توسعه صنعت آبزی پروری نیز همچون دیگر صنایع تولید دام و طیور،در گرو کنترل پارامترهای فیزیکی،شمیائی و بیولوژیک در محیط و سیستم پرورشی است.تحولات عمده ای که درسالهای اخیر در روشها و سیستم های مورد استفاده آبزی پروران واقع شده همگی مؤیدجهت گیری صنعت در راستای همین رویکرد می باشد.گرایش و تمایل آبزی پروران به استفاده از لارو تولید شده در مراکز تکثیر و یا حتی استفاده از مولدین پرورشی بجای مولدین وحشی از همین تغییر رویکرد حکایت می کنند.در واقع ماهیت تحول در روش های متخذه توسط آبزی پروران ارتقاء سطح کیفی تولید (بجای سطح کمی) بوده و در این حوزه ،کنترل بیشتر بر اجزای سیستم و پارامترهای تولید واجد نقشی اساسی است. به عبارتی، پرورش دهندگان در پی این هدف هستند که سیکل و چرخه حیات موجود پرورشی را در محیط مصنوعی و تحت کنترل خود کامل نمایند تا قادر باشند خروجی سامانه تولید خود را پیش بینی نموده و معیارها و ویژگیهای مطلوب را از نظر بازار هدف و پایداری تولید تضمین کنند.
از این منظر ،یکی از اصلی ترین حلقه های زنجیره تولید را میتوان مولد سازی دانست که خود واجد زیر بخش بسیار پر اهمیتی تحت عنوان "تغذیه مولدین" می باشد.
تغذیه ،یکی از مفاهیم زیر بنائی در تولید لارو و مولدین پرورشی است که قادر است سنگ بنای توفیق یا شکست در فرآیند تولید آبزیان را تشکیل دهد.
در سالهای اخیر،تحقیقات جدی و اثرگذاری در خصوص تغذیه مولدین درصنعت تکثیر و پرورش میگو صورت پذیرفته است.شاید یکی از دلایل این توجه ،افزایش روزافزون گرایش به استفاده از مولدین پرورشی در کارگاه های تکثیر میگو باشد.به علاوه با توجه به هزینه بالای تغذیه مولدین میگو که عمدتاً بر پایه غذای تر صورت می گیرد،نیاز به تولید غذای فرموله و کنسانتره مناسب به این منظور بیشتر احساس می شود.
در خلال فرآیند بلوغ و رشد جنسی تخمدان میگو،مواد غذائی ذخیره شده میگو در بافتها و اندام های مرتبط با روند رسیدگی جنسی،به مصرف رسیدگی تخمدان و بیضه ها و پس از آن تشکیل اسپرم ،تخمک و در نهایت ساختار جنینی و تکاملی ناپلی های تولیدی می رسد. از طرفی،همانگونه که در اکثر قریب به اتفاق کارگاه های تکثیر میگو مرسوم است،قطع پایه چشمی،به عنوان روشی جهت تسریع در ایجاد رسیدگی جنسی تخمدان،خود مسبب سرعت گرفتن مصرف مواد ذخیره ای مورد نیاز این پروسه (از طریق تغییر در عملکرد هورمونی و متابولیک میگوهای مولد)محسوب می گردد.در این زمان نقش تغذیه مطلوب در جبران این کمبود نمود بیشتری پیدا می کند.
در بخش های بعدی این مطلب سعی میگردد با استناد به مدارک و مقالات معتبر ،ارزش غذائی ترکیبات مختلف در مولد سازی مورد بحث قرار گرفته و اطلاعاتی ولو کلّی در اینخصوص به بازدیدکنندگان محترم وبلاگ ارائه شود.
لیپیدها
به دلیل اهمیت فراوان لیپیدها در روند رسیدگی جنسی سخت پوستان،اغلب تحقیقات صورت گرفته در حوزه تغذیه مولدین،بر این جنبه تمرکزداشته و این موضوع در خصوص اهمیت فسفولیپید و اسیدهای چرب فوق اشباع(Highly Unsaturated Fatty Acids یا HUFAکه در ساختمان خوددارای ≥20اتم کربن و ≥3پیوند دوگانه دارند)برجسته تر بوده است.
در طول رسیدگی جنسی مولدین،ترکیبات لیپیدی(چربی های)موجود در هپاتوپانکرآس به سرعت مصرف شده و لیپیدهای موجود در غذای مصرفی نیزجهت انتقال به تخمدان ها مورد فرآوری و تغییرات متابولیک قرار می گیرند.به عنوان مثال می توان به اتصال کلسترول به فسفولیپید جهت حمل در همولنف اشاره کرد.
هرچند میزان لیپید تام در غذای مولدین میگو دارای اهمیت چندانی در فرآیند رسیدگی جنسی نیست اماWouters طی مطالعاتی که گزارش آن در سال 2001 منتشر شد به این نتیجه دست یافت که مقادیر مازادبر نیاز لیپید در غذای مولد ،اثر منفی بر رسیدگی جنسی خواهد گذارد.میزان متوسط لیپید مورد نیاز در غذای مولدین میگو در حدود 10% تخمین زده می شود که تقریباً معادل 3% بیش از جیره رشد میگوهاست.
تجزیه شیمیائی تخمدان میگوهای مولد ، بیانگرفراوانی اسیدهای چرب فوق اشباع (HUFA) بویژهEPA(ایکوزاپنتانوئیک اسید 20:5n-3 ) و DHA(دوکوزاهگزانوئیک اسید 22:6n-3) دراین بافت بوده و نشان دهنده لزوم به کار گیری این ترکیبات در غذای تر و یا فرموله مولد سازی است. Wouters وهمکاران (1999) کمبود اسید های چرب فوق اشباع ازنوع امگا 3 را در جیره مولدین میگو واجد اثرات منفی بر رسیدگی تخمدان،همآوری و کیفیت تخم دانسته اند.آراشیدونیک اسید نیز(از اسیدهای چرب امگا6 با فرمول 20:4n-6)در تخمدان میگوهای وحشی به مقدارزیاد تشخیص داده شده است و یکی از ترکیبات اصلی در غذای تر مورد استفاده در مولدسازی (نظیر کرم پلی کت و صدف)نیز می باشد(Harrison 1997).اسیدهای چرب HUFA از نوع امگا 6 ،به عنوان ماده پیش ساز پروستاگلاندین ها به شمار می آیند که در سنتز هورمونهای جنسی و تخمک گذاری(Vitellogenesis) دخیل هستند.
(Wouters(2001میزان آراشیدونیک اسید و ایکوزاپنتانوئیک اسید(EPA) موجود در غذاهای مصنوعی مولد سازی را کمتر از مقدار لازم دانسته است .به علاوه پیشنهاد میکند که آنچه درکنار مقدار مورد نیاز امگا 3 و امگا 6 در غذای مولدین اهمیت بسیار دارد،نسبت این دوترکیب در جیره است که باید بطور متوسط بصورت 1/3-2 (امگا 3 به امگا 6 )باشد.
فسفو لیپیدها بویژه فسفاتیدیل کولین و فسفاتیدیل اتانول آمین نیز در تخمدان میگوهای مولد مشاهده شده وبه همین دلیل وجود آنها در غذای مولدین ضروری به نظر می رسد.این ضرورت در مطالعات محقیقینی نظیر Wouters و Ravid ثابت شده و برخی از آنها میزان لازم این ترکیب را در غذای مولدحدود 2% پیشنهاد نموده اند تا به این ترتیب 50% از لیپید تام موجود در تخم را به خود اختصاص دهد(Cahu و همکاران 1994).
کلسترول نیز به عنوان پیش نیاز سنتز هورمون های استروئیدی در تغذیه مولدین میگو از جایگاه پر اهمیتی برخوردار است و می بایست در غذای مورد استفاده جهت مولدسازی در نظر گرفته شود.این ترکیب در هپاتوپانکرآس ذخیره شده و در روند رسیدگی جنسی به مصرف می رسد.بعضی ازغذاهای تر مثل اسکوئید و صدف حاوی مقادیر بالای کلسترول در ترکیب خود می باشند وقادرند منابع مهمی برای تأمین این ترکیب در جیره مولدین محسوب شوند.
در خلال رسیدگی جنسی میگوها،میزان تری گلیسرید موجود در بافت تخمدان افزایش می یابد ولی با ورود این ترکیب در بافت ذخیره ای تخم و نیز پس از تخمریزی ،این مقدار کاهش قابل ملاحظه ای نشان می دهد.در واقع تری گلیسرید ها منبع اصلی تولید انرژی در تخم و ناپلی بوده و اهمیت آنها در تولید مثل و نیز کیفیت تخم و پست لارو تولیدی توسط محققان به اثبات رسیده است(Palacios و همکاران 1998 و 1999).
پروتئینها و اسید های آمینه :
بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده در خصوص فرآیند بلوغ و رسیدگی جنسی در سخت پوستان،ظاهراً سنتز پروتئین دراین مرحله به شدت افزایش می بابد .این وضعیت توسط محققین به افزایش نیاز مولد به پروتئین در مرحله رسیدگی جنسی تعبیر شده است .Wouters در بررسی جامعی که در سال 2001 روی مطالعات انجام گرفته در زمینه تغذیه مولدین میگو انجام داد،میزان پروتئین مورد نیاز این مرحله را حدود 50 درصد عنوان نمود که به نظر می رسد حتی همین مقدار نیز بسیار کمتر از مقدار پروتئین موجود در جیره تر باشد.
(Harrison (1997 در تحقیق خود متوجه افزایش مقدار پروتئین موجود در تخمدان میگویParatelphysahydrodromaus حین رسیدگی جنسی و کاهش ناگهانی این ترکیب در تخمدان بلافاصله پس از تخمریزی گردید.این افزایش پروتئین تخمدان را (Castille&Lawrence(1989نیز در مورد میگوی وانامی گزارش نموده اند.
موضوع دیگری که در مورد نقش پروتئین در عملکرد تولید می بایست مورد توجه قرار داد ،مطلبی است که Palacios در مقاله خود در سال 2000منتشر نمود.وی در این مقاله ضمن مقایسه مقدار پروتئین موجود در تخمدان مولدین وحشی و پرورشی،اعلام کرد ، مولدینی که در تخمدان خود مقدار بیشتری پروتئین داشته اند تعداد دفعات تخمریزیشان نسبت به سایر مولدین با پروتئین کمتر در تخمدان، بالاتر بوده است.این موضوع بویژه می تواند برای کارگاه های تکثیر مهم باشد که تعداد تخم و ناپلی تولیدی به ازاء هر مولد نقشی تأثیر گذار در مدیریت هزینه های تولید ایفا می نماید.
کربوهیدرات :
کربوهیدرات ها ظاهراً ترکیبات ضروری در جیره مولدین به شمار نمی آیند و آنچه بیشتر در مقالات محققین علاقمند به مبحث تغذیه مولد میگو در خصوص نقش کربوهیدرات ها عنوان می شود،بر نقش آنها در حمل بعضی ترکیبات پر اهمیت غذائی در همولنف مولدین و نیز استفاده به عنوان ترکیبی ارزانقیمت جهت تحریک تجمع گلیکوژن در هپاتو پانکرآس است.به علاوه Palacios(1998و1999) عنوان کرده که بین میزان گلوکز موجود در تخم و کیفیت مطلوب ناپلی های تولیدی رابطه ای مستقیم وجود دارد .
ویتامین ها و مواد معدنی
سوابق تحقیقات در زمینه نقش ویتامین ها در تغذیه مولدین میگو اغلب نشاندهنده علاقه محققین به مطالعه سه دسته از این ترکیبات بوده است.این ویتامین ها عبارتند از :ویتامین A،ویتامین E و ویتامین C. Alava و همکارانش در 1993 نشان دادند که تغذیه مولدین میگوی ژاپونیکوس با غذائی که فاقد یکی از ویتامین های A،E و یا C باشد سبب کندی رشد تخمدان می گردد.
یکی از موارد پر اهمیت بکارگیری ویتامین E در غذای مولدین ،در مطالعه (Chamberlain(1988 بر روی میگوی لیتوپنئوس ستی فروس مشخص شد.نتیجه این تحقیق نشان داد که کمبود ویتامین E سبب افزایش تعداد اسپرم های غیر طبیعی در این میگو می گردد..پس از آن Cahu و همکاران(1991) نیز رابطه مستقیم بین میزان ویتامین E خوراکی و مقدار توکوفرول(یکی از اشکال ویتامین E) موجود در تخم میگوی سفید هندی را مشاهده نمودند.با توجه به خاصیت آنتی اکسیدانی ویتامین E،میتوان وجود توکوفرول را در ناپلی و تخم ،به نوعی سبب افزایش بازماندگی بالاتر فرض نمود.این مسئله را( Wouters (1999 با اثبات رابطه بین کیفیت تخم و نرخ تفریخ با میزان توکوفرول موجود در تخمدان مولدین و ناپلی های گونه لیتوپنئوس وانامی به خوبی نشان داد.
اما در مورد ویتامین A ، هاریسون (1997) ،شاید به دلیل تجمع این ترکیب در تخمدان سخت پوستان ،حین رسیدگی جنسی،به این نتیجه رسید که ویتامین A در رسیدگی جنسی تخمدان این جانوران نقشی اساسی بر عهده دارد.
ویتامین C نیز یکی از ویتامین های با اهمیت در تولید مثل سخت پوستان و میگوها شمرده می شود.( Cahu(1995 ارتباط مستقیم بین میزان ویتامین C موجود در غذا و مقدار این ویتامین در تخم میگوی پنئوس ایندیکوس و متعاقب آن، نرخ بالای تفریخ در دستجات تخم حاوی مقادیر بالاتر اسکوربیک اسید(ویتامین C)را نشان داد.
اما نقش ویتامین D را باید بیشتر در متابولیسم مواد و عناصر معدنی مورد نیاز مولدین ارزیابی نمود.چنانکه( Harrison(1997 نیز همینگونه فرض نموده و وجود ویتامین D را در غذای مولدین میگو،برمتابولیسم کلسیم و فسفر در این موجودات مؤثر می داند.
اهمیت مواد معدنی (کلسیم و منیزیم)در غذای مولدین را( Mendez(1997 در مطالعات خود نشان داد زمانی که دریافت میزان این عناصردر عضله مولدین لیتوپنئوس وانامی پس از تخمریزی کاهش یافته است.این کاهش را وی در خصوص منیزیم نیزدر هپاتوپانکرآس مولدین مشاهده نمود.او این مشاهدات را با انتقال این عناصر به تخم و نیز پوست اندازی مرتبط دانست.
میزان مس نیز پس از تخمریزی در هپاتوپانکرآس کاهش می یابد ،البته این کاهش ،با افزایش این عنصر در بافت ماهیچه گزارش شده است.