آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان                  ABZISTAN

سلام بر همگی. علی قوام پور هستم، دانش آموخته اکولوژی دریا در مقطع دکتری، تا حدودی فعال در زمینه تکثیر و پرورش آبزیان (به ویژه میگو)، علاقمند به زمینه های مختلف صنعت آبزی پروری و البته در کنارش، علوم انسانی. این ملغمه رو بذارید در کنار لیسانس ژنتیک و فوق لیسانس بیوشیمی تا دیگه اصلا تعجب نکنید. ولی در این رسانه ، تلاش دارم ، روش های بهینه مدیریت آبزی پروری و مبانی این صنعت را ارائه و ایده های نوین را معرفی کنم. گاه گداری هم دلنوشته ای تا به سنت وبلاگ نویسی پایبند مونده باشم. امیدوارم مطالب وبلاگ آبزیستان مورد پسند بازدیدکنندگان محترم واقع بشه. ضمنا همینجا باید اعلام کنم که این وبلاگ، شخصی و مستقله و به هیچ شرکت و وبسایتی وابسته نیست. اینو عرض کردم تا حساب مطالب منتشر شده در اینجا رو از وبسایت هایی که به نام آبزیستان الی ما شاءالله این روزها در اینترنت مشاهده میفرمایید جدا کرده باشم. پاینده باشید

بایگانی

مروری بر بیماری مرگ زود رس

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۴ ق.ظ

تصویر مرتبط

این روزها مباحث مرتبط با بیماری مرگ زودرس یا نکروز حاد هپاتوپانکرآس میگو به بحث روز در محافل میگوپروران مبدّل گردیده است.با اینحال (شاید به واسطه ماهیت صنعت) غالب جلسات و کارگاه های آموزشی برگزار شده ،به نوع بروز بیماری،اپیدمیولوژی و روش های پیشگیری از آن اختصاص داشته و کمتر به عامل ایجاد کننده پرداخته شده است. حال آنکه به نظر می رسد شناخت دقیق تر عامل بروز این بیماری ،به ویژه اکولوژی آن،میدان دید وسیع تری پیش روی  دست اندرکاران صنعت خواهد گشود تا بر اساس این شناخت،پروسه پیشگیری و روش های ایمنی زیستی را درک و اجرا نمایند.

در این مطلب تلاش شده ،تمرکز ویژه بر ماهیت عامل بروز بیماری مرگ زودرس میگو اعمال گردیده و چگونگی بروز بیماری مورد بحث واقع شود.

ویبریو پاراهمولیتیکوس از جنس ویبریو و خانواده ویبریوناسه، همچون سایر گونه های ویبریو، گونه ای شوری دوست است که در آبهای شور ساحلی ،آب دریا و خور ونیز بستر این اکوسیستم ها یافت می شود.در ماه های گرم تابستان جمعیت این باکتری افزایش می یابد.

نقش یک سویه از باکتری ویبریو پاراهمولیتیکوس در شیوع بیماری مسمومیت غذایی در آمریکا،فرانسه،شیلی،ژاپن،کره،لائوس،موزامبیک ،پرو،روسیه،اسپانیا،تایوان و به ویژه  کشورهای شرق دور نظیر تایلند،هند و بنگلادش که خوردن غذای خام دریایی بیشتر رایج می باشد،محرز گردیده است.

نخستین مورد مسمومیت خوراکی توسط ویبریو پاراهمولیتیکوس از ژاپن در 1950 بود که خوردن  ساردین نیمه خشک آلوده سبب بروز بیماری گوارشی(شبیه اسهال) در 272 نفر و مرگ 20 تن گردید.در آمریکا نیز مسمومیت ناشی از باکتری پاراهمولیتیکوس گزارش شده است.به عنوان مثال خوردن گوشت خرچنگ آلوده به این عامل بیماریزا در سال 1971 باعث بروز عفونت گوارشی حاد شد.

میزبان های این باکتری،انسان،ماهی ،صدف خوراکی،ماهی مرکب ، هشت پا،میگو و خرچنگ می باشند.

چنانکه گفته شد ،برای زنده ماندن و رشد این باکتری،وجود آب شور اهمیت حیاتی دارد(و به همین دلیل نیز یکی از راه های مهار بیماریزایی این باکتری،شیرین تر نمودن آب استخر پرورش می باشد).هرچند تکثیر ویبریو پاراهمولیتیکوس در شوری 5 تا 100 پی پی تی گزارش شده ولی محدوده مناسب شوری برای این عامل بیماریزا بین 10 تا 30 گرم در لیتر عنوان گردیده است.این باکتری در فصل زمستان در بستر به حیات خود ادامه داده و پس از افزایش دما به بیش از 15 درجه سانتیگراد مجدداً تکثیر را از سر می گیرد.ویبریوپاراهمولیتیکوس نسبت به یونهای فلزی بسیار مقاوم است.وقتی این میکروب را در معرض شرایط بحرانی مثل گرسنگی بیش از 12 روز و یا نوسان دما در حدود 4 درجه سانتیگراد قرار دهیم ،باکتری به شکل زنده اما فاقد توانایی تکثیر  ،تبدیل می شود.

از میان داروهای رایج ،باکتری ویبریو پاراهمولیتیکوس، نسبت به آنتی بیوتیک هایی نظیر اریترومایسین، داکسی سایکلین،سیپروفلاکسازین، تتراسیکلین، سفتریاکسون و کلرامفنیکل حساس بوده و در مقابل پنی سیلین،آمپی سیلین،جنتا مایسین و استرپتومایسین مقاومت نشان می دهد. علاوه بر این پاک کننده هایی همچون آب ژاول(وایتکس) 1% ، اتانول(الکل طبی) 70% و در نهایت فرمالدئید 2% قادر به حذف این باکتری می باشند.

این باکتری بسیار نسبت به حرارت آسیب پذیر و حساس است به طوریکه با قرار گرفتن در دمای 48 تا 50 درجه سانتیگراد ظرف 5 دقیقه هیچ باکتری زنده ای در محیط کشت باقی نمی ماند. همچنین دمای 3 درجه سانتیگراد به مدت 7 روز، جمعیت باکتری را در غذاهای دریایی به زیر حد بیماریزا کاهش می دهد.اما به منظور حذف کامل این میکروب دمای 18 تا 24 درجه زیر صفر به مدت 15 تا 28 هفته توصیه شده است.اما قرار گرفتن سلول های باکتری در برابر فشار هیدروستاتیک بالا راهی مناسب برای تخریب ساختار باکتری است بدون اینکه ماهیت ماده خوراکی دستخوش تغییر گردد.

در محیط کشت آگار TCBS( Thio sulfate- Citrate- Bile salts- Sucrose agar محیط کشت اختصاصی برای گونه های مختلف ویبریو بویژه ویبریو پاراهمولیتیکوس) ،کلنی های این باکتری به دو رنگ زرد و سبز بروز می کنند که رنگ زرد،غیر بیماریزا و سبز بیماریزاست.

تصویر مرتبط

پیش از بروز بیماری مرگ زود رس نیز آلودگی ویبریو پاراهمولیتیکوس در میان لاروهای میگو در گونه های مختلف اثبات شده و در حال حاضر نیز تقریباً تمامی محققین بر این باورند که در تمامی نمونه های کشت میکروبی تهیه شده از کارگاه های تکثیر لارو میگو،میتوان وجود این باکتری در محیط را اثبات نمود.با اینحال گفته می شود ،سویه ای  از این باکتری که سندروم مرگ زود رس را ایجاد میکند،یک تفاوت اساسی با سویه های دیگر دارد و آن ،آلودگی توسط باکتریوفاژی است که ساختار ژنی باکتری را تغییر داده به نحوی که ویبریو پاراهمولیتیکوس ایجاد شده،دیگر از نظر ژنی،با سایر سویه های ویبریو پاراهمولیتیکوس مغایر است.این تغییر به شکلی است که سویه جدید را قادر به تولید سمّی می کند که میگو را از پای در می آورد.

باکتریوفاژ ها ،ویروس هایی هستند که وارد باکتری شده و به اصطلاح این موجود را "بیمار" می کنند.انواع مختلف و شناخته شده ای از باکتریوفاژها در بیماری های انسان،دام ،طیور و آبزیان وجود دارد.بر اساس تحقیقاتی که صورت گرفته ادعا می شود که روزانه 20 تا 40 درصد از پروکاریوت ها توسط باکتریوفاژها از بین  رفته و بخش عمده ای از ویروس ها را باکتریوفاژها تشکیل می دهند(کارونا ساگار-2013).

مکانیسم عمل باکتریوفاژها به دو صورت است :

1-     لیزوژنیک

2-     لیتیک

در حالت لیزوژنیک ،ویروس پس از ورود به باکتری و آلوده ساختن آن، ماده وراثتی خود را وارد ژنوم باکتری می نماید که به آن پروفاژ اطلاق می گردد.به این ترتیب ،باکتری در حین تکثیر،بطور خودکار ،ماده وراثتی ویروس(باکتریوفاژ)را نیز تکثیر نموده و به بیان ساده تر،ویروس را نیز تکثیر می کند.این روند تا چند نسل ادامه پیدا می کند تا اینکه بواسطه یک تحریک، فاژ وارد چرخه لیتیک می گردد.در این فرآیند ،ژنوم ویروس از ژنوم باکتری جدا شده و شروع به سنتز اجزاء ویروس می کند تا نهایتاً باکتری را تخریب کرده و ویروس های تولید شده از درون باکتری آزاد می شوند.

تصویر بالا مربوط به تخریب یک باکتری توسط فاژلیتیک است.

در خصوص بیماری نکروز حاد هپاتوپانکرآس یا مرگ زودرس میگو نیز ، باکتری ویبریو پاراهمولیتیکوس توسط یک باکتریوفاژ از گروه ویروس های میو ویریده (Myoviridae)   آلوده شده و ژنوم این دو عامل بیماریزا با یکدیگر ادغام می گردد(چرخه لیزوژنیک)که برآیند این ادغام توانایی تولید سم منجر به بروز بیماری مرگ زودرس خواهد بود..با اینحال اتفاق دیگری نیز برای بروز بیماری مرگ زود رس لازم است و آن، رسیدن تعداد باکتری ها به حد نصابی برای تولید سم است.این وضعیت را در میکروبیولوژی Quorum Sensing می گویند که مفهوم آن این است که تحریک ،وابسته به تراکم جمعیت باکتری است.همین وضعیت در بیماری مرگ زود رس ،سبب گردیده تا استفاده از پروبیوتیک ها به منظور جلوگیری از رسیدن جمعیت به حد نصاب لازم (برای ایجاد Quorum Sensing) توسط محققین پیشنهاد شود.بر اساس گزارش فائو ، سویه ای از باکتری ویبریوپاراهمولیتیکوس که موجد بیماری مرگ زود رس است ،نسبت به اغلب آنتی بیوتیک های رایج در آبزی پروری مقاومت نشان داده است از این رو بیشتر بر کنترل این عامل بیماریزا با استفاده از پروبیوتیک ها تأکید می گردد.

لینک دانلود نسخه قابل چاپ


  • ali ghavampour

کاربردهای کیتین و کیتوزان

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۵ ق.ظ

نتیجه تصویری برای ‪chitin chitosan‬‏

در خصوص کیتین ،کیتوزان و کاربردهاو فواید اون در زندگی روزمره تابحال مقالات زیادی نوشته شده.این مطلب رو اختصاص داده ام به مقاله ای با همین مضمون که در مجله بوم شناسی آبزیان دانشگاه هرمزگان به چاپ رسیده و میتونه به عنوان یه Review به زبان فارسی مورد استفاده علاقمندان قرار بگیره.این مقاله رو میتونید در صفحه مقالات در لینک زیر دریافت کنید:

لینک دانلود

  • ali ghavampour

واکسیناسیون در میگوهای پرورشی

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۰ ق.ظ

نتیجه تصویری برای ‪shrimp vaccination‬‏

تا چند سال پیش ،امکان واکسیناسیون در میگوهای پرورشی به دلیل نوع سیستم ایمنی این جانوران و عدم برخورداری از سلول های حافظه ای تقریباً غیر ممکن فرض می شد.اما اهمیت پیشگیری از بیماریها در صنعت پرورش میگو از یک سو و پیشرفتهایی که در زمینه های تحقیقات بیوتکنولوژی ظرف سالهای اخیرحاصل شده از سوی دیگر ،بارقه هایی از امید را در این زمینه متبلورساخته است.مقاله ای که در لینک زیر مشاهده میکنید خلاصه ای است از پیشرفت هایی که در خصوص واکسیناسیون میگو حاصل گردیده .امیدوارم مورد توجه قرار گیرد:

لینک دانلود

  • ali ghavampour

درد مشترک !!

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۲۰ ق.ظ

نتیجه تصویری برای ‪aquaculture latin america‬‏

توصیف زیر از زبان مدیر بخش آمریکای لاتین و حوزه کارائیب ،در جامعه جهانی آبزی پروری در خصوص منطقه متبوعه اش ،شباهت زیادی با بستر آبزی پروری در کشورایران دارد.شاید بی دلیل نیست که اقلیم بسیار مساعد آمریکای جنوبی و مرکزی ،در عرصه های متعدد آبزی پروری، میدان تولید را به نفع شرق آسیا خالی نموده است.به هرحال به نظر می رسد عدم ارتباط مثبت بین نهادهای تخصصی با زیر بخش تولید،دخالت همه جانبه بخش دولتی در توسعه زیر بخش و عدم انسجام تولید کنندگان دردی مشترک در آبزی پروری بخشهایی از جهان محسوب می شود.

"امروزه ، آبزی پروری در این منطقه شکلی از هم گسیخته دارد.ارتباط فعالی بین نهادهای دانشگاهی با  زیربخش تولید مشاهده نمی شود.انسجام مابین تولید کنندگان بجز در مواردی خاص وجود ندارد.بین نهادهای تخصصی کارتیمی مشاهده نشده و هرگاه اتحادی  هم شکل گرفته بیشتر انگیزه سیاسی بر آن حاکم بوده است.ذهنیت پدرسالارانه موجود مبنی بر اینکه دولت می بایست نقش موتور محرک بخش کشاورزی را ایفا کند به فقدان چشم اندازی مثبت جهت سرمایه گذاری منجر شده است."(Antonio Garza de Yta)"

منبع :The Practical Asian Aquaculture  شماره 13 آوریل/ژوئن 2013

  • ali ghavampour

این دریاچه مجسمه ساز!!!

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۱ ق.ظ

دریاچه ای در شمال  تانزانیا به دلیل شرایط فوق العاده نامطلوبش،موجودات اسیر در آب های خود را به مجسمه های آهکی مبدل می سازد.

این دریاچه که به NATRON مشهور بوده  و نام خود را ازسدیم  (Natrium) محلول در آب خود گرفته  دمایی در حدود 60 درجه سانتیگراد داشته و pH آن نیز در حدود 9 تا 10.5 است.

عکاس New Scientist تصاویر جالبی از پرندگان بخت برگشته ای گرفته که به اشتباه و بر اساس خطای دید وارد ستون آب دریاچه شده و به دلیل شرایط نامطلوب حیاتی آب ابتدا تلف شده و سپس به مجسمه هایی آهکی تبدیل شده اند:

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای ‪lake natron‬‏

نتیجه تصویری برای ‪lake natron‬‏

  • ali ghavampour

پتانسیل اکسیداسیون - احیاء(ORP) و اهمیت آن در آبزی پروری

گردآوری:علی قوام پور-کارشناس پژوهشکده میگوی کشور

نتیجه تصویری برای ‪oxidation reduction potential‬‏

ORP یا قابلیت اکسیداسیون و احیاء ( Oxidation-Reduction Potential)به معنی توانایی یک ماده (اتم،مولکول و ...) برای از دست دادن الکترون و کسب الکترون از مولکول یا اتم دیگر است که بر حسب میلی ولت(mV) اندازه گیری و ثبت می گردد.

در علم شیمی ماده ای را که الکترون از دست می دهد ( و بار مثبت پیدا می کند)اکسیده و ماده پذیرنده الکترون را (که بالطّبع بار منفی می یابد) احیا شده فرض می کنند.اما باید به خاطر داشت که می بایست در مجاورت هر دهنده الکترون ، مولکولی به عنوان گیرنده نیز حضورداشته باشد . از این لحاظ می توان فرآیند اکسیداسیون و احیا را به شکل یک باطری دارای دو قطب مثبت و منفی در نظر گرفت که جریان الکتریسیته تنها به شرطی برقرار می شود که هر دو قطب در مدار حاضرو فعال باشند و هرگاه یکی از دو قطب بنا به دلایلی حذف شود باطری فعالیت خود را از دست خواهد داد.

پارامتر O.R.P ( که گاه بصورت مخفف Redox نیز گفته می شود)،در واقع بیانگر این واقعیت است که سهم مواد اکسیده نسبت به مواد احیا شده در محیط چه اندازه است و بر این اساس مقادیر مثبت (زمانی که مواد اکسید شده محیط بیشتر است) و یا منفی(وقتی مواد احیا شده بیشتر باشد) به این کمّیت تعلّق می گیرد.

باید بخاطر داشت O.R.P تا حد زیادی نشان دهنده دسترسی مواد به اکسیژن و یا سایر مواد اکسید کننده است.بنابراین دانستن مقدار O.R.P یا ظرفیت اکسیداسیون و احیا شاید به خودی خود واجد اهمیتی در آبزی پروری نباشد بلکه این اهمیت بدان سبب است که می تواند نشان دهنده وضعیت هوازی(حضور اکسیژن)و یا بی هوازی (فقدان آن )باشد.

بر حسب شرایط  فیزیکو شیمیایی ، مواد محلول و معلق در ستون آب استخر،ممکن است اکسید و یا احیا شده باشند.به عنوان مثال دی اکسید کربن (CO2)و یا یونهای کلسیم (Ca++) و منیزیم (Mg++) اکسیده شده  و متان (CH4) ، سولفید هیدروژن (H2S) و یا آمونیاک ( NH3) احیا شده می باشند.

با این تعریف ،می توان چنین فرض کرد که تجمع مواد آلی( ترکیباتی که به طور معمول غنی از پیوندهای C-H هستند همچون پروتئین ،چربی و...) در محیط پرورش آبزی(استخر ،تانک و ...) موجب کاهش ظرفیت اکسیداسیون و احیا خواهد شد.البته در آبزی پروری سنتی و حتی نیمه متراکم ،معمولاً به دلیل بالا بودن میزان اکسیژن (به واسطه فتوسنتز و یا انتشار مستقیم از طریق اتمسفر به آب) عوامل کاهش دهنده O.R.P به ندرت توان کاهش این پارامتر را تا محدوده صفر و یا منفی دارند با اینحال در بعضی استخرها و یا در سیستم های متراکم،فوق متراکم و یا مدار بسته ،به دلایلی ،ترکیبات آلی شامل مواد دفعی ،غذای خورده نشده و ضایعات گیاهی و جانوری ،در محیط بستر و یا حتی ستون آب تجمع یافته و اگر اکسیژن موجود در استخر برای تجزیه هوازی تمامی این پسماندها کافی نباشد ،به تدریج تجزیه به صورت بی هوازی آغاز شده و دراین صورت شرایط بستر و آب استخر نامساعد می گردد.

به این ترتیب با اندازه گیری O.R.P  می توان اطلاعات ذیقیمتی در خصوص شرایط آب و استخر پرورش به دست آورد.به عنوان مثال هرگاه این کمّیّت بین دو اندازه گیری با فاصله یک هفته از 140 به 120 تقلیل یابد می توان چنین نتیجه گیری کرد که مواد آلی تجمع یافته در محیط استخر در مدت یک هفته گذشته به میزانی بوده که تا حدی از اکسیژن موجود در استخر کاسته به اندازه ای که ورودی اکسیژن از طریق هوادهی ، فتوسنتز و یا انتشار از اتمسفر جهت حفظ O.R.P در محدوده قبل(140 میلی ولت) کافی نبوده است.

بصورت تئوری ، بالاترین و کمترین مقدار O.R.P در آب به ترتیب  1200+ و 1200- است هرچند این مقدار در آب شرب شهری 200 تا 400 میلی ولت می باشد.

در آب های جاری سطحی مقادیر O.R.P بطور معمول بین 100 تا 200 میلی ولت اندازه گیری شده با اینحال در آب های عمیق این پارامتر کاهش یافته و در نقاطی ممکن است حتی تا 300- میلی ولت افت نماید.

O.R.P در آب های ضد عفونی شده حدود 700 میلی ولت است اما باید توجه نمود که ظرفیت اکسیداسیون و احیا در محدوده های بیش از 500 تا 600 میلی ولت میتواند برای آبزیان مضر بوده و به بافتهای سطحی بدن از جمله آبشش و پوست آسیب وارد نماید.به همین دلیل گفته می شود که مقادیر O.R.P مناسب در آبزی پروری بین 100 تا 300 میلی ولت است چرا که در این محدوده شرایط هوازی برای تجزیه مواد آلی مساعد بوده و کمتر از این دامنه ،مقدمه شروع فعالیت بی هوازی در محیط استخر خواهد بود.

  • ali ghavampour

این مطلب رو قدیم تر ها ، وقتی هنوز در خوزستان بودم ، در آبزیستان قدیمی نوشتم . اما هنوز هم گویا تاریخ مرتبا برای ما تکرار می شه . این بود که احساس کردم باز هم جا و بهانه ای برای انتشارش هست : 

نتیجه تصویری برای شواردنادزه

بعد از سفرمعروف  ادواردشواردنادزه  وزیر امور خارجه شوروی سابق به ایران ، مطلب طنزی دهان به دهان می گشت و از قول ایشون ( با ورژن های مختلف) بخصوص در جمع های دانشجویی ( که همیشه خدا به همه چیزمعترضند )  نقل می شد که یکی از مواردش به این مضمون بود:  شواردنادزه پس از بازگشت به  شوروی به اطرافیانش می گه: من بعد از دیدن اوضاع ایران به خدا کاملا ایمان آوردم . مطمئنم که خدا وجود داره و خیلی هم قدرتمنده چرا که در غیر اینصورت با مسئولین و اوضاعی که من در ایران مشاهده کردم این کشور نبایستی دو روز هم دوام می آورد.

البته این روایت طنز بعدها در انتقاد به وضع مدیریت پس از جنگ بیشتر ساخته و پرداخته و به صورت های گوناگون تعریف شد .اما واقعیتش رو بخواهید ،قدرت لایزال الهی رو ، میشه با نمودی بارز ، در موارد زیادی (حتی در سایت های پرورش میگو هم ) مشاهده کرد.

اگر هر گبری به بعضی از مزارع پرورش  سر بزنه  در طرفه العینی شهادتین رو بر لب جاری می کنه و Not Only به وجود خدا But Also همچون شواردنادزه مرحوم به لایزال بودن قدرتش و اینکه گفته می شه " شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد" اعتقاد راسخ پیدا می کنه. به عبارتی مزارعی داریم که دارن با امدادهای غیبی مدیریت می شن و اگه یه لحظه این امدادها حذف بشه ، مزرعه و استخرهاش در معیّت میگو و اموال منقول و غیر منقولش محو شده و تنها خاکسترش (اونم صرفاً برای عبرت اولوالالباب و نه چیزی دیگه ) باقی می مونه.

اما از شوخی گذشته ، گویا بعد از تنها دو سه سال عدم بروز بیماری در سایت چوئبده ، برخی دوستان ( فرقی هم نمی کنه از جدیدالورودها گرفته تا قدیم الخروجهایی که همین اواخر، سایت رو به قدومشون متبرّک ساخته اند  ) دوباره فیلشون یاد هندوستان نموده و باز به این باور رسیده اند که چون به ظاهر "همه چی آرومه" پس میشه نتیجه گرفت که با شیوه های مدیریتی پیش از طوفان نوح ، ببخشید  بیماری لکه سفید  ، هم میگو را میتوان در مجتمع چوئبده پرورش داد و هم ککمون  نگزه...ایکاش واقعا اینجوری بود.ایکاش هنوز هم می شد پست لارو رو ریخت توی استخر و بدون دانش مسخره ، شنیع و بی مصرفی به نام مدیریت ، با غذای نگهداری شده در انباری که بیشتر به آب انبارهای متروکه  (مملو از مایعی متعفّن که روزی گویا آب بوده ) شباهت داره ، این موجود بی زبان و ناگزیر از موندن در اسارتی اینچنین رو تغذیه کرد. آخر الامر هم خروجی استخر رو کشید و میگوی هر کیلو معادل یک بشکه نفت از اون استخراج (ببخشید صید ) نمود.اما متأسفانه دیگه برای این خوش خیالیا یه اپسیلون تقریباً به اندازه 12 سال دیر شده و در این رهگذر همه چیز از عمر و جوانی گرفته تا سرمایه های کلان و از آبرو گرفته تا جان پرورش دهنده فدا شده تا این سر و شکل نیم بند مجتمع چوئبده ، اون هم به خون دل برپا بشه. به نظر می رسه یکی از مشکلات اصلی که فراروی راه اندازی سایت چوئبده قرار داره همین موضوع باشه که افرادی با باورهای غلط  ( که هرچه این باور ها  قدیمی تر ، به همان اندازه خطیر تر) به این مجموعه وارد شده و در چشم بر هم زدنی باز کل سایت رو بر باد فنا بدن. به همین لحاظ ، و با جدا نمودن حساب آن دسته از  بزرگوارانی که کاملا مطلع هستم که  الان هم (هرچند به دور از صحنه پرورش) ،  دائماً موضوعات مرتبط با پرورش میگوی  ایران و جهان رو دنبال نموده و علم خودشون رو به روز می کنند، از پرورش دهندگان واقعاً فعال سایت چوئبده تقاضا دارم نسبت به کوتاهی پرورش دهنده نما !!هایی (مثل تماشاگر نماها ) که در صورت تداوم شاهکارهاشون عنقریب رشته های همه دست اندرکاران رو پنبه خواهند کرد حساسیت نشون بدن و به هر زبونی ( زنده یا در حال احتضار فرق نمی کنه فقط اونا بفهمن) دوستان رو  به ابراز رحم و شفقت بیشتر نسبت به  سایت تشویق کنن و به اونا اطمینان بدن اگه دندون رو جیگر بذارن و  تا یکی دو ماه دیگه  که صید تموم بشه به خلق الله مهلت بدن بعدش  فرصت کافی دارن که وسط سایت ... ، اصلا هلیکوپتری بزنن  ...  .با تشکر

  • ali ghavampour

نتیجه تصویری برای ‪vannamei domestication‬‏

این مقاله به یکی از موارد بسیار مهم در بیوسکوریتی و مولد سازی میگو اختصاص داره و نکته جالبش مقایسه بین دو حوزه جغرافیایی از نظر سیستم غالب پرورش ، تأثیرش بر نوع و سطح بیو سکوریتی و در نهایت نوع مولدین مورد نیاز هریک از دو منطقه است .این مطلب تا به حال کمتر مورد توجه قرار گرفته بود به همین دلیل هم اتخاذ سیاست های راهبردی در زمینه مولد سازی ، شاید خیلی با شرایط کشور و سیستم پرورشی اون سازگار نباشه.البته پر واضحه که راه اندازی مرکز SPF در بوشهر ، میتونه مقدمه ای مبارک برای شروع راهی باشه که در آینده قطعاً نجات دهنده این صنعت از بحران هاییه که پیش روی پرورش دهندگان قرار می گیره و صنعت رو تهدید می کنه.

در این زمینه صحبت زیاده ولی عجالتاً از بازدید کنندگان محترم دعوت می کنم نگاهی به بخش اول از مقاله چاپ شده در جدیدترین شماره Global Aquaculture Advocate داشته باشند تا اهمیت موضوع سیستم پرورش یک منطقه در انتخاب راهبردهای غالب صنعت مشاهده بشه با این امید که این مطلب در همه تصمیمات فنّی و کارشناسی حال و آینده لحاظ شده و مورد دقت قرار بگیره.

لینک دانلود بخش نخست 

لینک دانلود بخش دوم 

  • ali ghavampour

بررسی وضعیت بهداشتی مولدین میگوی وانامی تولید شده در استخرهای خاکی و مقایسه آن با مولدین تولیدی در تانکهای فایبرگلاس یا بتونی در استان بوشهر

نویسنده : دکتر محمد افشار نسب

نتیجه تصویری برای ‪vannamei domestication greenhouse‬‏

توضیحات:شماره مصوب: ۲-۸۰-۱۲-۹۳۱۰۷ واحد اجرا: موسسه تحقیقات شیلات ایران – پژوهشکده میگوی کشور محل اجرا: استان بوشهر سال شروع: ۱۳۹۳ سال خاتمه: ۱۳۹۳

اهمیت ، ضرورت، اهداف و روش تحقیق:

استفاده از پست لاروهای تولیدی در میگوی وانامی که امروزه به عنوان مهمترین گونه تولیدی SPF می­باشد موجب انقلابی در صنعت پرورش میگو شده و موجب رشد فوق العاده­ائی در تولید آن شده است. بطوریکه در سال ۲۰۱۳ بالغ بر ۲/۴ میلیون تن میگوی پرورشی تولید شده و بیش از ۷۵% از این تولیدات به گونه وانامی اختصاص داشته است که یکی از دلایل افزایش تولید در گونه وانامی به دلیل امکان تولید میگوهای مولد عاری از بیماری خاصSPF آن می­باشد Anderson,۲۰۱۱) and Valderrama ( در ایران نیز اگر برنامه تولید میگو در افق ۱۴۰۰تحقق یابد و امکان تولید ۱۰۰هزارتن میگو محقق شود ضرورت دارد )آمارنامه شیلات ایران،۱۳۸۶)، که در زمینه تولید و روشهای دستیابی به گونه های SPFاز میگوهای بومی و یا وارداتی اقدام شده و زمینه های تولید آن را فراهم نمائیم. تولید مولد از مهمترین زنجیره های تولید میگوی پرورشی می­باشد. بخش مهمی از بیماریها بالاخص بیمارهای ویروسی از طریق مولدین به مزارع پرورشی منتقل می­شود. در میان بیماریهای مهمی که در مزارع پرورش میگو موجب تلفات بسیار زیادی می­شود بیماری ویروسی لکه سفید، سندرم توراو بیماری نکروز عفونی عضلات میگو میباشد. همچنین بخش مهمی از باکتریها نیز بالاخص بیماری ویبریوزیس از طریق مولدین به پست لاروها و مزارع پرورشی منتقل می­شود. در سالهای اخیر توجه به اهمیت استفاده از مولد سالم و بهداشتی در زنجیره میگوی پرورشی بسیار حائز اهمت بوده و بهمین دلیل دراغلب کشورها از میگوی عاری از بیماری خاص Specific Pathogen Free(SPF) استفاده می­کنند. با عنایت به اینکه در سایتهای پرورش میگو کشور سالیانه چندین هزارتن میگو تولید می­شود و در سالهای اخیر گزارشاتی متعددی از بروز بیماریها بالاخص بیماری لکه سفید و ویبریو گزارش شده است، ضرورت استفاده از مولدین سالم و بهداشتی در زنجیره تولید حائز اهمیت بالائی است. در این مطالعه درخصوص وضعیت بهداشتی مولدین تولیدی در استان بوشهر که برای طرح کلان "کسب و انتقال دانش فنی برای تولید میگوی عاری از بیماری خاص و قطع وابستگی به محصولات خارجی " جمع آوری شده بود از نظر وضعیت بهداشتی مولدین جمع آوری شده در استخرهای خاکی و مولدین جمع آوری شده­در استخرهای بتونی و فایبر گلاس مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت در این مطالعه ضمن بررسی وضعیت سلامت میگوها، از نظر بیماریهای مهم بالاخص بیماریهای ویروسی مهم لکه سفید، و راهکارههای کاهش خطرات ناشی از بیماریها برای تولید میگوی عاری از بیماری بیان می­شود.

نتایج:

بطور کلی در این مطالعه ۱۰ جنس و گونه باکتری بخصوصV.harveyii, V.parahaemolyticus, V.anguillarum, V.vulnificus, V.mimicus, V.damsela,V.nereis, plesiomonas shigelloidesV.alginolyticusV.proteolyticus, و۶ گونه قارچ بخصوص آسپرژیلوس نایجر ، فومیگاتوس و فلاووس و ۲ جنس انگل ورتیسلا و زئوتامنیوم از مولدین پرورشی در اسخرهای خاکی و ۵ گونه باکتری از مولدین نمونه برداری شده از تانکهای بتونی جداسازی گردید. مهمترین باکتریهایی که از آبشش میگوهای مستقر در تانکها جداسازی گردید ,V.alginolyticusV.proteolyticus ، V.parahaemolyticus ، V.damsela،V.mimicus و می­باشد ولی از هپاتوپانکراس فقط دو باکتریV.mimicusوP. shigelloids جداسازی و شناسائی شد. همچنین در این بررسی در این مطالعه همچنین ۱۰ گونه قارچی بخصوص پنی سیلیوم ، آسپرژیوس نیجر ، آسپرژیوس فلاووس ، آسپرژیوس فومیگاتوس ، اولوکلادیوم ، اکرومونیوم ، موکور ، ریزوپوس ، کلادوسپوریوم ، مخمر و آلترناریا در مولدین استخرهای خاکی و ۵ گونه در مولدین نمونه برداری شده در تانکهای فایبرگلاس شناسائی گردید. همچنین ۶ جنس انگل بخصوص زئوتامنیوم، اپیستیلیس، ورتیسلا،آسینتا، آپوستوم و افلوتا در استخرهای خاکی و سه نمونه در مولدین حاصل از تانکها شناسایی گردیدند. در آسیب شناسی نیز ضمن مشاهده آثاری از آلودگی باکتریهای ویبریو دراندامهای مختلف، مورد مشخص آلودگی دیگر درآسیب شناسی مولدین مشاهده نگردید بررسی ویروسی با PCR نیز مولدین را فاقد هرگونه آلودگی ویروسی نشان داد. برای اطمینان از سلامت کامل میگوهای مولد در صنعت تلاش در جهت بهبود کیفیت و تولید مولدین با سلامت بالا و استقرار کامل سیستم ایمنی زیستی که لازمه ایجاد صنعت میگوی عار ی از بیماری ضروری است.

دستورالعمل فنی و توصیه ترویجی:

با توجه به نقش بهداشت و بیماریهادر کیفیت مولدین تولیدی ضرورت دارد دستورالعملهای بهداشتی در این ارتباط تهیه و دراختیار تولید کنندگان مولد قرار گیرد. این دستورالعملها باید ماهیت کاربردی داشته و بتواند به سهولت در کارگاهها مورد استفاده قرار گیرد.

  • ali ghavampour

فتوپریود در ماهی ها

جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۵۵ ب.ظ

دوره ی نوری (فتوپریود) ، ملاتونین و تولیدمثل ماهیان

 مترجم: سید مرتضی ابراهیم زاده

نتیجه تصویری برای ‪fish photoperiod‬‏

مقدمه

 یکی از مهمترین خصوصیات بارز ماهیانِ ساکن عرض های جغرافیایی بالا و میانه، فصلی بودن تولیدمثل آنها می باشد. این امر سبب می گردد که تولید ماهیان جوان ، منطبق با بهبود فصلی آب و هوا و منابع غذایی باشد. بدیهی است که تکامل غدد جنسی از آغاز تجدید رشد تا زمان آزاد سازی سلول های جنسی ، به دنبال آن تکامل زیگوت تا مرحله ی تغذیه ی آغازین، ممکن است یکسال یا بیشتر به طول انجامد، ضروریست که ماهی قادر به تعیین تقویم زمانی تولیدمثل و پیش بینی قابل اطمینان برای آینده ی دسترسی به مواد غذایی باشد. الگوی فصلی تغییر طول روز ، دقیق ترین شاخص تغییر زمان را ، از سالی به سال دیگر برای بیشتر جانوران فراهم می کند و بسیاری از ماهیان از افزایش یا کاهش اجزاء این چرخه ی نوری برای تکامل تولیدمثل خود بهره می برند. اگرچه برای استفاده از نور در این روش، اولا، نور باید دریافت شود؛ دوما، تغییر طول روز باید به روش های مختلف مورد سنجش قرار گیرد و نهایتا این اطلاعات باید به یک پیام مناسب، برای ترکیب بوسیله ی غدد درون ریز عصبی( نورواندوکرین)، که سبب آغاز و تنظیم تکامل تولیدمثل می شود، تبدیل گردد. جنبه هایی از این مسیر کنترلی و روش هایی که برای تولید تخم در تمام سال برای مزارع تجاری استفاده شده است، در این مقاله مورد توجه قرار خواهد گرفت.

 پاسخ به نور

 اگرچه از زمان های دور تشخیص داده شده که بسیاری از ماهیان برای تعیین زمان تکامل تولیدمثل خود به راهنمایی های نوری یا زتیجیبرز متکی هستند، تنها اخیرا بدیهی گشته که مکانیسم اساسی کنترل این فرآیند، درون زا ست. بنابراین، قزل الای رنگین کمان، سی باس و گربه ماهی هندی از جمله ماهیانی هستند که تحت شرایط ثابت نوری، دمایی ، دسترسی غذایی و کمیت و کیفیت آب دارای چرخه ی تولیدمثلی مداوم هستند؛ بویژه در قزل الای رنگین کمان تخم ریزی مداوم در فواصل یکساله در تحت دوره ی روشنایی مدوام (LL) تا تاریکی مداوم (DD) مشاهده شده است(Bromage et al. 1992, 1993a, b). عقیده ی رایج اینست که چرخه ی سالانه تولیدمثل بوسیله ی یک ریتم درون زا یا ساعت که تناوب آن بصورت چرخه ی سالانه است، کنترل می شود. تحت شرایط محیطی، تناوب این ساعت بصورت تنگاتنگی سازگار با الگوی تغییرات فصلی طول روز می باشد؛ به این دلیل که طول دوره ی آن دقیقا یکبار در سال تکرار می شود. باید در نظر داشت که هر گونه ی ماهی به روش های مختلفی به سازگاری های دوره ی نوری پاسخ خواهد داد، بنابراین آغاز تکامل غدد جنسی و تخم ریزی در زمانهایی از سال اتفاق می افتد که مختص همان گونه باشد. تشریح بیشتر این فرضیه آنست که: قابل انتظار خواهد بود که تغییر آزمایشگاهی طول روز ، برای مثال روز های طولانی ابتدای سال نسبت به چرخه ی نوری طبیعی، بصورت یک ساعت داخلی که به عقب کشیده شده ثبت شده و به دنبال آن توسعه ی درست در ریتم داخلی اتفاق افتاده و به تبع آن افزایش رسیدگی جنسی و تخم ریزی زودتر انجام می شود.بر عکس، طول روز طولانی بعد از انقلاب تابستانه ، برای مثال در پاییز، نشان خواهد داد که ساعت به جلو رفته و به دنبال آن فاز تاخیر ریتم بوقوع می پیوندد و تخم ریزی دیرتر انجام می گیرد. این تفسیر و مدل به خوبی اثر پارادوکسیکال ظاهری طول روز مشابه ایی را که پاسخ های متفاوتی در گروه های مختلف ماهی که در زمان های متفاوتی از سال مدیریت می شوند، ایجاد می نماید، تشریح می کند. سابق بر این، پیشنهاد شده بود که برای طول روز شاخص یا آستانه ی طول روز وجود دارد که بالا یا پایین آن، ممکن است یا ممکن نیست سبب ایجاد پاسخ تولیدمثلی شود.

اگرچه مفهوم شاخص طول روز تشریح نشد، نتایج گزارش شده از گونه های مختلف نشان می دهد که هر طول روزی می تواند بلند یا کوتاه در نظر گرفته شود مشروط بر اینکه به ترتیب بعد از طول روز کوتاه تر یا بلند تر قرار گیرد. این نکته سمت وسوی تغییرات فتوپریودی که در تنظیم ساعت درونی و تعیین زمان تکامل و توسعه تولیدمثل حائز اهمیت می باشد، را مشخص می کند. در نتیجه، تاریخچه ی فتوپریودیکی شاخص مهمی برای آغاز آزمایش های فتوپریودی یا جا به جایی ذخایر تجاری مولدین بین امکانات محیطی -کنترلی متفاوت، می باشد. دریافت و انتقال نور علی رغم شناخت وسیع از اهمیت دوره ی نوری در تنظیم زمان تولیدمثل و دانش گسترده ی موجود در زمینه ی هورمون آزاد کننده ی گنادوتروپین( GnRH ) گنادوتروپین نوع یک و دو (GtHI وGtHII) و دیگر هورمون های کنترل کننده ی کارکرد غدد جنسی، اخیرا ما قادر به درک این شدیم که چطور مهره داران قادر به دریافت اطلاعات در زمینه ی تغییر روزانه و فصلی طول روز هستند. امروز کاملا مشخص شده که این اطلاعات از طریق تغییر پروفیل ترشح ملاتونین از غده ی صنوبری(پینه آل) فراهم می شود. در تمام مهره داران مورد آزمایش سطح ملاتونین پلاسما در طول شب افزایش یافته و در روز به سطح پایه تنزل می یابد.قرار دادن قزل آلا در روز های طولانی یا روزهای کوتاه به ترتیب موجب کاهش یا افزایش سطح ملاتونین می شود(نمودار 1 را ببینید) در طول روزِ متوسط، میزان افزایش ملاتونین در ارتباط با طول شب می باشد. پروفیل ملاتونین ترشح شده در روز-شب که تحت شرایط آزمایشگاهی در طول روزهای بلند یا کوتاه قرار می گیرند ، با الگوی ترشحی ملاتونین که به ترتیب در انقلاب تابستانه و زمستانه دیده می شود ، یکسان است. تحت تمام رویدادها، حداقل در ماهی قزل الا، غده ی صنوبری (پینه ال) طول شب را به الگوی افزایش ترشح ملاتونین ترجمه کرده که احتمالا در روز به روش های مختلف مصرف می شود و زمان مورد نظر[زمان تغییر فصلی طول روز] به عنوان منبع اطلاعاتی بوسیله ی سیستم های اندامی دیگر بدن از قبیل سیستم نورواندوکرین که در کنترل تولیدمثل نقش دارد ، مورد رجوع قرار می گیرد. تا به امروز مشخص نشده که چه نقطه یا نقاطی از ملاتونین بر روی محور هیپوتالاموس – هیپوفیز-غدد جنسی تاثیر می گذارد.ما نشان دادیم در مناطق عصبی ماهی قزل الا، مکانهای ترکیبی با پیوستگی بالا برای یدوملاتونین، بویژه تکتوم بینایی و نوکلئوس روتوندوس و هیپوتالاموس شامل منطقه ی پری اُپتیک که محل برخی جسم سلولی هورمون آزاد کننده ی گنادوتروپین نیز می باشد، وجود دارد که درگیر پردازش سیگنال های بصری می باشند (Davies, et al. 1994).اگرچه، هنوز مطالعه ایی برای مدیریت ارتباط بین این اجزاء انجام نشده است. بنابراین، اینکه چطور غده ی پینه آل و ملاتونین با ساعت چرخه ی سالانه درون زا در ارتباط می باشد، شناخته نشده است. کنترل نور و تولید تخم در تمام سال هدف عینی تمام مراکز تکثیر، خواه آب شیرین خواه اب شور، تولید مناسب تخم و لارو با کیفیت بالا در زمان های مورد نیاز برای پرورش دهندگان تا مرحله ی بازاری می باشد. آبزی پروری زمانی موثرترین حالت را دارد که پرورش دهنده قادر باشد محصولی در اندازه ی مناسب و با کیفیت خوب در تمام سال تولید نماید و این هدف عینی تنها در زمانی تحقق می یابد که کنترل کاملی بر میزان رسیدگی جنسی و زمان های تخم ریزی و به تبع آن تولید تخم و لارو وجود داشته باشد. دستکاری طول روز پیشنهادی نسبتا ساده و روشی ارزان برای تغییر زمان تخم ریزی می باشد و بنا بر این روش می توان تخم مورد نیاز برای پرورش تجاری را فراهم نمود. این روش ها موثرتر از تزریق GnRH، GtH یا عصاره ی هیپوفیز می باشد چون در بهترین حالت با درمان مولدین با این هورمون ها، تنها چند هفته تخم ریزی ماهیان به پیش می افتد در صورتیکه با تغییر تخم ریزی بوسیله ی دوره ی نوری می توان در هر 6 ماه تخم ریزی داشت. این بدین خاطر است که موفقیت تزریق هورمون تنها در تغییر سرعت رسیدگی نهایی و زمان اوولاسیون می باشد ؛ این در حالیست کنترل طول روز بر تمام مراحل تکامل غدد جنسی از زمان تجدید رشد تا تخم ریزی تاثیر می گذارد. شتاب دادن و طولانی نمودن چرخه ی روشنایی فصلی و ترکیبی از طول روز بلند و کوتاه ثابت در زمان های مختلف از چرخه ی سالانه، برای تغییر زمان تخم ریزی ذخایر تجاری قزل الای رنگین کمان و قزل آلای قهوه ای ، ازاد ماهی اقیانوس اطلس و آرام، سی باس اروپایی، سیم دریایی ، توربوت و هالیبوت و کفال مورد استفاده قرار گرفته است( Bromage et al. 1993 b).برای قزل الا با این روش می توان تخم هایی تولید نمود که دارای کیفیتی مشابه با تولیدات طبیعی باشد.(نمودار 2). یکی از معایب این روش ها اینست که مولدین باید در وسایل سیاه رنگ تحت کنترل روشنایی اطراف حوضچه، زنده باقی بمانند.اخیرا ما داریم روی تکنیکی کار می کنیم که طبق آن مولدین در معرض دوره های کوتاه روشنایی مداوم قرار می گیرند و در باقی موارد در دوره ی نوری طبیعی نگهداری می شوند. این روش این برتری را دارد که احتیاج به ابزار و الات سیاه رنگ برای حوضچه ها نیست. اثر گذاری این رویکرد بر این واقعیت استوار است که کمتر از 6 هفته طول روز بلند، برای تولید یک فاز افزایشی ریتم درون زای کنترل تولیدمثل کافی می باشد؛ همچنین هر طول روزی قابل اجراست مشروط بر اینکه قبل از آن طول روز بلند باشد. نمودار 3 روشی را نشان می دهد که بصورت تجاری استفاده می شود. ماهیها تحت دو تغییر دوره ی نوری یا تغییر فاز قرار داشتند: یکی در اوایل فوریه زمانیکه ماهی از طول روزLD, 8:16[8 ساعت روشنایی، 16 ساعت تاریکی] به دوره نوری LL [تمام روشنایی] انتقال داده شدند و دومین فاز دو ماه بعد در اوایل آوریل زمانیکه طول روز کاهش یافته بود ، ازLL به LD, 12.5:11.5 ، اجرا شد. تخم ریزی تا سه ماه جلو افتاد و کیفیت تخم مشابه با گروه طبیعی بود. چنین تکنیک هایی نوید انقلابی در تولید مراکز تکثیر و مدیریت ذخایر می دهد چون این روش ها قابل اجرا در قفس ها یا دیگر مکان ها می باشد. این روش ها همچنین پرورش دهنده ها را قادر می سازد تا یک ورودی ثابتی از مولدین از طریق ابزار و آلات فتوپریودی داشته باشند و مولدین برای باقی سال در شرایط طبیعی نگهداری شوند. 

  • ali ghavampour