آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان                  ABZISTAN

سلام بر همگی. علی قوام پور هستم، دانش آموخته اکولوژی دریا در مقطع دکتری، تا حدودی فعال در زمینه تکثیر و پرورش آبزیان (به ویژه میگو)، علاقمند به زمینه های مختلف صنعت آبزی پروری و البته در کنارش، علوم انسانی. این ملغمه رو بذارید در کنار لیسانس ژنتیک و فوق لیسانس بیوشیمی تا دیگه اصلا تعجب نکنید. ولی در این رسانه ، تلاش دارم ، روش های بهینه مدیریت آبزی پروری و مبانی این صنعت را ارائه و ایده های نوین را معرفی کنم. گاه گداری هم دلنوشته ای تا به سنت وبلاگ نویسی پایبند مونده باشم. امیدوارم مطالب وبلاگ آبزیستان مورد پسند بازدیدکنندگان محترم واقع بشه. ضمنا همینجا باید اعلام کنم که این وبلاگ، شخصی و مستقله و به هیچ شرکت و وبسایتی وابسته نیست. اینو عرض کردم تا حساب مطالب منتشر شده در اینجا رو از وبسایت هایی که به نام آبزیستان الی ما شاءالله این روزها در اینترنت مشاهده میفرمایید جدا کرده باشم. پاینده باشید

بایگانی

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقاله» ثبت شده است

Image result for red macroalgae

جلبک­­­های قرمز با داشتن حدود 4000 گونه ازنظر اکولوژیکی بسیار بااهمیت بوده و ازلحاظ اقتصادی کاربرد فراوانی دارند. مطالعه حاضر به‌منظور بررسی تنوع زیستی تراکم جلبک‌های قرمز سواحل خلیج‌فارس در استان بوشهر طی ۲ مرتبه نمونه‌برداری (فصل گرم و سرد) در سال 91 در سه ایستگاه گناوه، دانشگاه بوشهر و نیروگاه اتمی صورت گرفت. جهت محاسبات بوم‌شناختی جلبک قرمز از روش نمونه‌برداری ترانسکت خطی با سه تکرار استفاده گردید. پس از شناسایی گونه‌ها، تعداد هرگونه در کودارات­ها به‌عنوان فراوانی ثبت گردید تا در تحلیل‌های آماری و محاسبه شاخص‌ها مورداستفاده قرار گیرد.جلبک‌های قرمز شناسایی‌شده در این مطالعه شامل ۲۳ گونه از ۸ خانواده می‌باشند. بیشترین تراکم جلبک‌های قرمز در ایستگاه نیروگاه (9/۱±6/۸ عدد در مترمربع)، در منطقه پایین کشندی (7/۲±6/۹ عدد در مترمربع) و در فصل بهار (9/۱±7/۸ عدد در مترمربع) مشاهده گردید که دلایل آن را به ترتیب می‌توان به صخره‌ای بودن ایستگاه نیروگاه از جهت دارا بودن تکیه‌گاه مناسب جهت اتصال و رشد جلبک­ها، عمق بیشتر آب در منطقه پایین کشندی و متناسب بودن هوا در اوایل بهار نسبت داد. گونه Laurencia snyderia از بیشترین تراکم (8/۶±2/۱۸ عدد در مترمربع) و گونه Gracilaria corticata دارای بیشترین زی­­­­توده (60/۲۶±۵9/۵۲ گرم وزن خشک بر مترمربع) در میان جلبک‌های قرمز نمونه‌برداری شده در تمام ایستگاه‌ها محسوب می‌شود. بیشترین مقدار شاخص شانون (4/۲) و یکنواختی زیستی (898/0) مربوط به ایستگاه نیروگاه بوده که علت آن می‌توان به دلیل مطلوبیت بالای این زیستگاه به جهت دارا بودن شیب کم و وسعت بالای منطقه کشندی مربوط دانست. بیشترین مقدار شاخص مارگالف (56/۲) متعلق به ایستگاه دانشگاه می‌باشد. بیشترین تنوع (21/۲) و بهترین غنای گونه‌ای (6/۲) مربوط به منطقه میان کشندی (MML) بوده که نشان‌دهنده شرایط مناسب منطقه ازلحاظ نور و رطوبت برای رشد جلبک‌های قرمز است.

لینک دانلود

  • ali ghavampour

گفتمان باکتریایی ( مقاله )

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۰۲ ب.ظ
چند سال پیشتر که بیماری EMS یا سندروم مرگ زود رس به تازگی در ادبیات صنعت پرورش میگو شایع شده بود ، واژه Quorum sensing تقریبا به معنی " رسیدن به حد نصاب در جمعیت های باکتری " را نیز برای نخستین بار شنیدم . در ابتدا به نظرم این اصطلاح چیزی شبیه رسیدن جمعیت باکتری به بار ( load ) مشخص برای ایجاد بیماری در میزبان بود . اما به تدریج ، این عبارت ، برام جالب تر شد و بار معنایی بیشتری پیدا کرد . به ویژه مقالاتی که در این خصوص خوندم نشون می داد که از کار انداختن این سیستم کوئوروم سنسینگ ، یه جورایی می تونه به عنوان پاشنه آشیل خیلی از عوامل بیماری زا عمل کنه . 
سال گذشته در نشریه ای که شرکت بایومین ، از شرکت های صاحب نام در زمینه تولید پروبیوتیک های دام و طیور و آبزیان ، منتشر کرده بود ، مقاله ای رو خوندم که در عین سادگی و روانی ، حاوی اطلاعات با ارزشی با محوریت کوئوروم سنسینگ بود . امروز که تصمیم گرفتم بعد از مدت ها ، متنی رو ترجمه و با اون وبلاگ رو به روز رسانی کنم ، ترجیح دادم به سراغ این مقاله برم . از این رو ترجمه مقاله رو که به قلم خانم باربارا وبر هست در این مطلب قرار داده ام و امیدوارم مورد پسند بازدید کنندگان قرار بگیره .
  • ali ghavampour

بخش خصوصی یا بخشک های خصوصی؟

پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۱۶ ب.ظ

Image result for ‫بخش خصوصی‬‎

بخش خصوصی یا بخشک های خصوصی؟

پدرام سلطانی

اینکه چرا بخش خصوصی ما تاکنون نتوانسته سهم شایسته ای در اقتصاد کشور داشته باشد همه اش به دلیل نفت و اقتدار دولتها و سهم بالای دولت و شبه دولتیها در اقتصاد نیست. گرچه این دلائل و دهها دلیل بیرونی دیگر سهم زیادی در کوچک و ضعیف ماندن بخش خصوصی داشته و دارند، که درست است، اما نباید دلائل درونی این پس ماندگی را نادیده گرفت.

بخش خصوصی ایران چند ضعف بنیادین دارد.

 یکم اینکه مجهز به دانش روز مدیریت نیست. دانش تخصصی بخش خصوصی در مدیریت راهبردی، مالی، منابع انسانی، بازاریابی و فروش، عملیات، ریسک؛ و سایر اجزای مدیریت پایین است. البته نسل جدید ما در این زمینه در حال پیشرفت است.

 دوم اینکه خلاقیت و نوآوری در بخش خصوصی ایران پایین است. همه منتظرند که دلاوری پیدا شود و دست بکار جدیدی بزند و سپس آنان فوج فوج از پی او روان شوند و آنقدر آن کار را تکرار کنند تا ظرفیت تولید چند برابر مصرف شود و بعد یکی پس از دیگری کرکره ها را پایین بکشند. و باز هم روزنه امید اینکه نسل جوان خلاق تر و در نوآوری جسورتر است.

 سوم اینکه بخش خصوصی ایران جهانی نیست. مهارت ها و انگیزه های بخش خصوصی ایران برای تعامل جدی، پویا و کنشگرانه با همتایان خود در دنیا پایین است. و این چنین است که بخش خصوصی حتی در زمانی که دولت به این نتیجه رسید که باید از جایگزینی واردات به توسعه صادرات روی آورد، هنوز در پی تولید برای بازار داخل بود و هنوز از سرمایه گذاری مشترک، تولید مشترک، تولید برون مرزی و انواع روشهای جهانی شدن پرهیز داشت.

 و چهارم اینکه بخش خصوصی از یکپارچگی گریزان است و آنرا به ضرر خود می داند. بخش خصوصی ایران مجمع الجزایری است که هر کدام سعی دارند پرچم خود را بالاتر از دیگری نگه دارند و در نفی یکدیگر داد سخن بدهند.

این مجمع الجزائر این چنین است:

واردات: عموماٌ وارد کننده مذموم است. او مقصر ناکامی های تولید ملی و بیکاری کشور شناخته می شود. در این میان گروهی از واردکنندگان سعی می کنند به عنوان "واردکنندگان مواد اولیه و ماشین آلات" دامن خود را از دیگر وارد کنندگان منزه نگه دارند.

 صادرات: صادر کنندگان در بادی امر گروه موجه تری هستند. اما در میانشان گروهی بنام "پیله وران" متهم به خراب کردن بازار صادراتی و صدور کالای بنجل هستند. گروهی دیگر، یعنی "صادر کنندگان مواد خام"، عملاٌ آورده ای برای کشور ندارند و ثروت ملی را به بهای اندک می فروشند و گروه بعدی که "صادرکنندگان محصولات نفتی و پتروشیمی" باشند از رانت نفت و گاز ارزان بهره می برند.

 خدمات: در بخش خدمات عده زیادی "دلال" نامیده می شوند که هیچ ارزشی برای اقتصاد بوجود نمی آورند و متهم اصلی گرانی هستند. عده زیاد دیگری در کار "خدمات غیر مولد" هستند که کسب و کارهای کاذب و مخرب اقتصاد ملی قلمداد می شوند. گروهی هم "سوداگر" نامیده می شوند که از ناکارامدیهای بازار بهره می جویند و به "سفته بازی" مشغولند.

 تولید: تولیدکنندگان برترین گروه از بخش خصوصی شناخته می شوند، اما فقط کسری از ایشان. زیرا در میان تولید کنندگان نیز گروهی به عنوان "تولید کننده کالای بنجل و بی کیفیت" در مظان اتهام هستند و گروهی دیگر به دلیل عمق کمتر تولید، "مونتاژکار" نامیده می شوند و کارشان واجد ارزش واقعی نیست. 

این چنین است که بخش خصوصی یا در حال برچسب زدن به خودش است یا برچسبهایی را که از بیرون به او می زنند می پذیرد و ترویج می کند. و بخش خصوصی ما مرتباٌ از بزرگتر شدن سهم دولت در اقتصاد و سیطره بخش عمومی غیر دولتی بر اقتصاد انتقاد می کند، اما به این نکته توجه نمی کند که این دو بخش آرام و بدون ستیز درونی و بدون اختلاف سرشان به کارشان گرم است و در عین بهره وری کمتر از بخش خصوصی اما با فراغت از تضاد درونی بیشتر و بیشتر رشد می کنند و در محافل خود به مطایبه از هم می پرسند: "کدام بخش خصوصی؟!"

و چون بخش خصوصی ما جهانی هم نشده است در نیافته است که همتایانش در دنیا خود را در این کلیشه ها گرفتار ننموده اند و هر کسی که در چارچوب "قانون" فعالیت کند محترم و مقبول است. آنها همه زیر پرچم "بخش خصوصی قانونمند" یک دل و یک صدا کار و همکاری می کنند.

داستان بخش خصوصی ما، یا مای بخش خصوصی، داستان غریب اما قریبی است. ما هم چون فرزندان خلف این ملت هیچکداممان یکدیگر را قبول نداریم. چون درفرهنگ خود از تفاوتهای قومی، زبانی، دینی و مذهبی سرمایه نساخته ایم بلکه دستاویز اختلاف و نزاع بوجود آورده ایم، بیشتر در جستجوی مایه های اختلافیم. نیاموخته ایم که راه رشد و بالندگی از پیوستگی و همبستگی می گذرد. از این روی بجای اینکه با کمک یکدیگر بزرگراهی برای رشد و توسعه بسازیم، ترجیح می دهیم کوره راهی اختصاصی برای رساندن بار خود به مقصد داشته باشیم. 

  • ali ghavampour

چند سال پیش در مجله Global aquaculture advocate مقاله ای به قلم دکتر Chalor Limsuwan در خصوص استفاده از غذاده های اتوماتیک در مزارع پرورش میگو تایلند چاپ شد. به لحاظ اینکه دو سه سالی است استفاده از این دستگاه ها در مزارع ایران بویژه خوزستان و بوشهر نیز تا حدی رواج پیدا نموده ترجیح دادم ترجمه مقاله یاد شده را در وبلاگ قرار دهم.لینک زیر مربوط به این مقاله است.امیدوارم مورد توجه بازدید کنندگان عزیز قرار گیرد:

لینک دانلود

  • ali ghavampour

نتیجه تصویری برای بوم شناسی آبزیان

باکتری‌های ویبریو به عنوان یکی از عوامل بیماریزای خطرناک در پرورش میگو می باشند. در این تحقیق بررسی تنوع و فراوانی ویبریوهای بیماری زا از رسوب و آب، کانال آبرسان و دو استخر پرورشی در مجتمع پرورشی شهید صنعتی گواتر- چابهار، به صورت 5 ﺑﺎر ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﯿﺮی به فاصله زمانی هر20 روز انجام شد. نمونه برداری رسوب در نزدیکی خروجی حاوی لجن انجام و نمونه¬های آب در بطری‌های استریل از عمق استخر برداشته شد. جهت شمارش و شناسایی باکتریها از ﻣﺤﻴﻂﻛﺸـﺖ TCBS و کشت-های تفریقی باکتری شناسی شامل: واکنش اکسیداز، تخمیر قندها، تست احیاء نیترات، اسیدهای آمینه، رنگ¬آمیزی و... استفاده شد. نتایج به دست آمده به کمک نرم افزار SPSS و از طریق آزمون آماری ANOVA مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که آب ورودی کانال از نظر انواع ویبریو¬ها در طول دوره مشابه بودند. اما در دو استخر پرورش میگو در مقایسه با آب کانال و با هم از نظر تعداد کل ویبریوها و نیز انواع ویبریوها با یکدیگر اختلاف معنی داری داشتند. بیشترین گونه¬های شناخته شده به ترتیب فراوانی عبارتنداز: Vibrio natriegens, Vibrio alginolyticus Vibrio gazogenes,Vibrio nereis,. داده¬ها نشان داد باکتری V. alginolyticus که برای لارو میگو بیماریزاست، گونه غالب بوده و بیشترین فراوانی را دارد.

لینک دانلود مقاله

  • ali ghavampour

حقایقی در خصوص شش باور رایج در تکثیرمیگو

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۲۹ ب.ظ

حقایقی در خصوص شش باور رایج در تکثیرمیگو

 

Stephen G. Newman, Ph.D.

ترجمه :علی قوام پور

Global aquaculture advocate magazine

November/December 2012

کیفیت پست لارو تولیدی در بین مراکز تکثیر متفاوت و از تنوع بسیاری برخوردار  است.برخی تصورات اشتباه در خصوص کیفیت لارو یا آب مصرفی در این مراکز می تواند سبب افت کیفی محصول شود.دراین زمینه می توان از سوء برداشت هایی که در مورد پست لاروهای SPF یا کاربرد پروبیوتیک ها وجود دارد نیز نام برد که در نهایت منجر به افت راندمان تولید مراکز تکثیر می شود.

در طول 25 سال گذشته و طی تجربه ای که بواسطه کار با تکثیر کنندگان و پرورش دهندگان حاصل نموده- ام،فرصت بازدید از صدها مرکز تکثیر در کشورهای متعددی نیز برایم فراهم و از همان ابتدا کار من مشاهده و آموختن بوده است.به این دلیل گهگاه روش های مناسبی در خصوص بهبود تولید به نظرم می رسید که هرجا مدیران مراکز تکثیر راغب به همکاری بوده اند این اصلاح و بهبود ممکن شده است.

با اینحال متأسفانه هنوز هم ،حتی در بین آنها که مدعی بکارگیری دانش فنی در امر تکثیر هستند غفلت هایی دیده می شود که سبب گردیده کیفیت پست لارو تولیدی مراکز تکثیرتا حدزیادی با هم متفاوت باشد.

 باور اول :

بازماندگی پائین در مخازن لاروی ناشی از فشار انتخاب (Selection Pressure) است که در طبیعت نیز وجود دارد.در حقیقت در این پروسه، لاروهای ضعیف تر حذف شده و پست لاروهای باقیمانده ،به دلیل توانائی بالاتر،شرایط نامطلوب محیط استخر پرورش را بهتر تحمل می نمایند.

واقعیت چیست ؟

فشار انتخاب در مراکز تکثیر بطورکلی با آنچه در محیط وحشی حاکم است مغایرت داشته و بازماندگی پائین در این مراکز غالباً شاخصی برای مشکلات مدیریتی در تأمین شرایط مطلوب محیط تکثیر و نه بر مبنای انتخاب اصلح است.در واقع پست لاروی که در محیط نامناسب مخازن لاروی در تکثیر تولید شده و بنا به عللی زنده مانده،الزاماً قادر به تحمل پارامترهای(کاملاً متفاوت) استخرپرورش نیست.تجربه نشان داده است که، احتمال بازماندگی بالاتر جمعیت های پست لاروی که بازماندگی مطلوب تری در مرکز تکثیر از خود نشان داده اند ،پس از حمل مناسب و در استخر پرورش بیشتر است.

باور دوم :

کیفیت آب چندان فاکتور مهمی به حساب نیامده و تعویض آب مخازن ضرورت خاصی ندارد.

واقعیت چیست ؟

برخلاف محیط وحشی که پست لاروها قادر به پراکنش در محیط وسیعی هستند،پست لاروهای موجود در مخازن محدود تکثیر،امکان زیادی برای این جابجایی ندارند.از این رو تراکم بالای مخزن تکثیر ،ریسک شیوع سریع بیماری را در بین جمعیت پست لارو افزایش می دهد.به این ترتیب افت کیفیت آب به عنوان مهمترین فاکتور تشکیل دهنده محیط زیست میگو،می تواند عمده ترین عامل بروز استرس و کاهش بازماندگی محسوب گردد.

در نتیجه،تعویض به موقع آب از نکات کلیدی توفیق در تکثیر به شمار می آید.

هرچند ،این به آن معنا نیست که در مخزن لاروی نمی بایست هیچ نوع ماده آلی شکل بگیرد با اینحال،تعویض آب مخازن ضرورتی است که باید جهت کاهش ریسک شیوع بیماری در بین پست لاروها مدّ نظر قرار داشته باشد.

باور سوم :

پست لاروهای SPF در برابر بیماری مقاوم تر از پست لاروهای معمولی بوده و شرایط نامساعد محیط را بهتر تحمل می کنند.

واقعیت چیست ؟

میگوی SPF به این معناست که این میگوها در خصوص ابتلا یا آلودگی به عوامل بیماریزای مشخصی مورد آزمایش قرار گرفته و عدم آلودگی نمونه های آزمایش شده  به همان عوامل بیماریزا تأیید گردیده است.اما برای تولید میگوهای مقاوم در برابر بیماری اگر چه وجود میگوهای SPF ضروری است ،با اینحال این روند طی برنامه های غربالگری و آزمایشات ژنتیکی و در خلال پروسه های متعددی انجام می شود.

به مجرد قرار گرفتن میگوهای SPF در محیط فاقد تمهیدات قرنطینه ای و ایمنی زیستی(Biosecurity) دیگر نمی توان صفت SPF را برای پست لاروها در نظر گرفت.

علاوه بر این ،روش های نمونه برداری از میگوها برای ارسال به  آزمایشگاه صرفاً بر پایه روش های آماری با ضریب اطمینان پائین تر از صددرصد صورت گرفته و هیچگاه نمی توان به صورت کامل نمونه اخذ شده را نماینده کاملاً مطمئنی برای کل جمعیت محسوب نمود.

باورچهارم :

به جای بکارگیری مراحل مختلف ایمنی زیستی(Biosecurity)،می توان از پروبیوتیک برای حفاظت از پست لارو در مقابل عوامل بیماریزا استفاده نمود.

واقعیت چیست ؟

تاکنون پروبیوتیکی به معنای واقعی (باکتریهایی که قادر باشند با تشکیل کلنی در روده پست لارو مانع استقرار و تشکیل کلنی باکتری های بیماریزا شده و از این طریق مانع بروز بیماری در میگو گردند)برای مراکز تکثیر معرفی نشده است.

هرچند تلاش برای تغییر در ترکیب  باکتریایی مخازن تکثیرمیگو ،با کشت باکتری های مفید(یا بی ضرر)در این محیط می تواند تعداد باکتری های بیماریزا را کاهش دهد،با این حال بسیاری از عوامل بیماریزا هنوز قادرخواهندبود به عنوان تهدیدی بالقوه در محیط باقی بمانند.از این رو پروبیوتیکها تنها در کنار سایر تمهیدات مدیریتی و بهداشتی می توانند ابزاری کارآمد برای مدیریت پیشگیری از بیماریها  به شمار آیند.

باور پنجم :

همه آنچه برای آغاز مطلوب روند تولید لارو لازم است آب فاقد باکتری است.

واقعیت چیست ؟

غذای زنده شامل آرتمیا و جلبک ازجمله مهمترین منابع آلودگی باکتریایی در مراکز تکثیر می باشند.

در این زمینه می توان به سندرم زوآ(Zoae Syndrome)اشاره کرد که در نتیجه افزایش بارآلودگی در مخازن تکثیر و بصورت  ایجاد مشکل در تغذیه مراحل ابتدایی لاروی ،عدم پوست اندازی و در نهایت تلفات سنگین لارو بروز می نماید.

علیرغم اینکه راه های زیادی برای کاهش بارآلودگی مخازن لاروی موجود است اما توجه چندانی به آنها نگردیده،به علاوه ادعای بسیاری از تولید کنندگان اینگونه از محصولات،در عمل فاقد پایه و مبنای علمی بوده است.

باورششم :

پست لاروهایی که بازماندگی بالائی در تکثیر داشته اند،در مقابل حمل نامناسب جهت انتقال به مزرعه پرورش نیز تحمل بالایی خواهند داشت.

واقعیت چیست ؟

همواره علاقه پرورش دهندگان و مدیران تکثیر بر کاهش استرس در مراحل مختلف حیات میگو قرار داشته است.از طرفی،بدن میگو نیز همچون انسان،قادر به تولید ویتامین C (عامل کاهش استرس)نیست و می بایست این ترکیب را از محیط خارج(تغذیه و ...)دریافت نماید.غفلت از این موضوع باعث ضعیف شدن پست لارو پس از انتقال به استخر(زمانی که لارواستعداد بالایی برای تلفات پس از حمل دارد)خواهد گردید .

لینک دانلود متن PDF

  • ali ghavampour

مروری بر بیماری مرگ زود رس

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۴ ق.ظ

تصویر مرتبط

این روزها مباحث مرتبط با بیماری مرگ زودرس یا نکروز حاد هپاتوپانکرآس میگو به بحث روز در محافل میگوپروران مبدّل گردیده است.با اینحال (شاید به واسطه ماهیت صنعت) غالب جلسات و کارگاه های آموزشی برگزار شده ،به نوع بروز بیماری،اپیدمیولوژی و روش های پیشگیری از آن اختصاص داشته و کمتر به عامل ایجاد کننده پرداخته شده است. حال آنکه به نظر می رسد شناخت دقیق تر عامل بروز این بیماری ،به ویژه اکولوژی آن،میدان دید وسیع تری پیش روی  دست اندرکاران صنعت خواهد گشود تا بر اساس این شناخت،پروسه پیشگیری و روش های ایمنی زیستی را درک و اجرا نمایند.

در این مطلب تلاش شده ،تمرکز ویژه بر ماهیت عامل بروز بیماری مرگ زودرس میگو اعمال گردیده و چگونگی بروز بیماری مورد بحث واقع شود.

ویبریو پاراهمولیتیکوس از جنس ویبریو و خانواده ویبریوناسه، همچون سایر گونه های ویبریو، گونه ای شوری دوست است که در آبهای شور ساحلی ،آب دریا و خور ونیز بستر این اکوسیستم ها یافت می شود.در ماه های گرم تابستان جمعیت این باکتری افزایش می یابد.

نقش یک سویه از باکتری ویبریو پاراهمولیتیکوس در شیوع بیماری مسمومیت غذایی در آمریکا،فرانسه،شیلی،ژاپن،کره،لائوس،موزامبیک ،پرو،روسیه،اسپانیا،تایوان و به ویژه  کشورهای شرق دور نظیر تایلند،هند و بنگلادش که خوردن غذای خام دریایی بیشتر رایج می باشد،محرز گردیده است.

نخستین مورد مسمومیت خوراکی توسط ویبریو پاراهمولیتیکوس از ژاپن در 1950 بود که خوردن  ساردین نیمه خشک آلوده سبب بروز بیماری گوارشی(شبیه اسهال) در 272 نفر و مرگ 20 تن گردید.در آمریکا نیز مسمومیت ناشی از باکتری پاراهمولیتیکوس گزارش شده است.به عنوان مثال خوردن گوشت خرچنگ آلوده به این عامل بیماریزا در سال 1971 باعث بروز عفونت گوارشی حاد شد.

میزبان های این باکتری،انسان،ماهی ،صدف خوراکی،ماهی مرکب ، هشت پا،میگو و خرچنگ می باشند.

چنانکه گفته شد ،برای زنده ماندن و رشد این باکتری،وجود آب شور اهمیت حیاتی دارد(و به همین دلیل نیز یکی از راه های مهار بیماریزایی این باکتری،شیرین تر نمودن آب استخر پرورش می باشد).هرچند تکثیر ویبریو پاراهمولیتیکوس در شوری 5 تا 100 پی پی تی گزارش شده ولی محدوده مناسب شوری برای این عامل بیماریزا بین 10 تا 30 گرم در لیتر عنوان گردیده است.این باکتری در فصل زمستان در بستر به حیات خود ادامه داده و پس از افزایش دما به بیش از 15 درجه سانتیگراد مجدداً تکثیر را از سر می گیرد.ویبریوپاراهمولیتیکوس نسبت به یونهای فلزی بسیار مقاوم است.وقتی این میکروب را در معرض شرایط بحرانی مثل گرسنگی بیش از 12 روز و یا نوسان دما در حدود 4 درجه سانتیگراد قرار دهیم ،باکتری به شکل زنده اما فاقد توانایی تکثیر  ،تبدیل می شود.

از میان داروهای رایج ،باکتری ویبریو پاراهمولیتیکوس، نسبت به آنتی بیوتیک هایی نظیر اریترومایسین، داکسی سایکلین،سیپروفلاکسازین، تتراسیکلین، سفتریاکسون و کلرامفنیکل حساس بوده و در مقابل پنی سیلین،آمپی سیلین،جنتا مایسین و استرپتومایسین مقاومت نشان می دهد. علاوه بر این پاک کننده هایی همچون آب ژاول(وایتکس) 1% ، اتانول(الکل طبی) 70% و در نهایت فرمالدئید 2% قادر به حذف این باکتری می باشند.

این باکتری بسیار نسبت به حرارت آسیب پذیر و حساس است به طوریکه با قرار گرفتن در دمای 48 تا 50 درجه سانتیگراد ظرف 5 دقیقه هیچ باکتری زنده ای در محیط کشت باقی نمی ماند. همچنین دمای 3 درجه سانتیگراد به مدت 7 روز، جمعیت باکتری را در غذاهای دریایی به زیر حد بیماریزا کاهش می دهد.اما به منظور حذف کامل این میکروب دمای 18 تا 24 درجه زیر صفر به مدت 15 تا 28 هفته توصیه شده است.اما قرار گرفتن سلول های باکتری در برابر فشار هیدروستاتیک بالا راهی مناسب برای تخریب ساختار باکتری است بدون اینکه ماهیت ماده خوراکی دستخوش تغییر گردد.

در محیط کشت آگار TCBS( Thio sulfate- Citrate- Bile salts- Sucrose agar محیط کشت اختصاصی برای گونه های مختلف ویبریو بویژه ویبریو پاراهمولیتیکوس) ،کلنی های این باکتری به دو رنگ زرد و سبز بروز می کنند که رنگ زرد،غیر بیماریزا و سبز بیماریزاست.

تصویر مرتبط

پیش از بروز بیماری مرگ زود رس نیز آلودگی ویبریو پاراهمولیتیکوس در میان لاروهای میگو در گونه های مختلف اثبات شده و در حال حاضر نیز تقریباً تمامی محققین بر این باورند که در تمامی نمونه های کشت میکروبی تهیه شده از کارگاه های تکثیر لارو میگو،میتوان وجود این باکتری در محیط را اثبات نمود.با اینحال گفته می شود ،سویه ای  از این باکتری که سندروم مرگ زود رس را ایجاد میکند،یک تفاوت اساسی با سویه های دیگر دارد و آن ،آلودگی توسط باکتریوفاژی است که ساختار ژنی باکتری را تغییر داده به نحوی که ویبریو پاراهمولیتیکوس ایجاد شده،دیگر از نظر ژنی،با سایر سویه های ویبریو پاراهمولیتیکوس مغایر است.این تغییر به شکلی است که سویه جدید را قادر به تولید سمّی می کند که میگو را از پای در می آورد.

باکتریوفاژ ها ،ویروس هایی هستند که وارد باکتری شده و به اصطلاح این موجود را "بیمار" می کنند.انواع مختلف و شناخته شده ای از باکتریوفاژها در بیماری های انسان،دام ،طیور و آبزیان وجود دارد.بر اساس تحقیقاتی که صورت گرفته ادعا می شود که روزانه 20 تا 40 درصد از پروکاریوت ها توسط باکتریوفاژها از بین  رفته و بخش عمده ای از ویروس ها را باکتریوفاژها تشکیل می دهند(کارونا ساگار-2013).

مکانیسم عمل باکتریوفاژها به دو صورت است :

1-     لیزوژنیک

2-     لیتیک

در حالت لیزوژنیک ،ویروس پس از ورود به باکتری و آلوده ساختن آن، ماده وراثتی خود را وارد ژنوم باکتری می نماید که به آن پروفاژ اطلاق می گردد.به این ترتیب ،باکتری در حین تکثیر،بطور خودکار ،ماده وراثتی ویروس(باکتریوفاژ)را نیز تکثیر نموده و به بیان ساده تر،ویروس را نیز تکثیر می کند.این روند تا چند نسل ادامه پیدا می کند تا اینکه بواسطه یک تحریک، فاژ وارد چرخه لیتیک می گردد.در این فرآیند ،ژنوم ویروس از ژنوم باکتری جدا شده و شروع به سنتز اجزاء ویروس می کند تا نهایتاً باکتری را تخریب کرده و ویروس های تولید شده از درون باکتری آزاد می شوند.

تصویر بالا مربوط به تخریب یک باکتری توسط فاژلیتیک است.

در خصوص بیماری نکروز حاد هپاتوپانکرآس یا مرگ زودرس میگو نیز ، باکتری ویبریو پاراهمولیتیکوس توسط یک باکتریوفاژ از گروه ویروس های میو ویریده (Myoviridae)   آلوده شده و ژنوم این دو عامل بیماریزا با یکدیگر ادغام می گردد(چرخه لیزوژنیک)که برآیند این ادغام توانایی تولید سم منجر به بروز بیماری مرگ زودرس خواهد بود..با اینحال اتفاق دیگری نیز برای بروز بیماری مرگ زود رس لازم است و آن، رسیدن تعداد باکتری ها به حد نصابی برای تولید سم است.این وضعیت را در میکروبیولوژی Quorum Sensing می گویند که مفهوم آن این است که تحریک ،وابسته به تراکم جمعیت باکتری است.همین وضعیت در بیماری مرگ زود رس ،سبب گردیده تا استفاده از پروبیوتیک ها به منظور جلوگیری از رسیدن جمعیت به حد نصاب لازم (برای ایجاد Quorum Sensing) توسط محققین پیشنهاد شود.بر اساس گزارش فائو ، سویه ای از باکتری ویبریوپاراهمولیتیکوس که موجد بیماری مرگ زود رس است ،نسبت به اغلب آنتی بیوتیک های رایج در آبزی پروری مقاومت نشان داده است از این رو بیشتر بر کنترل این عامل بیماریزا با استفاده از پروبیوتیک ها تأکید می گردد.

لینک دانلود نسخه قابل چاپ


  • ali ghavampour

کاربردهای کیتین و کیتوزان

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۵ ق.ظ

نتیجه تصویری برای ‪chitin chitosan‬‏

در خصوص کیتین ،کیتوزان و کاربردهاو فواید اون در زندگی روزمره تابحال مقالات زیادی نوشته شده.این مطلب رو اختصاص داده ام به مقاله ای با همین مضمون که در مجله بوم شناسی آبزیان دانشگاه هرمزگان به چاپ رسیده و میتونه به عنوان یه Review به زبان فارسی مورد استفاده علاقمندان قرار بگیره.این مقاله رو میتونید در صفحه مقالات در لینک زیر دریافت کنید:

لینک دانلود

  • ali ghavampour

واکسیناسیون در میگوهای پرورشی

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۰ ق.ظ

نتیجه تصویری برای ‪shrimp vaccination‬‏

تا چند سال پیش ،امکان واکسیناسیون در میگوهای پرورشی به دلیل نوع سیستم ایمنی این جانوران و عدم برخورداری از سلول های حافظه ای تقریباً غیر ممکن فرض می شد.اما اهمیت پیشگیری از بیماریها در صنعت پرورش میگو از یک سو و پیشرفتهایی که در زمینه های تحقیقات بیوتکنولوژی ظرف سالهای اخیرحاصل شده از سوی دیگر ،بارقه هایی از امید را در این زمینه متبلورساخته است.مقاله ای که در لینک زیر مشاهده میکنید خلاصه ای است از پیشرفت هایی که در خصوص واکسیناسیون میگو حاصل گردیده .امیدوارم مورد توجه قرار گیرد:

لینک دانلود

  • ali ghavampour

نتیجه تصویری برای ‪vannamei domestication‬‏

این مقاله به یکی از موارد بسیار مهم در بیوسکوریتی و مولد سازی میگو اختصاص داره و نکته جالبش مقایسه بین دو حوزه جغرافیایی از نظر سیستم غالب پرورش ، تأثیرش بر نوع و سطح بیو سکوریتی و در نهایت نوع مولدین مورد نیاز هریک از دو منطقه است .این مطلب تا به حال کمتر مورد توجه قرار گرفته بود به همین دلیل هم اتخاذ سیاست های راهبردی در زمینه مولد سازی ، شاید خیلی با شرایط کشور و سیستم پرورشی اون سازگار نباشه.البته پر واضحه که راه اندازی مرکز SPF در بوشهر ، میتونه مقدمه ای مبارک برای شروع راهی باشه که در آینده قطعاً نجات دهنده این صنعت از بحران هاییه که پیش روی پرورش دهندگان قرار می گیره و صنعت رو تهدید می کنه.

در این زمینه صحبت زیاده ولی عجالتاً از بازدید کنندگان محترم دعوت می کنم نگاهی به بخش اول از مقاله چاپ شده در جدیدترین شماره Global Aquaculture Advocate داشته باشند تا اهمیت موضوع سیستم پرورش یک منطقه در انتخاب راهبردهای غالب صنعت مشاهده بشه با این امید که این مطلب در همه تصمیمات فنّی و کارشناسی حال و آینده لحاظ شده و مورد دقت قرار بگیره.

لینک دانلود بخش نخست 

لینک دانلود بخش دوم 

  • ali ghavampour