسب گونه و شرایط تحقیق،پاسخی ارائه نموده اند .بر این اساس ارائه یک پاسخ کلی و رد یا قبول یکی از مفروضات را نمی توان دربست و بطور کامل پذیرفت اما شاید نمودارهای زیر ملاک و معیار مناسبی برای دیدگاه های متفاوت باشد:
در توضیح این نمودارها می بایست مواردی را متذکر شوم:
نخست اینکه نمودارها از پاورپوینت خانم Elena Palacius استخراج شده و به واسطه فقدان هرگونه توضیحی در خصوص گونه های مورد بررسی دست بنده نیز در این مورد بسته بود.ثانیاً اصل نمودارها از فایل پاورپوینت قابل استخراج نبود به همین لحاظ ارقام حتی المقدور سعی شده تا نزدیک به اصل در نمودار انتخاب شود و نمودار حاصله ارائه دهنده شمای کلی ازنتیجه تحقیق یا برآیند نتایج تحقیقاتی بوده که در اصل مقاله به آنها استناد گردیده است .
در جدول زیر نتیجه تعدادی از تحقیقات در خصوص مولدین میگوی پنائیده حول محور تأثیر زمان نگهداری در چرخه تولید آورده شده است:
پرسش دوم : کیفیت ناپلی های تولیدی در هر بار تخمریزی
از جمله دیگر موارد مطروحه در ابتدای فصل و بویژه در زمان تهیه ناپلی از سایر کارگاههای تأمین کننده این نهاده،پرسش در زمینه کیفیت ناپلی های تولیدی در تخمریزی های ابتدائی یا غیر از آن است.ساده تر اینکه،ناپلی تحویلی از "شکم اول مولدین"آیا مناسب هست یا خیر؟
Racotta و Palacios در مقاله ای که سال انتشار آن 2003 می باشد،مجموعه تقریباً جامعی را از نتایج تحقیقاتی که تا آن زمان در این خصوص ارائه شده بود جمع آوری کرده اند.این تحقیقات بر روی گونه های متنوعی انجام گرفته و بالطّبع خصوصیات گونه ای و نیز منشأتهیه مولد در این زمینه بی تأثیر نیست.اما با اطلاع از آنها میتوان دیدی کلی در این زمینه حاصل و قضاوتی منصفانه به عمل آورد:
پرسش سوم :تأثیر دما بر کیفیت اسپرم مولدین گونه لیتو پنئوس وانامی
از جمله مواردی که در خصوص تکثیر میگوی وانامی بخصوص در سالهای ابتدائی معرفی این گونه به صنعت ،بصورتی بسیار چالش برانگیز مطرح شده و به لحاظ تازگی حوزه بحث،توجه بسیاری از دست اندرکاران تکثیر را به خود معطوف ساخت،خصوصیات دمائی مکان نگهداری میگوهای گونه وانامی بود.این نکته بویژه در خصوص جنس نر مطرح می شد که خوشبختانه از نظر تئوریک درک کم و بیش صحیحی در این مورد وجود داشت با اینحال از آنجا که بعضی کارگاه های تکثیر نیازمند اعمال تغییرات زیر بنائی در بخش بروداستوک خود بودند،بالطّبع تمکین در اینخصوص با مقاومت هائی نیز مواجه گردید.اما در مقاله ای که در سال 2001 بر اساس تحقیقی که توسط M.Perez.Velazquez و همکاران منتشر شده،پاسخ و مبانی علمی این مشکل تا حد زیادی تبیین گردیده است .برگزیده ای از متن این مقاله را تا حدی که مناسب حجم مطالب وبلاگ بوده و در حوصله عزیزان بازدید کننده نیز باشد در زیر ارائه نموده ام که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد.
********************************************************
یکی از مشکلات رایج در میگوهای نر که در شرایط اسارت در در کارگاه های تکثیر نگهداری می شوند تخریب مجرای تولید مثلی این مولدین است .این مشکل بصورت افت تدریجی و پیش رونده اسپرم های زنده بروز نموده و گاهی همراه با ملانیزه شدن(تجمع رنگدانه های سیاه) اسپرماتوفورها و دستگاه تولید مثلی جنس نر نمود می یابد.
این عارضه MRTDS )Male Reproductive Tract Degenerative Syndrom) یا نشانگان تخریب مجرای تولید مثلی میگوی نر نام گرفته است .علل اصلی سندرم MRTDS هنوز بدرستی مشخص نیست اما بعضی عوامل نظیر اسپرم گیری مکرّر بصورت مکانیکی یا الکتریکی،آلودگی باکتریائی و عوامل تغذیه ای در این زمینه مطرح شده است. بااینحال بروز MRTDS بصورت خودبخود نیز در میگوهائی که نه به طریق مکانیکی و یا الکتریکی اسپرم گیری شده و نه دچار عفونت باکتریائی تشخیص داده شده بودند،دیده شده است.حتی مشاهدات حاکی از بروز سندرم یاد شده درمیگوهایی که ظاهراً غذای حاوی مواد مغذی کامل دریافت کرده بودند نیزگزارش گردیده است .اما در میان عوامل مطرح در بین فاکتورهای مؤثر در بروز این پدیده ،دما را نیز نباید از نظر دور داشت .بر اساس نظرBray و همکاران در سال 1985 دمای نگهداری مولدین در کارگاه های تکثیر ، بیش از دمای مناطقی است که بطور طبیعی میگوها در آنجا تخمریزی می کنند.به علاوه همین محققین نشان دادند که می توان تخریب دستگاه تولید مثلی گونه L.setiferus را با کاهش دما به 25 تا 26 درجه سانتیگراد به تعویق انداخت.ولی حتی تحت این شرایط نیز مشکل MRTDS پس از مدتی بروز نمود.
در مطالعه دیگری که Pascual و همکاران نیز بر روی L.setiferus انجام دادند معلوم شد که دمای بین 26 تا 27 درجه سانتیگراد تا 30 روز از بروز سندرم MRTDS جلوگیری می کند ،درحالیکه در همین مدت ولی در دمای بالاتر(30 درجه سانتیگراد)میتوان افت کیفیت اسپرم را مشاهده نمود.
*******************************
پروژه حاضر در ایستگاه تحقیقاتی دانشگاه Texas A&M برروی مولدین نر پرورشی میگوی وانامی که در شوری 1.7 تا 2 پی پی تی پرورش یافته بودند انجام گرفته است.دمای آب در طول دوره تحقیق(42 روز)بر حسب تیمارهای مختلف بین 26 تا 32 درجه سانتیگراد حفظ شد.شوری نیز از روز اول پروژه ، روزانه به میزان 1 پی پی تی افزایش یافته و در نهایت به شوری آب دریا رسید.سه دمای بکارگرفته در این تحقیق عبارت بودند از 26،29 و 30 درجه سانتیگراد.
مولدین در تراکم 1 قطعه در متر مربع در مخازن گرد با قطر 3.7 متر نگهداری شده و هر تیمار دارای سه تکرار بود.همچنین میزان تعویض آب روزانه در حدود 5% اعلام شده است(سیستم مدار بسته).
غذای مورد استفاده حاوی 40% پروتئین بود که بصورت 75% غذای خشک و 25% اسکوئید به میزان 3.5% وزن توده زنده در اختیار مولدین قرار می گرفت.
پارامترهای فیزیکوشیمیائی آب همچون اکسیژن محلول،دما و شوری روزانه ،و pH،نیترات،نیتریت و آمونیاک به شکل هفتگی کنترل و بررسی می شد.بمنظور مطالعه وضعیت اسپرم از نظر کیفی و کمّی(تعداد کل اسپرم و درصد اسپرم غیر طبیعی)اسپرم گیری به شیوه مکانیکی انجام و نمونه هابه آزمایشگاه ارسال می گردید.
معیارهای کیفی اسپرم به شکل زیر دسته بندی شدند :
- اسپرماتوفور سالم:رنگ سفید با ظاهر طبیعی
- مرحله ابتدائی تخریب اسپرماتوفور:بروز رنگ قهوه ای مایل به زرد با احتمال ملانیزه شدن در انتهای قدامی اسپرماتوفور.
- تخریب پیشرفته :اسپرماتوفورها به رنگ قهوه ای تیره یا سیاه درآمده ،ملانیزه شدن در نقاط بیشتری توسعه می یابد.بعضاً تحلیل رفتگی در کناره های اسپرماتوفور دیده می شود.
- تخریب شدید : معمولاً کل سطح اسپرماتوفور به رنگ سیاه در می آید.تحلیل رفتگی در ساختار بافتی این ناحیه کاملاً مشهود است .
نتایج :
در طول دوره تحقیق ،شوری در حد 36.1 پی پی تی ،اکسیژن بالاتر از 5.9 میلیگرم بر لیتر و pH در محدوده 8.2 حفظ شد.
وزن نهائی میگوها پس از پایان پروژه در هر سه تیمار دارای اختلاف معنی دار نبود.
در ابتدای پروژه ،تمامی میگوها ،اسپرماتوفورهای سالمی داشته و نرهایی که واجد نشانه های شروع تخریب اسپرماتوفور بودند از جمعیت حذف شدند.
اسپرماتوفور در 70% از مولدینی که در دمای 26 درجه سانتیگراد نگهداری شدند سالم باقیماند .به عبارتی تنها حدود 30 در صد از میگوها در این دما پس از 42 روز نگهداری ،نشانه های تحلیل اسپرماتوفور را بروز دادند.
در مقابل ،تحلیل و تخریب پیشرفته و شدید این بافت در تمامی میگوهای نگهداری شده در 29 و 32 درجه سانتیگراد مشهود بود و در هیچیک از این میگو ها اسپرماتوفور سالم دیده نشد.
در ابتدای دوره تحقیق تعداد کل اسپرم موجود در اسپرماتوفور و نیز درصد اسپرم های غیر طبیعی ،تفاوت معنا داری بین تیمارها نداشت.اما پس از 42 روز،مشخص شد که دما تأثیر بسیار چشمگیری بر کیفیت اسپرم داشته است .
متوسط تعداد اسپرم شمارش شده در مولدینی که در دمای 26درجه سانتیگراد نگهداری شده بودند 1.75±18.6میلیون ،در دمای 29 درجه ساتیگراد 0.05±0.1 میلیون و در 32 درجه سانتیگراد 0 بود.به بیان دیگر تمامی اسپرم ها در دمای 32 درجه سانتیگراد از بین رفته بودند.
در خصوص اسپرم های غیر طبیعی نیز در دمای 29 درجه 0.23%±99.7 و در 32 درجه 100 درصد اسپرم ها غیر طبیعی بودند حال آنکه این مقدار در دمای 26 درجه 3.32%±36.7 گزارش شد که با دماهای دیگر اختلاف معنی داری را نشان می دهد.
این تحقیق حساسیت فوق العاده میگوهای نر وانامی را نسبت به دما اثبات کرده و نشان می دهد که افزایش دما از 26 تا 29 درجه تأثیر چشمگیری بر پارامترهای کیفی و کمّی اسپرم خواهد گذاشت.
در مطالعه مشابهی که تالبوت در 1989 انجام داد ، مشخص شد که در دمای 29.4 درجه سانتیگراد پس از گذشت 35 روز تمامی میگوهای نر گونه L.setiferus عقیم شدند.
Lawrence و Leung-Trujillo نیز در 1987 بر روی همان گونه(L.setiferus)مطالعه ای انجام دادند که نشان داد میگوهای وحشی نر این گونه ،پس از 5 هفته نگهداری در دمای 27 تا 29 درجه باروری خود را به شکلی چشمگیر (و از نظر آماری معنادار) از دست دادند.البته لازم به ذکر است که بعد از 6 هفته (42 روز)تمامی اسپرم های مولدین مورد آزمایش از بین رفتند.
Dougherty در سالهای 1989 و 1990 پیشنهاد کرد که فرآیند تخریب اسپرماتوفور با تغییرات مرتبط با سن میگوها متناسب است.به عبارتی میگوهای مسن تر نسبت به کاهش کیفیت اسپرم تحت تأثیر دمای محیط نگهداری حساسیت بیشتری دارند.