شکوفایی مضر جلبکی (HAB's) پدیده ای است که در آن بعضی گونه های جلبکی، در دریاها، اقیانوس ها، دریاچه ها و رودخانه ها به سرعت رشد و تکثیر می نمایند. این پدیده به دلایلی همچون سمیت برخی گونه ها، آلودگی آب های مورد استفاده و یا حتی متابولیت های ناشی از فساد جلبک های مرده، برای انسان، آبزیان و محیط زیست مضر باشد. در فیلم زیر این پدیده بیشتر توضیح داده شده است. این توضیح لازم است که فیلم ارائه شده در لینک ذیل، به زبان انگلیسی است که تولید زیر نویس توسط مؤسسه Vidubia و اصلاح برخی واژه ها برای تصحیح زیرنویس توسط اینجانب انجام شده است. امیدوارم مورد توجه و استفاده علاقمندان واقع شود.
ترجمه : علی قوام پور
1-3: مناطق اختصاص یافته برای آبزی پروری (Allocated Zones for Aquaculture)
فرآیند پهنه بندی، همانطور که در بالا توضیح داده شد، می تواند موجب تعیین مناطق اختصاص یافته برای آبزی پروری (AZA) شود. این عرصه ها مناطق مشخصی هستند توسعه آبزی پروری در آن ها بر سایر کاربری ها اولویت دارد. روش تعیین AZA روش مناسبی برای مدیریت کیفیت آب به ویژه در مناطقی محسوب می شود که سایر کاربری ها بر کیفیت آب مؤثر می باشند (به عنوان مثال پساب های صنعتی و شهری). با این حال، ایجاد AZA به خودی خود محدودیتی برای روش های مدیریتی مزارع و یا تراکم ذخیره سازی (که کلید مدیریت پایدار در کیفیت آب محسوب می شوند) ایجاد نمی کند. چنین مواردی را می توان از طریق اعمال مقررات "تعیین محدوده های تأثیرگذارمجاز" (Aloowable Zones of Effect) یا AZE برای قفس های پرورش ماهی و یا تعیین حداکثر مساحت مزارع و تراکم ذخیره سازی برای پرورش در استخرهای ساحلی مدیریت نمود. از AZE می توان برای تعیین حداقل فاصله مجاز بین قفس ها به منظور کاهش بارآلی و کمبود اکسیژن در رسوبات بستر کمک گرفت. به این منظور، مدل های مختلف برنامه ریزی ساده از قبیل DEPOMOD32 و ORGANIX33 و یا مدل های پیچیده تری سه بعدی هیدرودینامیک مانند FVCOM یا DELFT3D مورد استفاده قرار می گیرند. با این حال، مطالعه Ohagan نشان می دهد، شرکتهای بیمه نسبت به رویکرد AZA محتاط بوده و ترجیح میدهند به جای تمرکز ریسک در یک پهنه محدود، با عرصه های متنوعی سروکار داشته باشند (این موضوع بیشتر مرتبط با بروز و یا شیوع بیماری هاست که در بخش مربوطه به آن پرداخته خواهد شد).
2-3: ظرفیت جذب (Assimilative capacity)
ظرفیت جذب،که به عنوان "میزان ظرفیت یک منطقه برای دریافت پسماند و در عین حال حفاظت از محیط زیست سالم " تعریف می شود، مفهومی مکمل برای ظرفیت تحمل (Carrying capacity) است که معمولاً برای آبزی پروری متکی بر تغذیه دستی در نظر گرفته شده است. تخمین مناسب برای ظرفیت جذب (یا ظرفیت تحمل) برای یک سیستم ساحلی، دریاچه یا آبگیر را می توان برای تعیین استانداردهای دفع پسماند و یا ارائه تأییدیه و صدور مجوزهای مختلف فعالیت به کار گرفت.
سیاست های مرتبط با مجوز تخلیه پسماند در موارد مختلفی تعیین و مورد استفاده قرار گرفته اند (به عنوان مثال، کارگروه مستقل صدور مجوز آبزی پروری در ایرلند و دپارتمان صنایع پایه در ویکتوریا، استرالیا)، اما اغلب به صورت مزرعه به مزرعه و نه با دیدی یکپارچه اعمال میشوند. اما رویکرد یکپارچه نیز بدون مشکل نبوده و اثرات تنش (استرس) چندگانه بر روی منابع دریافت کننده پساب، تعیین استانداردهای علمی مشخص را با چالش مواجه خواهد ساخت. به عنوان مثال، در کشور برزیل، مجوز پرورش تیلاپیا در ذخایر آب بر اساس ارزیابی فسفر در بدنه آبی مدل ساده Dillon & Rigler صادر می شود. قانونگذار بر اساس این مدل حداکثر غلظت 30 میلیگرم فسفر بر لیتر (حدود یک میلیمولار) را در ستون آب تعیین نموده که از این میزان 5 میلیگرم بر لیتر فسفر برای آبزیپروری مجاز و مابقی برای زبالههای شهری، پسماندها و پساب کشاورزی و غیره در نظر گرفته شده است. مجوزهای آبزی پروری تا رسیدن به این حد صادر می شود و هدف از قرار دادن این آستانه، حفظ منبع دریافت کننده آب از یوتریفیکاسیون بوده است. هرچند نسبت به فقدان مدیریت بر سیستم مناسب تر به نظر می رسد اما به دلایل زیر همچنان واجد ریسک بالایی است:
در این مطلب، از مجموعه مباحث آموزشی، بحث مدیریت آب (قسمت دوم) را به صورت فایل PDF به حضور بازدیدکنندگان و علاقمندان به موضوع ارائه نموده ام. بدیهی است این مباحث بیشتر جنبه عمومی داشته و مطالب به نحو تخصصی (و تکمیلی)، در جای خود ارائه خواهد گردید.
برگرفته ازمقاله Briggs و همکاران (1998)
مقدمه
تولید کارآمد و سودبخش آبزیان (اعم از ماهی، سخت پوستان و...) در آبزی پروری به محیط مناسبی بستگی دارد که این موجودات بتوانند در آن تکثیر و رشد مطلوبی داشته باشند. از آنجا که این موجودات در آب زندگی می کنند، دغدغه اصلی محیطی در سامانه های پرورش، کیفیت آب است. منابع آب مورد استفاده در سیستم های آبزی پروری ممکن است به طور طبیعی کیفیت پایینی داشته و یا به واسطه فعالیت های انسانی آلوده شوند، اما در بیشتر موارد، دلیل اصلی کاهش کیفیت آب، با ماهیت ذاتی فعالیت آبزی پروری در ارتباط است. در واقع، تنها بخشی از کودهای آلی و معدنی و خوراک مورد استفاده در استخرها، به زیست توده موجود پرورشی تبدیل می شود. بنابراین، در سامانه های نیمه متراکم، متراکم و فوق متراکم، ممکن است میزان مواد مغذی و آلی ورودی به سیستم از ظرفیت جذب اکوسیستم فراتر رود. این موضوع، موجب کاهش کیفیت آب استخر شده و به تبع آن، سبب بروز استرس در موجود پرورشی، رشد ضعیف، افزایش ریسک بروز بیماری، افزایش تلفات و در نهایت کاهش تولید خواهد گردید. پساب سیستمهای آبزی پروری میتواند باعث آلودگی منابع آبی اطراف شده و ورود مواد آلاینده و یا مواد شیمیائی اضافه شده به آب استخرها در فرآیند مدیریت پرورش، خطر آلوده سازی محصول را افزایش می دهد. بنابراین، دامنه تأثیر کیفیت آب در آبزی پروری عرصه های مختلفی از حفاظت محیط زیست، تا کیفیت و امنیت غذایی را شامل می شود.
کیفیت آب در استخرهای پرورش میگو ، تحت تأثیر عوامل مختلف خارجی ( همچون وضعیت جوّی و کیفیت آب ورودی ) و داخلی ( کیفیت غذا ، وضعیت بستر و ...) قرار دارد. به این ترتیب ، می بایست راهبردهای مدیریتی در این زمینه ر به نحوی تنظیم نمود که در قبال عوامل غیر قابل کنترل ، راهکارهای جبرانی ، تقابلی و یا پیشگیرانه اتخاذ کرده و در برابر عوامل داخلی نیزتمهیدات نرم افزاری و سخت افزاری مناسب اندیشید. در واقع ، آبزی پروران لازم است روش های مدیریت آب را فراگیرند تا بدانند در کدام وضعیت ، چه روش کنترلی را می بایست بکارگیرند تا مانع ایجاد ضرر و زیان به محصول خود گردند.
نوشته: Eleonor A. Tendencia and Victor Emmanuel J. Estilo
ترجمه علی قوام پور
به طور کلی، نظارت منظم بر پارامترهای آب، شرایط بستر استخر و میگوهای پرورشی می بایست در دستور کار قرار داشته باشد. هرگونه ناهنجاری و رفتار غیر طبیعی در شنا، ظاهر و یا عادات غذایی میگوها باید مورد توجه قرار گیرد. یکی از اولین نشانه های بیماری، کاهش اشتها و رفتار غیر طبیعی شنا است. میگوهای ضعیف را بایستی فوراً از محیط استخر خارج نمود و در کنار آن، لازم است نمونه های اخذ شده از میگوهای ذخیره سازی شده در مزرعه برای تشخیص زودهنگام بیماری به آزمایشگاه های مرجع ارسال شود تا اقدامات پیشگیرانه و یا کنترلی به سرعت اجرا گردد.
فصل ذخیره سازی پست لارو برای بیماری های لکه سفید و AHPND یکی از عوامل خطر محسوب می شود. در واقع، در حالی که در ماه های سرد خطر ابتلا به AHPND کاهش می یابد اما برای بیماری لکه سفید، این خطر در ماه های سرد بالاتر است. برای به حداقل رساندن تلفات ناشی از EMS/AHPND، کیفیت پست لارو پیش از ذخیره سازی، کیفیت آب و شرایط بستر استخر می بایست دارای شرایط مناسبی باشد.
باید پذیرفت که خطر ظهور بیماری های شایع، نوپدید و بازپدید همچون EMS/AHPND در محیط پرورش همواره وجود دارد. روش های توصیه شده، با حمایت مالی صندوق JTF، پس از طی مراحل مختلف، اصلاح و بهینه سازی شده و پس از آن برای کمک به پرورش دهندگان عضو SEAFDEC و کاهش خسارات ناشی از بیماری در مزارع متراکم و نیمه متراکم به کار گرفته شذه اند. مزارع مجری این روش ها بازده اقتصادی بالایی داشته و مشروط به پیاده سازی سایر الزمات همچون مستند سازی، شانس خود را برای دریافت تأییدیه استاندارد محصول افزایش می دهند. به علاوه، سیستم ترویج میدانی و اجرای صحیح این تکنیک ها نیز باید تقویت گردد. استخرهای نمونه ترویجی که مجری روش های GAP و اقدامات امنیت زیستی می باشند می بایست شناسائی و معرفی شوند تا سایر پرورش دهندگان نیز نسبت به امکان رفع مشکل بیماری از طریق اجرای مدیریت صحیح مزرعه متقاعد گردند. موفقیت این مزارع نمونه را می توان از طرق مختلف نظیر سخنرانی، کارگاه های آموزشی میدانی و سامانه های ارتباطی به اطلاع دست اندرکاران و سرمایه گذاران رساند.
پرورش دهندگان خرد، که اکثر بهره برداران را تشکیل می دهند به دلیل ماهیت و وضعیت موجود، تولید نسبتا کمی دارند؛ این مزارع در مجاور یکدیگر قرار داشته، فاقد استخر ذخیره یا رسوبگیر می باشند، منابع آب آن ها مشترک بوده و اغلب، آب آن ها از همان منبعی تأمین می شود که پساب مزارع نیز به آن وارد می شود. اگرچه وضعیت برای بهبود تولید و صادرات میگوی این مزارع نسبتا مبهم است اما به شرط پذیرش و اجرای جدی دیدگاه مدیریت آبزی پروری مبتنی بر اکوسیستم، همچنان امید برای بهبود وجود دارد.
کمک سازمانهایی همچون فائو را نیز در این زمینه می توان به کار گرفت تا به مدد تخصص کارشناسان این نهاد در کنار تلاش جمعی سرمایه گذاران، مدیریت مناطق تحت مدیریت آبزی پروری در گروه های متشکل از مزارع خرد را ارتقاء، عملکرد تولید را افزایش و آینده روشنی را برای پرورش میگو رقم زد تا شرایط مورد نیاز برای اخذ تاییدیه محصول این مزارع در آینده فراهم شود. با این حال، در ابتدا لازم است مفهوم مدیریت آبزی پروری مبتنی بر اکوسیستم در یک منطقه محدود از مناطق تحت مدیریت آبزی پروری اجرا شود تا مزرعه داران، کارآمدی این رویکرد را ملاحظه نموده و سایر بهره برداران را به تشکیل گروه های مجری این دیدگاه ترغیب کنند.