آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان                  ABZISTAN

سلام بر همگی. علی قوام پور هستم، دانش آموخته اکولوژی دریا در مقطع دکتری، تا حدودی فعال در زمینه تکثیر و پرورش آبزیان (به ویژه میگو)، علاقمند به زمینه های مختلف صنعت آبزی پروری و البته در کنارش، علوم انسانی. این ملغمه رو بذارید در کنار لیسانس ژنتیک و فوق لیسانس بیوشیمی تا دیگه اصلا تعجب نکنید. ولی در این رسانه ، تلاش دارم ، روش های بهینه مدیریت آبزی پروری و مبانی این صنعت را ارائه و ایده های نوین را معرفی کنم. گاه گداری هم دلنوشته ای تا به سنت وبلاگ نویسی پایبند مونده باشم. امیدوارم مطالب وبلاگ آبزیستان مورد پسند بازدیدکنندگان محترم واقع بشه. ضمنا همینجا باید اعلام کنم که این وبلاگ، شخصی و مستقله و به هیچ شرکت و وبسایتی وابسته نیست. اینو عرض کردم تا حساب مطالب منتشر شده در اینجا رو از وبسایت هایی که به نام آبزیستان الی ما شاءالله این روزها در اینترنت مشاهده میفرمایید جدا کرده باشم. پاینده باشید

بایگانی

کشور ایران ،صنعت پرورش میگو را بصورت تجاری،از دهه هفتاد شمسی(90 میلادی)آغاز نمود.در آن سال ها یکی از محافظه کارانه ترین سیستم های پرورش،سیستم نیمه متراکم بود که در کنار توجیه اقتصادی مطلوب تر نسبت به روش گسترده(Extensive)،نیم نگاهی نیز به سهولت در مدیریت پرورش نسبت به سامانه های متراکم (Intensive)و فوق متراکم(Super Intensive) که در آن سالها تقریباً در ابتدای مسیر خود بوده و تعداد معدودی مزارع به شیوه هایی از این دست تولید می نمودند، داشت.ایران نیز طراحی سامانه پرورش میگو خود را بر همین اساس قرار داد (هرچند از چند سال پیش تاکنون به زحمت بتوان تعریف قابل قبولی برای روش تولید در کشور ارائه کرد).حتی اکنون نیز اغلب کشورهای آمریکای جنوبی،در پرورش میگو ، تابع سیستم نیمه متراکم می باشند.

کتابچه راهنمایی که  لینک دانلود آندر ذیل، قرار داده شده است ،راهنمای کاربردی سیستم نیمه متراکم در پرورش میگو می باشد که توسط  خوزه ویلالون از دانشگاه کشاورزی و علوم دریایی تگزاس در همان سالهای بدو ورود ایران به جرگه تولید کنندگان میگو نگاشته شده و مناسب بازدید کنندگان و دوستان عزیزی است که قصد دارند در خصوص  اصول اولیه پرورش میگو آگاهی و آشنایی لازم را کسب نمایند.امیدوارم مورد توجه واقع گردد.

لینک دانلود


  • ali ghavampour

حقایقی در خصوص شش باور رایج در تکثیرمیگو

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۲۹ ب.ظ

حقایقی در خصوص شش باور رایج در تکثیرمیگو

 

Stephen G. Newman, Ph.D.

ترجمه :علی قوام پور

Global aquaculture advocate magazine

November/December 2012

کیفیت پست لارو تولیدی در بین مراکز تکثیر متفاوت و از تنوع بسیاری برخوردار  است.برخی تصورات اشتباه در خصوص کیفیت لارو یا آب مصرفی در این مراکز می تواند سبب افت کیفی محصول شود.دراین زمینه می توان از سوء برداشت هایی که در مورد پست لاروهای SPF یا کاربرد پروبیوتیک ها وجود دارد نیز نام برد که در نهایت منجر به افت راندمان تولید مراکز تکثیر می شود.

در طول 25 سال گذشته و طی تجربه ای که بواسطه کار با تکثیر کنندگان و پرورش دهندگان حاصل نموده- ام،فرصت بازدید از صدها مرکز تکثیر در کشورهای متعددی نیز برایم فراهم و از همان ابتدا کار من مشاهده و آموختن بوده است.به این دلیل گهگاه روش های مناسبی در خصوص بهبود تولید به نظرم می رسید که هرجا مدیران مراکز تکثیر راغب به همکاری بوده اند این اصلاح و بهبود ممکن شده است.

با اینحال متأسفانه هنوز هم ،حتی در بین آنها که مدعی بکارگیری دانش فنی در امر تکثیر هستند غفلت هایی دیده می شود که سبب گردیده کیفیت پست لارو تولیدی مراکز تکثیرتا حدزیادی با هم متفاوت باشد.

 باور اول :

بازماندگی پائین در مخازن لاروی ناشی از فشار انتخاب (Selection Pressure) است که در طبیعت نیز وجود دارد.در حقیقت در این پروسه، لاروهای ضعیف تر حذف شده و پست لاروهای باقیمانده ،به دلیل توانائی بالاتر،شرایط نامطلوب محیط استخر پرورش را بهتر تحمل می نمایند.

واقعیت چیست ؟

فشار انتخاب در مراکز تکثیر بطورکلی با آنچه در محیط وحشی حاکم است مغایرت داشته و بازماندگی پائین در این مراکز غالباً شاخصی برای مشکلات مدیریتی در تأمین شرایط مطلوب محیط تکثیر و نه بر مبنای انتخاب اصلح است.در واقع پست لاروی که در محیط نامناسب مخازن لاروی در تکثیر تولید شده و بنا به عللی زنده مانده،الزاماً قادر به تحمل پارامترهای(کاملاً متفاوت) استخرپرورش نیست.تجربه نشان داده است که، احتمال بازماندگی بالاتر جمعیت های پست لاروی که بازماندگی مطلوب تری در مرکز تکثیر از خود نشان داده اند ،پس از حمل مناسب و در استخر پرورش بیشتر است.

باور دوم :

کیفیت آب چندان فاکتور مهمی به حساب نیامده و تعویض آب مخازن ضرورت خاصی ندارد.

واقعیت چیست ؟

برخلاف محیط وحشی که پست لاروها قادر به پراکنش در محیط وسیعی هستند،پست لاروهای موجود در مخازن محدود تکثیر،امکان زیادی برای این جابجایی ندارند.از این رو تراکم بالای مخزن تکثیر ،ریسک شیوع سریع بیماری را در بین جمعیت پست لارو افزایش می دهد.به این ترتیب افت کیفیت آب به عنوان مهمترین فاکتور تشکیل دهنده محیط زیست میگو،می تواند عمده ترین عامل بروز استرس و کاهش بازماندگی محسوب گردد.

در نتیجه،تعویض به موقع آب از نکات کلیدی توفیق در تکثیر به شمار می آید.

هرچند ،این به آن معنا نیست که در مخزن لاروی نمی بایست هیچ نوع ماده آلی شکل بگیرد با اینحال،تعویض آب مخازن ضرورتی است که باید جهت کاهش ریسک شیوع بیماری در بین پست لاروها مدّ نظر قرار داشته باشد.

باور سوم :

پست لاروهای SPF در برابر بیماری مقاوم تر از پست لاروهای معمولی بوده و شرایط نامساعد محیط را بهتر تحمل می کنند.

واقعیت چیست ؟

میگوی SPF به این معناست که این میگوها در خصوص ابتلا یا آلودگی به عوامل بیماریزای مشخصی مورد آزمایش قرار گرفته و عدم آلودگی نمونه های آزمایش شده  به همان عوامل بیماریزا تأیید گردیده است.اما برای تولید میگوهای مقاوم در برابر بیماری اگر چه وجود میگوهای SPF ضروری است ،با اینحال این روند طی برنامه های غربالگری و آزمایشات ژنتیکی و در خلال پروسه های متعددی انجام می شود.

به مجرد قرار گرفتن میگوهای SPF در محیط فاقد تمهیدات قرنطینه ای و ایمنی زیستی(Biosecurity) دیگر نمی توان صفت SPF را برای پست لاروها در نظر گرفت.

علاوه بر این ،روش های نمونه برداری از میگوها برای ارسال به  آزمایشگاه صرفاً بر پایه روش های آماری با ضریب اطمینان پائین تر از صددرصد صورت گرفته و هیچگاه نمی توان به صورت کامل نمونه اخذ شده را نماینده کاملاً مطمئنی برای کل جمعیت محسوب نمود.

باورچهارم :

به جای بکارگیری مراحل مختلف ایمنی زیستی(Biosecurity)،می توان از پروبیوتیک برای حفاظت از پست لارو در مقابل عوامل بیماریزا استفاده نمود.

واقعیت چیست ؟

تاکنون پروبیوتیکی به معنای واقعی (باکتریهایی که قادر باشند با تشکیل کلنی در روده پست لارو مانع استقرار و تشکیل کلنی باکتری های بیماریزا شده و از این طریق مانع بروز بیماری در میگو گردند)برای مراکز تکثیر معرفی نشده است.

هرچند تلاش برای تغییر در ترکیب  باکتریایی مخازن تکثیرمیگو ،با کشت باکتری های مفید(یا بی ضرر)در این محیط می تواند تعداد باکتری های بیماریزا را کاهش دهد،با این حال بسیاری از عوامل بیماریزا هنوز قادرخواهندبود به عنوان تهدیدی بالقوه در محیط باقی بمانند.از این رو پروبیوتیکها تنها در کنار سایر تمهیدات مدیریتی و بهداشتی می توانند ابزاری کارآمد برای مدیریت پیشگیری از بیماریها  به شمار آیند.

باور پنجم :

همه آنچه برای آغاز مطلوب روند تولید لارو لازم است آب فاقد باکتری است.

واقعیت چیست ؟

غذای زنده شامل آرتمیا و جلبک ازجمله مهمترین منابع آلودگی باکتریایی در مراکز تکثیر می باشند.

در این زمینه می توان به سندرم زوآ(Zoae Syndrome)اشاره کرد که در نتیجه افزایش بارآلودگی در مخازن تکثیر و بصورت  ایجاد مشکل در تغذیه مراحل ابتدایی لاروی ،عدم پوست اندازی و در نهایت تلفات سنگین لارو بروز می نماید.

علیرغم اینکه راه های زیادی برای کاهش بارآلودگی مخازن لاروی موجود است اما توجه چندانی به آنها نگردیده،به علاوه ادعای بسیاری از تولید کنندگان اینگونه از محصولات،در عمل فاقد پایه و مبنای علمی بوده است.

باورششم :

پست لاروهایی که بازماندگی بالائی در تکثیر داشته اند،در مقابل حمل نامناسب جهت انتقال به مزرعه پرورش نیز تحمل بالایی خواهند داشت.

واقعیت چیست ؟

همواره علاقه پرورش دهندگان و مدیران تکثیر بر کاهش استرس در مراحل مختلف حیات میگو قرار داشته است.از طرفی،بدن میگو نیز همچون انسان،قادر به تولید ویتامین C (عامل کاهش استرس)نیست و می بایست این ترکیب را از محیط خارج(تغذیه و ...)دریافت نماید.غفلت از این موضوع باعث ضعیف شدن پست لارو پس از انتقال به استخر(زمانی که لارواستعداد بالایی برای تلفات پس از حمل دارد)خواهد گردید .

لینک دانلود متن PDF

  • ali ghavampour

مقاله ای در خصوص استرس در میگو

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۲۴ ب.ظ

ارزیابی تأثیر استرس های محیطی و فیزیولوژیک

بر تعدادی از پارامترهای ایمنی - خونی در میگوی Farfantepenaeus paulensis

Luciane M. Perazzolo, Roge´rioGargioni, Paulo Ogliari,Margherita A.A. Barracco,

( Aquaculture 214 (2002) 19–33)

ترجمه و خلاصه سازی: علی قوام پور

تغییر در برخی پارامترهای ایمنی و یا فیزیولوژیک به عنوان پاسخ به شرایط استرس زا را می توان به عنوان شاخصی مناسب برای ارزیابی سلامت موجودات از قبیل میگو در محیط پرورشی محسوب نمود.

در تحقیق حاضرتغییر پارامترهای ایمنی – خونی میگوهای Farfantepenaeuspaulensisپس از تحمل یکی از استرس های زیر مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفته است :

-        شوری پایین

-        قطع یکی از پایه های چشمی در میگوهای ماده

-        استخراج مصنوعی اسپرم(با فشار)

پارامترهای بررسی شده پس ازاعمال این استرس ها عبارت بودند از :تعداد هموسیت های(سلول های خونی) همولنف(THC)،غلظت کل پروتئین همولنف،فعالیت فنول اکسیداز(PO)،ظرفیت انعقادی سرم همولنف.

نتیجه این تحقیق بصورت زیر بوده است :

-        میگوهایی که به مدت 2 هفته در شوری پائین(13گرم در لیتر)نگهداری شده بودند،عموماً دارای هموسیت های کمتری (40% کمتر)نسبت به تیمار شاهد بوده اند.

-        تعداد هموسیت در میگوهای ماده قطع پایه چشمی شده و نر اسپرم گیری شده نیز به ترتیب 56.3 و 63 درصد پایینتر از میگوهای شاهد بوده است.

-        در مجموع پروتئین همولنف تغییر معنا داری در قبال استرس های وارده مشاهده نگردیده است.

-        فعالیت فنول اکسیداز در نرهای اسپرم گیری شده بطور معناداری افزایش یافته با اینحال در ماده های قطع پایه چشمی تغییر محسوسی رؤیت نگریده است.

-        فعالیت فنول اکسیداز رابطه معنا داری با کاهش شوری نشان نداده ،هرچند در تمام تیمارهای شوری (احتمالا به دلیل استرس ناشی از شرایط بسته نگهداری)،PO یا فعالیت فنل اکسیداز کاهش یافته است.

-        انعقاد سرم نیز رابطه معنا داری نشان نداده و حتی بین تکرارها نیز با تغییر همراه بوده است.

به این ترتیب می توان نتیجه گرفت از میان پارامترهای ایمنی-خونی مطالعه شده غلظت تام پروتئین و تعداد هموسیت حساس ترین پارامترها نسبت به استرس بوده و می توان پس از استاندارد سازی روش، از آنها به عنوان شاخص در ارزیابی شرایط پرورش استفاده نمود.


  • ali ghavampour

کاربرد جدیدی برای سینی های غذادهی

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۵۲ ب.ظ

تصویر فوق اواخر سال 2013در یکی از شماره های Aquaculture Asia Pacific منتشر شد.در این تصویر سیستمی توضیح داده شده که یکی از مزارع پرورش میگو در رایونگ تایلند از اون در مدیریت و پیشگیری از بیماریها استفاده می کنه.

سیستم فوق مبتنی بر این فرضه که میگوهای در حال پوست اندازی تمایل دارند به ناحیه ای برن که از میگوهای قویتر ،که معمولاً در ناحیه غذادهی پرسه می زنند  در امان باشن. به همین علت نوار حاشیه ای بین منطقه تجمع لجن(Sludge zone) که بطور معمول شرایط نامطلوبی داره و ناحیه غذادهی (Feeding zone) رو برای خودشون انتخاب می کنن( این نواحی مجزا در استخرهایی که گردش آب توسط دستگاه های هواده اعمال میشه بوجود میاد). 

مدیران مزرعه رایونگ، تعداد سه عدد سینی رو در همین نوار حاشیه ای قرار می دن.اسم این سینی ها رو هم ،سینی های  ICU که احتمالاً مخفف Intensive Care Units هست(و بطور معمول به مخازن یا استخرهای مراقبت ویژه از لاروها یا میگوهای ضعیف گفته می شه) گذاشته اند.

به این ترتیب ، در زمانهای نزدیک به پوست اندازی تجمعی و یا بر اساس بیومتری ،غذا رو با مواد جاذب و ویتامین C مخلوط می کنن و در سینی ها (از جمله همین ICU ها) قرار می دن تا میگوها اعم از ضعیف و قوی رو بتونن به سینی ها جذب کنن(و مسلماً میگوهای قویتر ابتدا به سینی های واقع در منطقه غذادهی سرکشی می کنن).میگوهایی که از سینی های ICU نمونه برداری می شن مورد بررسی ظاهری و آزمایشگاهی قرار می گیرن تا اگر موردی مشاهده شد مدیر مزرعه فرصت داشته باشه در برابر بحران احتمالی عکس العمل مقتضی نشون بده.

البته باید در نظر داشت ،پارامترهای آب حتی در نواحی قرارگیری سینی های ICU هم نباید در محدوده خطرناک قرار داشته باشه.

  • ali ghavampour

مروری بر بیماری مرگ زود رس

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۴ ق.ظ

تصویر مرتبط

این روزها مباحث مرتبط با بیماری مرگ زودرس یا نکروز حاد هپاتوپانکرآس میگو به بحث روز در محافل میگوپروران مبدّل گردیده است.با اینحال (شاید به واسطه ماهیت صنعت) غالب جلسات و کارگاه های آموزشی برگزار شده ،به نوع بروز بیماری،اپیدمیولوژی و روش های پیشگیری از آن اختصاص داشته و کمتر به عامل ایجاد کننده پرداخته شده است. حال آنکه به نظر می رسد شناخت دقیق تر عامل بروز این بیماری ،به ویژه اکولوژی آن،میدان دید وسیع تری پیش روی  دست اندرکاران صنعت خواهد گشود تا بر اساس این شناخت،پروسه پیشگیری و روش های ایمنی زیستی را درک و اجرا نمایند.

در این مطلب تلاش شده ،تمرکز ویژه بر ماهیت عامل بروز بیماری مرگ زودرس میگو اعمال گردیده و چگونگی بروز بیماری مورد بحث واقع شود.

ویبریو پاراهمولیتیکوس از جنس ویبریو و خانواده ویبریوناسه، همچون سایر گونه های ویبریو، گونه ای شوری دوست است که در آبهای شور ساحلی ،آب دریا و خور ونیز بستر این اکوسیستم ها یافت می شود.در ماه های گرم تابستان جمعیت این باکتری افزایش می یابد.

نقش یک سویه از باکتری ویبریو پاراهمولیتیکوس در شیوع بیماری مسمومیت غذایی در آمریکا،فرانسه،شیلی،ژاپن،کره،لائوس،موزامبیک ،پرو،روسیه،اسپانیا،تایوان و به ویژه  کشورهای شرق دور نظیر تایلند،هند و بنگلادش که خوردن غذای خام دریایی بیشتر رایج می باشد،محرز گردیده است.

نخستین مورد مسمومیت خوراکی توسط ویبریو پاراهمولیتیکوس از ژاپن در 1950 بود که خوردن  ساردین نیمه خشک آلوده سبب بروز بیماری گوارشی(شبیه اسهال) در 272 نفر و مرگ 20 تن گردید.در آمریکا نیز مسمومیت ناشی از باکتری پاراهمولیتیکوس گزارش شده است.به عنوان مثال خوردن گوشت خرچنگ آلوده به این عامل بیماریزا در سال 1971 باعث بروز عفونت گوارشی حاد شد.

میزبان های این باکتری،انسان،ماهی ،صدف خوراکی،ماهی مرکب ، هشت پا،میگو و خرچنگ می باشند.

چنانکه گفته شد ،برای زنده ماندن و رشد این باکتری،وجود آب شور اهمیت حیاتی دارد(و به همین دلیل نیز یکی از راه های مهار بیماریزایی این باکتری،شیرین تر نمودن آب استخر پرورش می باشد).هرچند تکثیر ویبریو پاراهمولیتیکوس در شوری 5 تا 100 پی پی تی گزارش شده ولی محدوده مناسب شوری برای این عامل بیماریزا بین 10 تا 30 گرم در لیتر عنوان گردیده است.این باکتری در فصل زمستان در بستر به حیات خود ادامه داده و پس از افزایش دما به بیش از 15 درجه سانتیگراد مجدداً تکثیر را از سر می گیرد.ویبریوپاراهمولیتیکوس نسبت به یونهای فلزی بسیار مقاوم است.وقتی این میکروب را در معرض شرایط بحرانی مثل گرسنگی بیش از 12 روز و یا نوسان دما در حدود 4 درجه سانتیگراد قرار دهیم ،باکتری به شکل زنده اما فاقد توانایی تکثیر  ،تبدیل می شود.

از میان داروهای رایج ،باکتری ویبریو پاراهمولیتیکوس، نسبت به آنتی بیوتیک هایی نظیر اریترومایسین، داکسی سایکلین،سیپروفلاکسازین، تتراسیکلین، سفتریاکسون و کلرامفنیکل حساس بوده و در مقابل پنی سیلین،آمپی سیلین،جنتا مایسین و استرپتومایسین مقاومت نشان می دهد. علاوه بر این پاک کننده هایی همچون آب ژاول(وایتکس) 1% ، اتانول(الکل طبی) 70% و در نهایت فرمالدئید 2% قادر به حذف این باکتری می باشند.

این باکتری بسیار نسبت به حرارت آسیب پذیر و حساس است به طوریکه با قرار گرفتن در دمای 48 تا 50 درجه سانتیگراد ظرف 5 دقیقه هیچ باکتری زنده ای در محیط کشت باقی نمی ماند. همچنین دمای 3 درجه سانتیگراد به مدت 7 روز، جمعیت باکتری را در غذاهای دریایی به زیر حد بیماریزا کاهش می دهد.اما به منظور حذف کامل این میکروب دمای 18 تا 24 درجه زیر صفر به مدت 15 تا 28 هفته توصیه شده است.اما قرار گرفتن سلول های باکتری در برابر فشار هیدروستاتیک بالا راهی مناسب برای تخریب ساختار باکتری است بدون اینکه ماهیت ماده خوراکی دستخوش تغییر گردد.

در محیط کشت آگار TCBS( Thio sulfate- Citrate- Bile salts- Sucrose agar محیط کشت اختصاصی برای گونه های مختلف ویبریو بویژه ویبریو پاراهمولیتیکوس) ،کلنی های این باکتری به دو رنگ زرد و سبز بروز می کنند که رنگ زرد،غیر بیماریزا و سبز بیماریزاست.

تصویر مرتبط

پیش از بروز بیماری مرگ زود رس نیز آلودگی ویبریو پاراهمولیتیکوس در میان لاروهای میگو در گونه های مختلف اثبات شده و در حال حاضر نیز تقریباً تمامی محققین بر این باورند که در تمامی نمونه های کشت میکروبی تهیه شده از کارگاه های تکثیر لارو میگو،میتوان وجود این باکتری در محیط را اثبات نمود.با اینحال گفته می شود ،سویه ای  از این باکتری که سندروم مرگ زود رس را ایجاد میکند،یک تفاوت اساسی با سویه های دیگر دارد و آن ،آلودگی توسط باکتریوفاژی است که ساختار ژنی باکتری را تغییر داده به نحوی که ویبریو پاراهمولیتیکوس ایجاد شده،دیگر از نظر ژنی،با سایر سویه های ویبریو پاراهمولیتیکوس مغایر است.این تغییر به شکلی است که سویه جدید را قادر به تولید سمّی می کند که میگو را از پای در می آورد.

باکتریوفاژ ها ،ویروس هایی هستند که وارد باکتری شده و به اصطلاح این موجود را "بیمار" می کنند.انواع مختلف و شناخته شده ای از باکتریوفاژها در بیماری های انسان،دام ،طیور و آبزیان وجود دارد.بر اساس تحقیقاتی که صورت گرفته ادعا می شود که روزانه 20 تا 40 درصد از پروکاریوت ها توسط باکتریوفاژها از بین  رفته و بخش عمده ای از ویروس ها را باکتریوفاژها تشکیل می دهند(کارونا ساگار-2013).

مکانیسم عمل باکتریوفاژها به دو صورت است :

1-     لیزوژنیک

2-     لیتیک

در حالت لیزوژنیک ،ویروس پس از ورود به باکتری و آلوده ساختن آن، ماده وراثتی خود را وارد ژنوم باکتری می نماید که به آن پروفاژ اطلاق می گردد.به این ترتیب ،باکتری در حین تکثیر،بطور خودکار ،ماده وراثتی ویروس(باکتریوفاژ)را نیز تکثیر نموده و به بیان ساده تر،ویروس را نیز تکثیر می کند.این روند تا چند نسل ادامه پیدا می کند تا اینکه بواسطه یک تحریک، فاژ وارد چرخه لیتیک می گردد.در این فرآیند ،ژنوم ویروس از ژنوم باکتری جدا شده و شروع به سنتز اجزاء ویروس می کند تا نهایتاً باکتری را تخریب کرده و ویروس های تولید شده از درون باکتری آزاد می شوند.

تصویر بالا مربوط به تخریب یک باکتری توسط فاژلیتیک است.

در خصوص بیماری نکروز حاد هپاتوپانکرآس یا مرگ زودرس میگو نیز ، باکتری ویبریو پاراهمولیتیکوس توسط یک باکتریوفاژ از گروه ویروس های میو ویریده (Myoviridae)   آلوده شده و ژنوم این دو عامل بیماریزا با یکدیگر ادغام می گردد(چرخه لیزوژنیک)که برآیند این ادغام توانایی تولید سم منجر به بروز بیماری مرگ زودرس خواهد بود..با اینحال اتفاق دیگری نیز برای بروز بیماری مرگ زود رس لازم است و آن، رسیدن تعداد باکتری ها به حد نصابی برای تولید سم است.این وضعیت را در میکروبیولوژی Quorum Sensing می گویند که مفهوم آن این است که تحریک ،وابسته به تراکم جمعیت باکتری است.همین وضعیت در بیماری مرگ زود رس ،سبب گردیده تا استفاده از پروبیوتیک ها به منظور جلوگیری از رسیدن جمعیت به حد نصاب لازم (برای ایجاد Quorum Sensing) توسط محققین پیشنهاد شود.بر اساس گزارش فائو ، سویه ای از باکتری ویبریوپاراهمولیتیکوس که موجد بیماری مرگ زود رس است ،نسبت به اغلب آنتی بیوتیک های رایج در آبزی پروری مقاومت نشان داده است از این رو بیشتر بر کنترل این عامل بیماریزا با استفاده از پروبیوتیک ها تأکید می گردد.

لینک دانلود نسخه قابل چاپ


  • ali ghavampour

کاربردهای کیتین و کیتوزان

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۵ ق.ظ

نتیجه تصویری برای ‪chitin chitosan‬‏

در خصوص کیتین ،کیتوزان و کاربردهاو فواید اون در زندگی روزمره تابحال مقالات زیادی نوشته شده.این مطلب رو اختصاص داده ام به مقاله ای با همین مضمون که در مجله بوم شناسی آبزیان دانشگاه هرمزگان به چاپ رسیده و میتونه به عنوان یه Review به زبان فارسی مورد استفاده علاقمندان قرار بگیره.این مقاله رو میتونید در صفحه مقالات در لینک زیر دریافت کنید:

لینک دانلود

  • ali ghavampour

واکسیناسیون در میگوهای پرورشی

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۰ ق.ظ

نتیجه تصویری برای ‪shrimp vaccination‬‏

تا چند سال پیش ،امکان واکسیناسیون در میگوهای پرورشی به دلیل نوع سیستم ایمنی این جانوران و عدم برخورداری از سلول های حافظه ای تقریباً غیر ممکن فرض می شد.اما اهمیت پیشگیری از بیماریها در صنعت پرورش میگو از یک سو و پیشرفتهایی که در زمینه های تحقیقات بیوتکنولوژی ظرف سالهای اخیرحاصل شده از سوی دیگر ،بارقه هایی از امید را در این زمینه متبلورساخته است.مقاله ای که در لینک زیر مشاهده میکنید خلاصه ای است از پیشرفت هایی که در خصوص واکسیناسیون میگو حاصل گردیده .امیدوارم مورد توجه قرار گیرد:

لینک دانلود

  • ali ghavampour

درد مشترک !!

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۲۰ ق.ظ

نتیجه تصویری برای ‪aquaculture latin america‬‏

توصیف زیر از زبان مدیر بخش آمریکای لاتین و حوزه کارائیب ،در جامعه جهانی آبزی پروری در خصوص منطقه متبوعه اش ،شباهت زیادی با بستر آبزی پروری در کشورایران دارد.شاید بی دلیل نیست که اقلیم بسیار مساعد آمریکای جنوبی و مرکزی ،در عرصه های متعدد آبزی پروری، میدان تولید را به نفع شرق آسیا خالی نموده است.به هرحال به نظر می رسد عدم ارتباط مثبت بین نهادهای تخصصی با زیر بخش تولید،دخالت همه جانبه بخش دولتی در توسعه زیر بخش و عدم انسجام تولید کنندگان دردی مشترک در آبزی پروری بخشهایی از جهان محسوب می شود.

"امروزه ، آبزی پروری در این منطقه شکلی از هم گسیخته دارد.ارتباط فعالی بین نهادهای دانشگاهی با  زیربخش تولید مشاهده نمی شود.انسجام مابین تولید کنندگان بجز در مواردی خاص وجود ندارد.بین نهادهای تخصصی کارتیمی مشاهده نشده و هرگاه اتحادی  هم شکل گرفته بیشتر انگیزه سیاسی بر آن حاکم بوده است.ذهنیت پدرسالارانه موجود مبنی بر اینکه دولت می بایست نقش موتور محرک بخش کشاورزی را ایفا کند به فقدان چشم اندازی مثبت جهت سرمایه گذاری منجر شده است."(Antonio Garza de Yta)"

منبع :The Practical Asian Aquaculture  شماره 13 آوریل/ژوئن 2013

  • ali ghavampour

این دریاچه مجسمه ساز!!!

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۱ ق.ظ

دریاچه ای در شمال  تانزانیا به دلیل شرایط فوق العاده نامطلوبش،موجودات اسیر در آب های خود را به مجسمه های آهکی مبدل می سازد.

این دریاچه که به NATRON مشهور بوده  و نام خود را ازسدیم  (Natrium) محلول در آب خود گرفته  دمایی در حدود 60 درجه سانتیگراد داشته و pH آن نیز در حدود 9 تا 10.5 است.

عکاس New Scientist تصاویر جالبی از پرندگان بخت برگشته ای گرفته که به اشتباه و بر اساس خطای دید وارد ستون آب دریاچه شده و به دلیل شرایط نامطلوب حیاتی آب ابتدا تلف شده و سپس به مجسمه هایی آهکی تبدیل شده اند:

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای ‪lake natron‬‏

نتیجه تصویری برای ‪lake natron‬‏

  • ali ghavampour

پتانسیل اکسیداسیون - احیاء(ORP) و اهمیت آن در آبزی پروری

گردآوری:علی قوام پور-کارشناس پژوهشکده میگوی کشور

نتیجه تصویری برای ‪oxidation reduction potential‬‏

ORP یا قابلیت اکسیداسیون و احیاء ( Oxidation-Reduction Potential)به معنی توانایی یک ماده (اتم،مولکول و ...) برای از دست دادن الکترون و کسب الکترون از مولکول یا اتم دیگر است که بر حسب میلی ولت(mV) اندازه گیری و ثبت می گردد.

در علم شیمی ماده ای را که الکترون از دست می دهد ( و بار مثبت پیدا می کند)اکسیده و ماده پذیرنده الکترون را (که بالطّبع بار منفی می یابد) احیا شده فرض می کنند.اما باید به خاطر داشت که می بایست در مجاورت هر دهنده الکترون ، مولکولی به عنوان گیرنده نیز حضورداشته باشد . از این لحاظ می توان فرآیند اکسیداسیون و احیا را به شکل یک باطری دارای دو قطب مثبت و منفی در نظر گرفت که جریان الکتریسیته تنها به شرطی برقرار می شود که هر دو قطب در مدار حاضرو فعال باشند و هرگاه یکی از دو قطب بنا به دلایلی حذف شود باطری فعالیت خود را از دست خواهد داد.

پارامتر O.R.P ( که گاه بصورت مخفف Redox نیز گفته می شود)،در واقع بیانگر این واقعیت است که سهم مواد اکسیده نسبت به مواد احیا شده در محیط چه اندازه است و بر این اساس مقادیر مثبت (زمانی که مواد اکسید شده محیط بیشتر است) و یا منفی(وقتی مواد احیا شده بیشتر باشد) به این کمّیت تعلّق می گیرد.

باید بخاطر داشت O.R.P تا حد زیادی نشان دهنده دسترسی مواد به اکسیژن و یا سایر مواد اکسید کننده است.بنابراین دانستن مقدار O.R.P یا ظرفیت اکسیداسیون و احیا شاید به خودی خود واجد اهمیتی در آبزی پروری نباشد بلکه این اهمیت بدان سبب است که می تواند نشان دهنده وضعیت هوازی(حضور اکسیژن)و یا بی هوازی (فقدان آن )باشد.

بر حسب شرایط  فیزیکو شیمیایی ، مواد محلول و معلق در ستون آب استخر،ممکن است اکسید و یا احیا شده باشند.به عنوان مثال دی اکسید کربن (CO2)و یا یونهای کلسیم (Ca++) و منیزیم (Mg++) اکسیده شده  و متان (CH4) ، سولفید هیدروژن (H2S) و یا آمونیاک ( NH3) احیا شده می باشند.

با این تعریف ،می توان چنین فرض کرد که تجمع مواد آلی( ترکیباتی که به طور معمول غنی از پیوندهای C-H هستند همچون پروتئین ،چربی و...) در محیط پرورش آبزی(استخر ،تانک و ...) موجب کاهش ظرفیت اکسیداسیون و احیا خواهد شد.البته در آبزی پروری سنتی و حتی نیمه متراکم ،معمولاً به دلیل بالا بودن میزان اکسیژن (به واسطه فتوسنتز و یا انتشار مستقیم از طریق اتمسفر به آب) عوامل کاهش دهنده O.R.P به ندرت توان کاهش این پارامتر را تا محدوده صفر و یا منفی دارند با اینحال در بعضی استخرها و یا در سیستم های متراکم،فوق متراکم و یا مدار بسته ،به دلایلی ،ترکیبات آلی شامل مواد دفعی ،غذای خورده نشده و ضایعات گیاهی و جانوری ،در محیط بستر و یا حتی ستون آب تجمع یافته و اگر اکسیژن موجود در استخر برای تجزیه هوازی تمامی این پسماندها کافی نباشد ،به تدریج تجزیه به صورت بی هوازی آغاز شده و دراین صورت شرایط بستر و آب استخر نامساعد می گردد.

به این ترتیب با اندازه گیری O.R.P  می توان اطلاعات ذیقیمتی در خصوص شرایط آب و استخر پرورش به دست آورد.به عنوان مثال هرگاه این کمّیّت بین دو اندازه گیری با فاصله یک هفته از 140 به 120 تقلیل یابد می توان چنین نتیجه گیری کرد که مواد آلی تجمع یافته در محیط استخر در مدت یک هفته گذشته به میزانی بوده که تا حدی از اکسیژن موجود در استخر کاسته به اندازه ای که ورودی اکسیژن از طریق هوادهی ، فتوسنتز و یا انتشار از اتمسفر جهت حفظ O.R.P در محدوده قبل(140 میلی ولت) کافی نبوده است.

بصورت تئوری ، بالاترین و کمترین مقدار O.R.P در آب به ترتیب  1200+ و 1200- است هرچند این مقدار در آب شرب شهری 200 تا 400 میلی ولت می باشد.

در آب های جاری سطحی مقادیر O.R.P بطور معمول بین 100 تا 200 میلی ولت اندازه گیری شده با اینحال در آب های عمیق این پارامتر کاهش یافته و در نقاطی ممکن است حتی تا 300- میلی ولت افت نماید.

O.R.P در آب های ضد عفونی شده حدود 700 میلی ولت است اما باید توجه نمود که ظرفیت اکسیداسیون و احیا در محدوده های بیش از 500 تا 600 میلی ولت میتواند برای آبزیان مضر بوده و به بافتهای سطحی بدن از جمله آبشش و پوست آسیب وارد نماید.به همین دلیل گفته می شود که مقادیر O.R.P مناسب در آبزی پروری بین 100 تا 300 میلی ولت است چرا که در این محدوده شرایط هوازی برای تجزیه مواد آلی مساعد بوده و کمتر از این دامنه ،مقدمه شروع فعالیت بی هوازی در محیط استخر خواهد بود.

  • ali ghavampour