بهترین شیوه های مدیریت در آبزی پروری (قسمت اول)
ترجمه : علی قوام پور
بخش اول
مقدمه
غذاهای دریایی نقش مهمی در امنیت غذایی جهانی ایفا، مواد مغذی ضروری برای تغذیه بیش از یک میلیارد نفر جمعیت روی کره زمین را فراهم و اشتغال جمعیتی بالغ بر 57 میلیون نفر را تأمین می نمایند. از طرفی اهمیت و سهم رو به رشد آبزی پروری در بخش غذاهای دریایی غیرقابل انکار است. آبزی پروری با در بر داشتن سریع ترین رشد در میان سامانه های تولیدغذا در جهان، به منبع اصلی تأمین پروتئین دریائی تبدیل شده و در زمینه تولید غذاهای دریایی برای مصرف مستقیم انسان از صید از ذخایر دریائی وحشی پیشی گرفته است. راه اندازی این صنعت در بسیاری از مناطق جهان امکان پذیر بوده و با توجه به پایداری آن در مقایسه با سایر روش های تولید غذا، به ویژه از نقطه نظر انتشار کربن، پتانسیل بالایی برای تأمین پروتئین حیوانی مورد نیاز جهان داراست.
اما با وجود سرعت رشد و پتانسیل قابل ملاحظه صنعت آبزی پروری، نمی توان آن را فاقد پیامد و یا اثرات نامطلوب بر اکوسیستم دانست. با گسترش سریع آبزی پروری طی سه دهه گذشته اغلب در محیط هایی دارای مدیریت و یا نظارت سطح پائین، این صنعت چرخه های رونق و رکود متعددی را تجربه نموده و این موضوع به ویژه در بازارهای غربی، به دلیل تأثیرات زیست محیطی مرتبط با آن، موجب سوء شهرت آبزی پروری گردیده است. اثرات زیست محیطی مستقیم آبزی پروری بر اکوسیستم اطراف شامل تخریب زیستگاه های حیاتی (به عنوان مثال جنگل های جنگل های حرّا و تالاب ها)، افزایش بار مواد مغذی (که سبب افت کیفیت آب می شود)، معرفی گونه های مهاجم و نیز گسترش بیماری ها در اسناد مختلف گرد آوری شده است. هرچند این تأثیرات ممکن است پیامدهای ناگواری در بر داشته باشد اما اغلب با مدیریت صحیح و مؤثر قابل پیشگیری بوده و رفع آن ها امکان پذیر خواهد بود.
بطور معمول، توسعه آبزی پروری به صورت جامع نگر انجام نشده و مدیریت آن تا حد زیادی بر مکان یابی، صدور مجوز، نظارت بر عملکرد و تأثیرات در سطح مزرعه متمرکز بوده است. از چنین منظری، نمی توان دیدگاه مناسبی در زمینه وابستگی آبزی پروری به منابع مشترک (آب و اراضی مورد استفاده) و تأثیر بر اکوسیستمی که این فعالیت در آن انجام می شود حاصل نمود. نه تنها مزارع منفرد در تعامل و رقابت با یکدیگر برای دسترسی به منابع مشترک هستند، بلکه صنعت آبزی پروری نیز این تعامل و رقابت را با سایر کاربران و صنایع برای دستیابی به این منابع مشترک دارا می باشد.
بنابراین، رعایت اصول و مبانی مکانیابی در سطح مزرعه به تنهایی برای کاهش اثرات منفی تجمعی برای تمامی بهره برداران از منابع مشترک کفایت نکرده و اغلب موجب بروز چالش برای این صنعت از طرقی همچون تضاد منافع کاربران، ناتوانی در حفاظت از صنعت در برابر اثرات سوء سایر صنایع و فعالیت ها و محرومیت از مزایای چشمگیر این فعالیت گردیده است.