آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان                  ABZISTAN

سلام بر همگی. علی قوام پور هستم، دانش آموخته اکولوژی دریا در مقطع دکتری، تا حدودی فعال در زمینه تکثیر و پرورش آبزیان (به ویژه میگو)، علاقمند به زمینه های مختلف صنعت آبزی پروری و البته در کنارش، علوم انسانی. این ملغمه رو بذارید در کنار لیسانس ژنتیک و فوق لیسانس بیوشیمی تا دیگه اصلا تعجب نکنید. ولی در این رسانه ، تلاش دارم ، روش های بهینه مدیریت آبزی پروری و مبانی این صنعت را ارائه و ایده های نوین را معرفی کنم. گاه گداری هم دلنوشته ای تا به سنت وبلاگ نویسی پایبند مونده باشم. امیدوارم مطالب وبلاگ آبزیستان مورد پسند بازدیدکنندگان محترم واقع بشه. ضمنا همینجا باید اعلام کنم که این وبلاگ، شخصی و مستقله و به هیچ شرکت و وبسایتی وابسته نیست. اینو عرض کردم تا حساب مطالب منتشر شده در اینجا رو از وبسایت هایی که به نام آبزیستان الی ما شاءالله این روزها در اینترنت مشاهده میفرمایید جدا کرده باشم. پاینده باشید

بایگانی

هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۰۲ ب.ظ

سلام بر همگی.

چند وقتیه که به دلیل مشغله کاری، کمتر موفق می شم سری به وبلاگ بزنم. ولی این چند روز تعطیل سبب شد دلنوشته ای که مدتی قصد انتشارش در وبلاگ رو داشتم به هر ترتیب آماده و پست کنم. به خصوص امروز که شنیدم یکی از دوستان تحصیلکرده در یک کارگاه، احتمالا برای اینکه احساس کسر شأن نکنه، به فرد دیگری سپرده بود فن تریتمنت آب رو، نزد کارگر اون بخش یاد گرفته و به ایشان انتقال بده، در انتشار این مطلب مصمم تر شدم.

چندی پیش (در کشاکش رفتن از و یا ماندن در شیلات به دلیل بازنشستگی)  به این فکر می کردم که واقعا از کجا شروع کردیم؟ چی شد که اصولا شیلات و میگو و ... شد سابقه ای سی ساله؟ و از اون مهم تر و عجیب تر، چی شد که یک کارشناس رشته زیست شناسی گرایش ژنتیک، بدون داشتن سابقه آبزی پروری (حتی در حد پرورش موفق ماهی گلی در تنگ شیشه ای سفره عید) وارد حوزه تکثیر و پرورش میگو آب شور شد، اونجا موند و ... سی سال هم موند؟

خلاصه ی ورودم به این حوزه اینطوری بود که:

خدمتم رو تموم کرده بودم و داشتم زمینه های شروع کار رو بررسی می کردم که یه روز دوستی قدیمی (از دوره دبیرستان) که در شیلات بوشهر مشغول شده بود با تلفن منزل پدری تماس گرفت و بعد از احوالپرسی های معمول پرسید که: علی خدمتت تموم شده؟ من پاسخ مثبت دادم و ایشون ادامه داد: جایی مشغول شدی یا نه؟ راستش اون روزها به توصیه یکی از نزدیکان پرونده ای در شهرداری آبادان به عنوان معاون اجرایی برام تشکیل شده بود ولی این شغل دیگه خیلی با مسیر تحصیل دانشگاه من مغایرت داشت. به همین خاطر گفتم: هنوز نه. و این "نه" ابتدای ورودم به جرگه شیلات کشور بود چون همان وقت صدای مرحوم بهمنیاری معاون وقت آبزی پروری اداره کل شیلات بوشهر (که تقریبا از سال 66 با ایشان آشنا بودم ) از آن سوی خط آمد که بیا بوشهر برای تکثیر و پرورش میگو در منطقه رود حلّه استخدام داریم و من فردای آن روز با افتخار در بوشهر و در خدمت آقای مهندس بهمنیاری حضور پیدا کردم و ادامه ماجرا.

از آن سال (1373) تاکنون اتفاقات و جابجایی های زیادی را تجربه کرده ام ولی در تمامی این سال ها هرجا که بوده ام دو نکته را که از اول (و قطعاً خیلی طبیعی و به اقتضای رشته تحصیلی ام) آویزه گوشم داشته و به نظرم خیلی هم برایم مفید بوده همیشه به یاد خواهم داشت: اول اینکه" من را نه به خاطر دانشی که داشته ام بلکه به واسطه آنچه سایرین فکر می کرده اند می دانم (یا خواهم دانست) برای این کار انتخاب کرده اند" . در واقع، اگرچه طبیعی است که یک فارغ التحصیل زیست شناسی با گرایش ژنتیک، هیچ چیزی از پرورش میگو و ماهی و سایر آبزیان نداند ولی وقتی به او اعتماد شد که قادر است آن کار را فراگرفته و در حد قابل قبولی انجام دهد، لازم است پاسخ این اعتماد را به خوبی بدهد و از اینجا لازم است به نکته دوم (به منزله ابزار نیل به این توانایی) توجه شود که " هرگز نخورد آب زمینی که بلند است".

شخصاً توجه به این دو نکته را هنوز هم برای پرسنل تازه وارد به حوزه شیلات برای رقم زدن آینده ای در خور و روشن کارآمد می دانم. اعضاء گروهی که در همان سال 1373 برای کار در زمینه تکثیر و پرورش میگو در شیلات بوشهر استخدام شدند متعدد بودند (و غالباً فارغ التحصیل رشته شیلات)، اما همه آن ها در این رشته شغلی تاب نیاورده، بعضی به طور کلی عطای این کار را به لقایش بخشیده و از هرگونه فعالیت شیلاتی خارج شده و بعضی دیگر، رشته ها و رسته های شغلی دیگر را انتخاب کردند و خلاصه در میگو نماندند. اما ما که ماندیم چه؟

حداقل من از خود و راهی که انتخاب کردم کاملا با خبرم. خودم کاملا بر این امر واقف بودم که از میگو هیچ نمی دونم (نکته اول). در حقیقت بنا به اعتماد بزرگان این صنعت وارد چنین حوزه کاری شده بودم پس لازم بود اطلاعات تئوری و عملی لازم رو، برای پاسخ مناسب و در خور به این اعتماد، آنچه که می تونستم از رفرنس های در دسترس و یا تجارب پیشکسوتان در این زمینه، به دست آورده و یا ارتقاء بدم. در زمینه اطلاعات تئوریک و استفاده از رفرنس ها، خوشبختانه مطالبی چه به زبان فارسی و چه انگلیسی تا حد مطلوب در دسترس بود. شیلات ایران که اون روزها اسمش، شرکت سهامی شیلات ایران بود در بخش آموزش و ترویج، کتاب هایی رو ترجمه کرده و یا به زبان اصلی از کشورهای صاحب فن تهیه و در استان های مستعد برای تکثیر و پرورش میگو توزیع کرده بود. اما برای بخش دوم کسب دانش یعنی شریک شدن در تجارب انباشته  پیشکسوتان و افراد مجرّب، لازم بود نکته دوم رو به خودم گوشزد کنم که " هرگز نخورد آب زمینی که بلند است". در این خصوص شاید من، سهل تر از تمام همکاران تازه استخدام شده دیگه می تونستم به این آموزه تن بدم چون واقعا " هیچ نمی دانستم" و تعارفی هم که با خودم نداشتم. هیچوقت یادم نمی ره اولین باری که خواستم به نوعی آزمون عملی در زمینه کشت فیتوپلانکتون در مخازن چهارتنی بدم، یکی از پرسنل بزرگوار در بخش کارگری (که دو سه سال تجربه در اون کارگاه داشت) نکته ای رو به من یادآور شد که همیشه به خاطرم موند. اون روز ها مثل حالا محیط های آماده برای کشت جلبک رایج و مرسوم نبود به همین خاطر در محیط آزمایشگاه، از محیط گیلارد F/2 و در محیط بیرون (Outdoor) محیط TMRL استفاده می کردیم. وقتی می خواستم متاسیلیکات سدیم رو در آب مخزن حل کنم، این دوست به من گفت: حواست باشه با آب شور حلش نکنی رسوب می ده. اول توی یه سطل کوچیک آب شیرین حلش کن بعد بپاش توی تانک. این نکته کوچک که شاید الان برای شما خیلی پیش پا افتاده باشه، اون روز برای من مثل معجزه عمل کرد چون اولین کشت خارج از آزمایشگاه رو بسیار موفق انجام دادم و این موفقیت علاقه ام به مبحث غذای زنده رو دو چندان کرد.

  بعد از آن همواره خیلی راحت، فارغ از اینکه مخاطبم چه کسی و در چه جایگاهی باشه، می پرسیدم و در همه فعالیت های یدی و فیزیکی (از شستن مخازن رسوبگیر و تریتمنت تا بیل زنی پشته های کود حیوانی برای پر کردن خروجی استخر) مشارکت می کردم. اما بودند عزیزانی که این مشارکتِ من رو به عنوان " تحقیر کارشناس" تلقی و به بنده یادآور می شدند. با این حال، مشی و طریقی که از همان روزها در پیش گرفتم هنوز هم ادامه داره.

این ها رو عرض کردم تا به همه علاقمندانی که قصد دارند به حوزه ای وارد شده و خدمتی رو بر عهده بگیرند بگم که اگر خودتون می دونید که استخدام شما نه به واسطه دانشی که دارید بلکه به خاطر مدرک تحصیلی و یا اعتماد به قابلیت های شما انجام شده، یادتون نره که اگر به این اعتماد به شیوه مناسب پاسخ ندهید، اولین چیزی و نخستین کسی که تحقیر می شه قابلیت های شما و خود شما خواهید بود. پس برای دادن پاسخ شایسته به اعتمادی که به شما شده، هم به نحو مناسب از رفرنس های موجود و به روز شده استفاده کنید و هم یادتون نره که " هرگز نخورد آب زمینی که بلند است"... پیروز باشید.

  • ali ghavampour

دلنوشته

نظرات  (۲)

درود بر استاد بزرگوار و بادانش جناب دکتر قوامپور عزیز 

تشکر میکنم بابت اینکه تمام علم و دانش و تجارب سی ساله خدمت خود ب صورت کاملا رایگان و با عشق و علاقه در اختیار پرورش دهندگان می‌زاره.

پاینده باشی استاد🌹🌹🌹

  • روح اله مرادی
  • بسیار عالی، استاد قوام پور عزیز. شما برای مجموعه شیلات و صنعت میگو یک موهبت هستین🌹🦐 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی