اخیراً Daniel Pauly، محقق دانشگاه بریتیش کلمبیا در کانادا،؛ تئوری محدودیت آبشش- اکسیژن را بر اساس اختلاف نرخ آنابولیسم و کاتابولیسم در فرمول رشد ارگانیک (Organic growth) :
dW/dt= Hwd-kw
تعریف نموده است. در این فرمول، رشد زی توده در واحد زمان برابر است با زیر توده سنتز شده جدید (Hwd)منهای زی توده تجزیه شده (kw).
در مورد رسیدگی جنسی، رشد تخمدان ها مستلزم کسب انرژی و اجزاء ساختاری نظیر آمینواسیدها می باشد. بنابراین غذای خورده شده می بایست توسط اکسیژن، اکسید شده و طی فرآیندهای هوازی، انرژی به شکل ATP در دسترس قرار گیرد.
در اینجا نقش آبشش ها در آبزیان پررنگ تر می شود. در واقع رشد آبشش ها تابع رشد دو بعدی است در حالی که رشد بدن در سه بعد صورت می پذیرد. به این ترتیب، رشد آبشش تا حد مشخصی تأمین کننده اکسیژن مورد نیاز برای رشد آبزی است. در حقیقت ارائه دهنده تئوری GLOT بر این باور است که، حد رشد آبشش تعیین کننده رشد زی توده (میزان و نرخ آنابولیسم) می باشد.
اما یکی از موارد بسیار مهم در این تئوری، تأثیر تراکم بر خصوصیات تولید مثلی است. در تراکم های بالا، اکسیژن در دسترس برای آبزی کاهش می یابد. از این رو، آبشش در آبزیان درشت تر، ظرفیت اکسیژن گیری مناسب برای تأمین اکسیژن لازم جهت سوخت و ساز را نخواهند داشت. اما در آبزیان کوچکتر، سطح آبشش، متناسب با جثه آبزی، قادر به تأمین اکسیژن مورد نیاز بیشتری خواهد بود.
نتیجه منطقی که این تئوری ارائه می دهد اینکه :
در شرایط استرس اکسیژنی (ناشی از عواملی همچون افزایش تراکم)، آبزیان با جثه های پائین تر شانس بقا و تولید مثل بیشتر خواهند داشت و از آن گذشته، آبزیان ممکن است در سنین کمتر (با جثه کوچک تر) به بلوغ برسند.