آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان                  ABZISTAN

سلام بر همگی. علی قوام پور هستم، دانش آموخته اکولوژی دریا در مقطع دکتری، تا حدودی فعال در زمینه تکثیر و پرورش آبزیان (به ویژه میگو)، علاقمند به زمینه های مختلف صنعت آبزی پروری و البته در کنارش، علوم انسانی. این ملغمه رو بذارید در کنار لیسانس ژنتیک و فوق لیسانس بیوشیمی تا دیگه اصلا تعجب نکنید. ولی در این رسانه ، تلاش دارم ، روش های بهینه مدیریت آبزی پروری و مبانی این صنعت را ارائه و ایده های نوین را معرفی کنم. گاه گداری هم دلنوشته ای تا به سنت وبلاگ نویسی پایبند مونده باشم. امیدوارم مطالب وبلاگ آبزیستان مورد پسند بازدیدکنندگان محترم واقع بشه. ضمنا همینجا باید اعلام کنم که این وبلاگ، شخصی و مستقله و به هیچ شرکت و وبسایتی وابسته نیست. اینو عرض کردم تا حساب مطالب منتشر شده در اینجا رو از وبسایت هایی که به نام آبزیستان الی ما شاءالله این روزها در اینترنت مشاهده میفرمایید جدا کرده باشم. پاینده باشید

بایگانی

Phytoplankton Culture for Aquaculture Feed | The Fish Site

یکی از موارد پر اهمیت در موفقیت کشت فیتوپلانکتون های دریایی، فراهم آوردن شرایط فیزیکوشیمیائی مناسب می باشد. جدول ذیل بر اساس جزوه آموزشی فائو در این خصوص ارائه گردیده است:

دانلود 

 

 

  • ali ghavampour

طرح فیلتر هوای ورودی به فایکولب

يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۵۵ ق.ظ

  • ali ghavampour

راه های انتقال آلودگی به کشت فیتوپلانکتون

يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۳۰ ق.ظ

  • ali ghavampour
هره وری، کاهش مخاطرات زیست

Automatic Fish Food Feeder In Aquaculture - Buy Automatic Pond Fish Food  Feeder,Shrimp Feeder,Aquaculture Machine Product on Alibaba.com

 

با توجه به محدودیت در تخصیص اراضی جدید در روند توسعه مزارع پرورش میگو، توجه به توسعه عمودی (افزایش تراکم و بهره وری در اراضی و منابع آب) در دستور کار تصمیم گیران و نهادهای دولتی و نیمه دولتی در سطح جهان قرار گرفته است.

در این زمینه، افزایش ظرفیت برد (Carrying capacity) از طریق اصلاح ساختار و افزایش ضریب مکانیزاسیون در مزارع، از راهکارهای اساسی در جهت ارتقاء بهره وری، کاهش مخاطرات زیست محیطی، مدیریت بهینه آب و تغذیه و افزایش ایمنی زیستی محسوب می گردد .

دانلود

محیطی، مدیریت بهینه 
  • ali ghavampour
KUNG SIAM - Topaquatech
 
به منظور ارائه راهکارهای فنی عملی و موثر برای عملیات تکثیر میگوارائه راهکارهای مدیریت بهینه عملیات تکثیر امری ضروری شناخته می شود. این راهکارها می بایست در زمینه هایی همچون:

    زیرساخت ها ، ایمنی زیستی، کمّیت و کیفیت آب مورد استفاده، کاربرد مواد و مکمل های غذایی، داروئی و شیمیائی،      

          همچنین مدیریت بخش های مختلف کارگاه های تکثیر همچون نگهداری مولدین، تخمریزی، لاروی، غذای زنده و ... تهیه و تدوین گردد.

علاوه بر این، با توجه به مسیرها و نقاط بحرانی احتمالی در روند تولید لارو، لازم است پایش مداوم و مستمر روش ها و فرآیندها در تمامی بخش های عملیاتی در کارگاه های تکثیر میگو مورد توجه قرار گیرد.
از ارکان قطعی وبلامنازع جهت تسهیل در پایش عملیات، مستند سازی و ثبت وقایع، روش ها، فرآیندها و فعالیت هاست.
  • ali ghavampour

زبان گفتگو (نوشته دکتر مجتبی لشکر بلوکی)

يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۹، ۰۷:۲۹ ق.ظ

dialogue - Centranum

 

زبان گفتگو امروزه یکی از بزرگترین حلقه های مفقود در جامعه است. زبانی که توانایی آن را داشته باشد تا بتواند میان دو انسان رابطه ایجاد نماید.

بگذارید بروم سر اصل مطلب: در مدرسه کلی کتاب خواندیم، شعر حفظ کردیم، تست زدیم، املاء نوشتیم، انشاء نوشتیم، اما کسی یادمان نداد که گفت‌وگو کنیم. ما با مسئله فقر روبرو هستیم.

صادقانه باید اعتراف کرد ما قادر نیستیم انتظارات، احساسات، انتقادات‌مان را به زبانی آسان، صریح و مؤثر به دیگران منتقل کنیم. از این‌رو با جامعه‌ای مواجه هستیم که نمی‌تواند گفت‌وگو کند. ما الکن شده‌ایم. نمی‌توانیم با یکدیگر گفت‌و‌گو کنیم. متأسفانه با پانتومیم هم نمی‌شود کار را پیش برد. ما حرف می‌زنیم اما گفت‌وگو نمی‌کنیم. بگذارید سه مثال از بیماری اجتماعی الکنیسم بزنم.

- اگر به گفته‌های مدیران ارشد و میانی در سازمان یا کشور دقت کنید. می‌بینید گاهی مدیران به‌جای این‌که مستقیم و در جلسات داخلی تفاهم کنند در تریبون‌ها با یکدیگر صحبت می‌کنند. یکی امروز حرفش را می‌زند و دیگری هفته بعد در جمعی یا جلسه‌ای دیگر به بهانه‌ای جواب او را می‌دهد. اختلاف‌نظر در موضوعات کلان مدیریتی-اقتصادی-اجتماعی به کف سازمان یا جامعه منتقل می‌شود، چرا؟ چون ما بلد نیستیم گفت‌وگو کنیم

- اگر دیپلماتی در مجامع جهانی حرف‌های تند بزند و دیگر کشورها را خوار و خفیف کند، صفت شجاع به او می‌دهیم اما اگر سیاست‌مداری، همتایش را در آغوش بکشد و با او به گفت‌وگو بنشیند، این یعنی ضعف. در ضمیر ناخودآگاه مونولوگ جسورانه به دیالوگ عزت‌مندانه ترجیح دارد. چرا؟ چون مستبد کوچک نهفته در همه ما گفت‌وگو بلد نیست و هنوز فکر می‌کند گفتگو نمی‌تواند عزت‌مندانه و از سر قدرت باشد.  

- وقتی تصادفی در خیابان رخ می‌دهد یا وقتی با یکی از اعضای خانواده دچار مشکل می‌شویم، شروع می‌کنیم به بلندبلند فریاد‌زدن. در این حالت حرف می‌زنیم، اما گفت‌وگو نمی‌کنیم

حالا ممکن است بپرسید چرا گفت‌وگو این‌قدر مهم است. یکی از دلایلش را می‌گویم. در جامعه هر مسئله‌ای از سه راه، حل می‌شود: اولی گفت‌وگوست. ولی اگر به نتیجه نرسیدیم دو راه بیشتر باقی نمی‌ماند. دومین راه خشونت است یعنی یک نفر/نهاد باید به زور متوسل شود. راه سوم وقتی است که ممکن است خشونت هزینه‌اش بالا باشد، باب گفت‌وگو نیز بسته است پس تنها راه دروغ‌گویی برای فریب‌کاری است. در جامعه‌ای که باب گفت‌وگو بسته شد، درهای خشونت و دروغ باز می‌شود. خوش‌بختانه باب گفت‌وگو اکنون باز است آن را باز نگه داریم

تجویز راهبردی

هرچند این بیماری وجود دارد اما رو به بهبود هستیم. دو تجویز زیر برای خروج سریع‌تر از "فقر گفت‌وگو" شاید مفید باشد:

 

۱. با سه تکنیک هنر گفت‌وگو را بیاموزیم.

برای گفت‌وگو تکنیک‌های متعددی عنوان کرده‌اند اما به تجربه این سه را بسیار مفید یافته‌ام

الف: قضاوت خود را معلق کنیم و فعالانه گوش کنیم (یعنی در حین گوش‌دادن سعی نکنیم که دنبال جواب باشیم و باید یاد بگیریم پیش‌فرض‌های خود را معلق کنیم. گفت‌وگو با شنیدن آغاز می‌شود. در حالی‌که ما از گفت‌وگو، گفتنش را بلدیم نه شنیدن)

ب: جسارت سه‌کلمه‌ای داشته باشیم! شجاعت فقط فریاد‌کشیدن نیست. گاهی تمام شجاعت در سه کلمه خلاصه می‌شود؛ من اشتباه کردم! تا چهل روز، هر روز به بهانه‌ای بگویید: من اشتباه کردم

ج: ساده (به‌دور از پیچیده‌گویی و قلنبه سلنبه‌گویی)، محترمانه (به‌دور از توهین و تحقیر و تهمت) و عقلایی (همراه با محاسبه و دلایل روشن و استدلال‌های مشخص) صحبت کنیم.  

۲. با دو منفعت گفت‌وگو خو بگیریم

بعد از انجام گفت‌وگو یکی از این دو حالت رخ می دهد: یا به هم نزدیک می‌شویم یا نمی‌توانیم همدیگر را قانع کنیم. هر دو صورت ما برنده‌ایم. اگر هم‌گرایی ما بیشتر شود یعنی به "توافق جمعی" رسیدیم و این یعنی می‌توانیم اقدام مشترک را آغاز کنیم. اما اگر نتوانستیم همدیگر را قانع کنیم، "تواضع جمعی‌مان" بیشتر می‌شود یعنی می‌فهمیم که استدلال ما آن‌قدر قوی نیست که بتوانیم طرف مقابل را همراه و قانع کنیم و نیازمند اطلاعات، مدارک، شواهد و یا قدرت استدلال بیشتر هستیم.  

سخن پایانی

اگر من گفت‌وگو کردم و دیگری فقط حرف زد چه؟ پیشرفت جوامع مدیون آدم‌های غیرمتعارف است. اگر بخواهیم مانند دیگران باشیم هیچگاه از دور باطل فقر گفت‌وگو بیرون نخواهیم رفت. به‌عنوان یک خط‌شکن گفت‌وگو را آغاز کنیم!

 

نویسنده: مجتبی لشکربلوکی

 

  • ali ghavampour
Shrimp Farming :: Vannamei101.com
یکی از مهم ترین بخش ها در کارگاه های تکثیر میگو که شیوه مدیریت در آن، به ویژه طی سال های اخیر، تأثیر حیاتی بر موفقیت و یا عدم موفقیت فعالیت تکثیر مصنوعی میگو خواهد داشت بخش نگهداری مولدین می باشد.
در بخش نگهداری یا ذخیره مولدین (Broodstock)، اغلب فعالیت های مرحله پیش از تخم ریزی (Pre Spawning) انجام و مدیریت می گردد.
این فعالیت ها شامل: قرنطینه مولدین ورودی، بالغ سازی (Maturation) مولدین، کلیه فعالیت های مرتبط با تیمار مولدین، جفت گیری واغلب، تخمریزی می شود.

مدیریت بخش نگهداری مولدین در کارگاه های تکثیر میگو

  • ali ghavampour

کنترل کیفیت پست لارو میگو

جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۴۸ ق.ظ

با سلام خدمت شما بازدید کنندگان محترم وبلاگ آبزیستان

چند ماهی می شه که متاسفانه وبلاگ رو به روز رسانی نکرده ام و  از این بابت عذرخواهی می کنم. 

امروز، به روز رسانی مجدد رو با مطلب جدیدی با عنوان کنترل کیفیت پست لارو، کاری از گروه "بتا" شروع می کنم و امیدوارم این رویه، مثل سابق، استمرار داشته باشه.

امسال، دوباره موضوع لزوم کنترل کیفی و کمّی پست لارو در زمان صید میگو از مزارع پرورش، اهمنیت خودش رو (شاید تا حدی هم بی رحمانه) نشون داد. گروهی از کم فروشی، گروه دیگری از سن پائینِ پست لارو و عده ای دیگه از احتمال مشکل در مولدین و یا لارو انتقالی از سایر استان ها اونم بدون مجوز گله داشتند.

در خصوص ادعای آخر، تا وقتی سند مستندی وجود نداشته باشه اثباتش غیر ممکنه اما در دو مورد اول، بایستی به حلقه مفقوده " کنترل کیفی و کمّی " در کارگاه های تکثیر میگو اشاره داشت. 

در این زمینه لازمه کارشناسان بهداشتی ناظر در کارگاه های تکثیر آموزش لازم رو ببینند تا حضورشون در کارگاه ها عامل ایجاد اطمینان و اعتماد در خریداران پست لارو بشه . از طرفی، پیشنهاد می شه که گواهی کنترل کیفیت صادره پست لارو، برای خروج هر محموله لارو از مرکز تکثیر میگو به عنوان یکی از مستندات لازم برای این مرحله محسوب بشه و بدون این سند، امکان خروج لارو از مرکز مقدور نباشه. به هرحال، همه ساله این موضوع محل بحث و جدل بوده و باید منتظر بود تا ببینیم نهادهای ناظر، پرورش دهندگان و کارشناسان محترم دست اندرکار این صنعت، چه وقت قادر خواهند بود، "اعتماد" رو در این روند مستقر کنند.

این عدم اعتماد، نه تنها در زمینه اخلاقیات بلکه در حیطه مسائل فنی هم نقش بسیار مهمی رو ایفا می کنه. کوچکترین فایده، اینه که پرورش دهندگان، ناظرین و یا کارشناسان،؛ هر گونه کاهش بازماندگی نهایی در میگوی تولیدی رو ( در هر زمانی از دوره پرورش حتی روز هشتادم) ناشی از مشکل لارو نمی دونن و به دنبال دلایل اصلی و بنیادین اون خواهند رفت.

کنترل کیفیت پست لارو

  • ali ghavampour

در اوائل سال های قرن بیست و یکم، تعدادی از شرکت های اروپائی و آمریکائی، اقدام به استفاده از عصاره های جلبکی در مواد آرایشی نمودند. این مواد طیف وسیعی از ترکیبات و محصولاتِ محافظت از پوست ومو، ضد التهاب و ... را در بر می گرفت.

برای آشنائی بیشترِ بازدیدکنندگان عزیز با ترکیبات مغذی موجود در ریزجلبک ها، لینک ذیل تهیه و به حضور عزیزان ارائه گردیده است : 

 

لینک فایل

  • ali ghavampour

کاروانسالار ره نشناس

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۳۲ ق.ظ

Image result for leader wrong way

وارن بافت (Warren Buffett) عبارت معروفی در زمینه ریسک دارد: ریسک، ناشی از عدم آگاهی از کاری است که در حال انجام آن هستیم.

در واقع اگر از سمت دیگری به این عبارت کوتاه توجه کنیم، خطر جهل و ناآگاهی از "پذیرفتن مسئولیت بدون دانش کافی" در یک کار رو هم می شه استنتاج کرد. به عبارتی، هرگاه، بدون آگاهی از ابعاد مختلف یک مشکل، بخواهیم به حلّ اون مشکل بپردازیم، به نوعی موجبات ایجاد ریسک رو فراهم کرده ایم.

قطعاً مثال ها و مصادیق متعددی در این زمینه می تونه در ذهن هریک از افراد شکل بگیره اما اون چیزی که پس از مدت نسبتاً مدیدی، من رو مجدّداً به نگارش یک دلنوشته در آبزیستان وا داشت یک سری از مواردیه که این روزها در صنعت پرورش میگو باهاش روبرو بوده ام و دقیقاً به "عدم آگاهی از کاری که در حال انجامآن هستیم" بر می گرده.

اول می خوام از این موضوع شروع کنم که متأسفانه دانش آبزی پروری (علیرغم اینکه یک علم چند رشته ای یا به قول بعضیا Multidiscipline هست)، جنبه سهل ممتنعی در نظر برخی دست اندرکاران صنعت پیدا کرده و این مطلب، گاهی (به ویژه وقتی حیطه نفوذ قائلین به این صفت، در حوزه تصمیم سازی هم مطرح باشه)   سبب بروز بحران های جدی می شه.

واژه سهل ممتنع اصولاً به کاری گفته می شه که در ابتدا سهل و ساده به نظر برسه، اما وقتی می‌خواهیم انجامش بدیم ببینیم که چندان هم ساده نیست و موانع زیادی برای انجامش وجود داره. شاید ساده‌ی ناممکن بهترین توصیف و تعریف مفهوم سهل ممتنع باشه.

این نوع نگاه به آبزی پروری و در اینجا به طور ویژه، پرورش میگو، اغلب مانع از این می شه که یک دید جامع نسبت به دلایل و ماهیت مشکلات، بحران ها، کاستی ها و بعضی نقائص ظاهری و در پی اون، ارائه راهکاری اجرایی و کاربردی برای رفع اونا بشیم. برای پرهیز از این مشکل، شاید بهترین رویکرد این باشه که ابتدا در نظر بگیریم که چقدر با بخشی که قصد داریم بهبود بدیم یا نقیصه و بحرانی رو در اون رفع کنیم آشنا هستیم و بر مبانی علمی و فنی مرتبط با اون آشنا هستیم، این مشکل، چه بخش یا سهمی از جامعه هدف رو درگیر کرده، افراد تشکیل دهنده این بخش از جامعه هدف، سابقه عملکردشون در جنبه های مختلف چطور بوده، منشأ بروز بحران، درون زا بوده و یا برون زا، چقدر بروز بحران، ناشی از عدم احاطه (علمی، فنی و ...) دست اندرکاران بخش مورد نظر هست و در نهایت (اما شاید مهم تر از همه) ، برای حل بحران و یا ارائه ایده و راهکار اجرایی، چقدر مهیا بوده و در این خصوص چگونه به یقین رسیده ایم؟

اغلب ما دوست داریم قدرتی داشته باشیم تا در حوزه کار و زندگی خود، قادر به حل همه مشکلات ریز و درشت بشیم. اما به قول بزرگی: بیشترکسانی که در دنیا قصد برپا کردن بهشت داشتند، حاصل کارشون، تبدیل دنیا به دوزخ بود. حتی گاهی لازم نیست این ادعا رو برای کل دنیا داشته باشیم تا به جای بهشت، ازش دوزخ بسازیم بلکه کافیه این دنیای گرفتار در دست ما، وسعتی در حد یک اتاق، یک استخر پرورش، یک مزرعه و ... باشه. اما شاید اگر قدری خوشبینانه تر نگاه کنیم، بشه در حد توانایی ها و متناسب با دانش و قابلیت های خودمون، در بخش هایی قادر به اصلاح و بهبود باشیم. از این رو، قابلیت های خودمون رو ابتدا لازمه به طور واقعی بشناسیم و بعد وارد مرحله اصلاح حوزه شغلی، اجتماعی و ... بشیم وگرنه همون حکایت تبدیل دنیا به دوزخ رو تکرار خواهیم کرد.

برای اینکه خیلی به حاشیه نرم، مثال های عینی در بعضی از زمینه ها رو مطرح می کنم تا بحث قدری ملموس تر پیش بره.

چندسال پیش، در مورد افسانه پیگمالیون و عشقی که به آفریده خودش پیدا کرد، مطلبی در آبزیستان نوشتم. این موضوع رو به نظرم حتی می شه به ایده ها هم تعمیم داد. دوست عزیزی، این مسئله رو عنوان می کرد که برای پرهیز از افزایش ریسک بیماری، لازمه تعویض آب رو کم کنیم و یا به حد صفر تقلیل بدیم. این مسئله که در دهه های اخیر، کارآمدیش کاملا به اثبات رسیده، در عمل و برای مناطق گرم و خشک ( یا نیمه خشک)، لازمه با ملاحظاتی همراه باشه. یکی از این ملاحظات، شدت تبخیر در این نواحی و افزایش شوری آب در اثر سکون در محیط بسته هست. نکته وابسته به این معضل، کاهش ظرفیت نگهداری اکسیژن (در شوری بالاتر)، افت کیفیت آب به دلیل فعل و انفعالات بیوتیک و آبیوتیک در استخر پرورش و در نتیجه نیاز به بهبود دهنده های کیفی آب در کنار مکانیزاسیون مناسب (نظیر هواده) خواهد بود. این دوست بزرگوار راه چاره رو برای این مشکلات، استفاده از رنگ های مصنوعی آب برای ایجاد سایه (Shading) وکاهش تبخیر عنوان می کرد و معتقد بود با استفاده از پروبیوتیک هایی که در اونور آب ساخته شده هم می شه چالش های کیفی بستر و آب رو به این منظور رفع کرد. در کنار همه این فرمایشات، وقتی شنید استخر موصوف، فاقد هواده هست توصیه ایشان، افزایش ارتفاع آب استخر به بالای 3 متر بود. قطعاً مشکلات مرتبط با مواردی که ذکر شد رو اغلب مراجعین محترم و فرهیخته این وبلاگ که با علم آبزی پروری مأنوس هستند متوجهند و می شه همون دوزخ یاد شده در سطور فوق رو خیلی راحت، در استخر پرورشی که به این شیوه قرار هست مدیریت بشه مجسّم کرد.

من هیچگاه به صداقت این دوست عزیزم شک نکرده ام بلکه معتقدم ایشون صرفاً به یک خطای شناختی در مورد حوزه تحت فعالیتش گرفتار شده و اون، گردو دانستن هر جسم گردی است بدون اینکه به تفاوت های موجود نگاهی خریدارانه داشته و شناخت کافی از اون حوزه به دست آورده باشه (درک غیر واقعی از مبانی علمی بخش هدف، عدم توجه به قابلیت ها و مقتضیات میدانی و نگرش سهل ممتنع به آبزی پروری).

عزیز دیگری، ایده جالبی در خصوص مکانیزاسیون هوشمند در مزارع پرورش میگو در ذهن داشت و معتقد بود، این ایده قادر خواهد بود میزان محصول میگو پرورشی در واحد سطح را تا 10 الی 15 تن در هکتار افزایش دهد. ایشان حتی بر اساس ایده خود، مدلی از هواده ابداع نموده بودند ( کاملاً بر اساس مفروضات ومحاسبات علمی و فنی). در این راستا، این دوست گرامی، یک سال را به منظور بررسی چالش های میدانی حوزه پرورش میگو به طور عملیاتی و با صرف هزینه شخصی به پرورش میگو پرداخت ولی پس از همین دوره، به این نتیجه رسید که هواده های موجود در بازار از هواده های ابداعی خودش عملکرد بهتری داشته و حتی به تأثیر هوشمند سازی بر افزایش عملکرد تولید نیز مشکوک شده بود (عدم احاطه بر ماهیت بخش هدف، عدم درک واقعی نسبت به مشکلات اصلی بخش مورد نظر و عارضه پیگمالیون) .

دوست بزرگوار دیگری، با تکیه ناقص بر مبانی ژنتیک مندلی، و با فرض بکارگیری روش Next Generation Sequencing (NGS) به این نتیجه رسیده بود که  مبنای بروز Inbreeding depression تولید هتروزیگوت در نتاج است، پس برای اصلاح نژاد لازم است به تولید هموزیگوت ها توجه کنیم (چون به عقیده ایشان، راز مراکز اصلاح نژاد در تولید نتاج و مولدین هموزیگوت به مشتری است که هرگاه با یکدیگر تلاقی نمایند، تولید نتاج هتروزیگوت می کنند) و برای انتخاب نسل والدینی می بایست (می توان) از روش NGS استفاده نموده و پس از بهگزینی در چند مرحله، مولدین اصلاح نژاد شده را تولید نمود و هرگاه چند صفت را به طور هم زمان انتخاب کنیم، امکان اصلاح چند صفت در نتاج پس از 5 نسل میسّر خواهد گردید (عدم آشنایی با مبانی ژنتیک کمّی، عدم اطلاع از مبانی اصلاح نژاد و در نهایت، عارضه پیگمالیون).

دوست دیگری نیز دستگاه اندازه گیری پارامترهای کیفی آب را (که انصافا جای خالی آن در مدیریت مزارع پرورش میگوی کشور به شدت احساس می شود) با قابلیت های بسیار عالی و امکان اندازه گیری چهار پارامتر کیفی اصلی (pH، اکسیژن، دما و شوری) ساخته بود اما متأسفانه با گرفتن آدرس اشتباه، سیستم ثبت پارامتر را مبتنی بر اختصاص هر ماژول به یک استخر با امکان ارسال اطلاعات به سرور اصلی ( برای یک مزرعه) فرض نموده بود (که البته این مورد، نه به عنوان یک نقص بلکه اندکی به لحاظ هزینه ای سبب عدم استقبال بهره برداران در مزارع خواهد شد).

موارد ذکر شده در بالا "هرکدامش برگی از باغی است و از بسیارها، تائی". قطعاً تمامی دست اندرکاران صنعت نمونه هایی مشابه را سراغ داشته و دارند و به نظر حقیر، هیچیک را نمی توان عیب و یا نقص قلمداد نمود بلکه انتزاعِ نخبگان از حوزه فعالیت های میدانی، موجب ناکارآمدی ایده ها و اندیشه های (اغلب) گرانبها و محرومیت صنعت از آن ها گردیده است. چه خوب است آشنایان با روش های نوین، نخبگان عرصه هوشمند سازی ومکانیزاسیون، عزیزان دانشگاهی علاقمند به حوزه ژنتیک و اصلاح نژاد و ...، پیش از قضاوت در خصوص کارآمدیِ بلامنازعِ ایده خود، ابتدا به درستی و با تحقیق کامل در خصوص ماهیت بخش هدف، کسب دانش نمایند تا قابلیت ارزشمند ذهنی، فنی و تجربی خود را در مسیری صحیح هدایت و از طرفی، مشکلات صنعت آبزی پروری را به شکلی واقعی چاره اندیشی و برطرف کنند.

 

 

 

 

  • ali ghavampour