آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان ABZISTAN

وبلاگ آبزی پروری و علوم زیستی

آبزیستان                  ABZISTAN

سلام بر همگی. علی قوام پور هستم، دانش آموخته اکولوژی دریا در مقطع دکتری، تا حدودی فعال در زمینه تکثیر و پرورش آبزیان (به ویژه میگو)، علاقمند به زمینه های مختلف صنعت آبزی پروری و البته در کنارش، علوم انسانی. این ملغمه رو بذارید در کنار لیسانس ژنتیک و فوق لیسانس بیوشیمی تا دیگه اصلا تعجب نکنید. ولی در این رسانه ، تلاش دارم ، روش های بهینه مدیریت آبزی پروری و مبانی این صنعت را ارائه و ایده های نوین را معرفی کنم. گاه گداری هم دلنوشته ای تا به سنت وبلاگ نویسی پایبند مونده باشم. امیدوارم مطالب وبلاگ آبزیستان مورد پسند بازدیدکنندگان محترم واقع بشه. ضمنا همینجا باید اعلام کنم که این وبلاگ، شخصی و مستقله و به هیچ شرکت و وبسایتی وابسته نیست. اینو عرض کردم تا حساب مطالب منتشر شده در اینجا رو از وبسایت هایی که به نام آبزیستان الی ما شاءالله این روزها در اینترنت مشاهده میفرمایید جدا کرده باشم. پاینده باشید

بایگانی

کاروانسالار ره نشناس

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۳۲ ق.ظ

Image result for leader wrong way

وارن بافت (Warren Buffett) عبارت معروفی در زمینه ریسک دارد: ریسک، ناشی از عدم آگاهی از کاری است که در حال انجام آن هستیم.

در واقع اگر از سمت دیگری به این عبارت کوتاه توجه کنیم، خطر جهل و ناآگاهی از "پذیرفتن مسئولیت بدون دانش کافی" در یک کار رو هم می شه استنتاج کرد. به عبارتی، هرگاه، بدون آگاهی از ابعاد مختلف یک مشکل، بخواهیم به حلّ اون مشکل بپردازیم، به نوعی موجبات ایجاد ریسک رو فراهم کرده ایم.

قطعاً مثال ها و مصادیق متعددی در این زمینه می تونه در ذهن هریک از افراد شکل بگیره اما اون چیزی که پس از مدت نسبتاً مدیدی، من رو مجدّداً به نگارش یک دلنوشته در آبزیستان وا داشت یک سری از مواردیه که این روزها در صنعت پرورش میگو باهاش روبرو بوده ام و دقیقاً به "عدم آگاهی از کاری که در حال انجامآن هستیم" بر می گرده.

اول می خوام از این موضوع شروع کنم که متأسفانه دانش آبزی پروری (علیرغم اینکه یک علم چند رشته ای یا به قول بعضیا Multidiscipline هست)، جنبه سهل ممتنعی در نظر برخی دست اندرکاران صنعت پیدا کرده و این مطلب، گاهی (به ویژه وقتی حیطه نفوذ قائلین به این صفت، در حوزه تصمیم سازی هم مطرح باشه)   سبب بروز بحران های جدی می شه.

واژه سهل ممتنع اصولاً به کاری گفته می شه که در ابتدا سهل و ساده به نظر برسه، اما وقتی می‌خواهیم انجامش بدیم ببینیم که چندان هم ساده نیست و موانع زیادی برای انجامش وجود داره. شاید ساده‌ی ناممکن بهترین توصیف و تعریف مفهوم سهل ممتنع باشه.

این نوع نگاه به آبزی پروری و در اینجا به طور ویژه، پرورش میگو، اغلب مانع از این می شه که یک دید جامع نسبت به دلایل و ماهیت مشکلات، بحران ها، کاستی ها و بعضی نقائص ظاهری و در پی اون، ارائه راهکاری اجرایی و کاربردی برای رفع اونا بشیم. برای پرهیز از این مشکل، شاید بهترین رویکرد این باشه که ابتدا در نظر بگیریم که چقدر با بخشی که قصد داریم بهبود بدیم یا نقیصه و بحرانی رو در اون رفع کنیم آشنا هستیم و بر مبانی علمی و فنی مرتبط با اون آشنا هستیم، این مشکل، چه بخش یا سهمی از جامعه هدف رو درگیر کرده، افراد تشکیل دهنده این بخش از جامعه هدف، سابقه عملکردشون در جنبه های مختلف چطور بوده، منشأ بروز بحران، درون زا بوده و یا برون زا، چقدر بروز بحران، ناشی از عدم احاطه (علمی، فنی و ...) دست اندرکاران بخش مورد نظر هست و در نهایت (اما شاید مهم تر از همه) ، برای حل بحران و یا ارائه ایده و راهکار اجرایی، چقدر مهیا بوده و در این خصوص چگونه به یقین رسیده ایم؟

اغلب ما دوست داریم قدرتی داشته باشیم تا در حوزه کار و زندگی خود، قادر به حل همه مشکلات ریز و درشت بشیم. اما به قول بزرگی: بیشترکسانی که در دنیا قصد برپا کردن بهشت داشتند، حاصل کارشون، تبدیل دنیا به دوزخ بود. حتی گاهی لازم نیست این ادعا رو برای کل دنیا داشته باشیم تا به جای بهشت، ازش دوزخ بسازیم بلکه کافیه این دنیای گرفتار در دست ما، وسعتی در حد یک اتاق، یک استخر پرورش، یک مزرعه و ... باشه. اما شاید اگر قدری خوشبینانه تر نگاه کنیم، بشه در حد توانایی ها و متناسب با دانش و قابلیت های خودمون، در بخش هایی قادر به اصلاح و بهبود باشیم. از این رو، قابلیت های خودمون رو ابتدا لازمه به طور واقعی بشناسیم و بعد وارد مرحله اصلاح حوزه شغلی، اجتماعی و ... بشیم وگرنه همون حکایت تبدیل دنیا به دوزخ رو تکرار خواهیم کرد.

برای اینکه خیلی به حاشیه نرم، مثال های عینی در بعضی از زمینه ها رو مطرح می کنم تا بحث قدری ملموس تر پیش بره.

چندسال پیش، در مورد افسانه پیگمالیون و عشقی که به آفریده خودش پیدا کرد، مطلبی در آبزیستان نوشتم. این موضوع رو به نظرم حتی می شه به ایده ها هم تعمیم داد. دوست عزیزی، این مسئله رو عنوان می کرد که برای پرهیز از افزایش ریسک بیماری، لازمه تعویض آب رو کم کنیم و یا به حد صفر تقلیل بدیم. این مسئله که در دهه های اخیر، کارآمدیش کاملا به اثبات رسیده، در عمل و برای مناطق گرم و خشک ( یا نیمه خشک)، لازمه با ملاحظاتی همراه باشه. یکی از این ملاحظات، شدت تبخیر در این نواحی و افزایش شوری آب در اثر سکون در محیط بسته هست. نکته وابسته به این معضل، کاهش ظرفیت نگهداری اکسیژن (در شوری بالاتر)، افت کیفیت آب به دلیل فعل و انفعالات بیوتیک و آبیوتیک در استخر پرورش و در نتیجه نیاز به بهبود دهنده های کیفی آب در کنار مکانیزاسیون مناسب (نظیر هواده) خواهد بود. این دوست بزرگوار راه چاره رو برای این مشکلات، استفاده از رنگ های مصنوعی آب برای ایجاد سایه (Shading) وکاهش تبخیر عنوان می کرد و معتقد بود با استفاده از پروبیوتیک هایی که در اونور آب ساخته شده هم می شه چالش های کیفی بستر و آب رو به این منظور رفع کرد. در کنار همه این فرمایشات، وقتی شنید استخر موصوف، فاقد هواده هست توصیه ایشان، افزایش ارتفاع آب استخر به بالای 3 متر بود. قطعاً مشکلات مرتبط با مواردی که ذکر شد رو اغلب مراجعین محترم و فرهیخته این وبلاگ که با علم آبزی پروری مأنوس هستند متوجهند و می شه همون دوزخ یاد شده در سطور فوق رو خیلی راحت، در استخر پرورشی که به این شیوه قرار هست مدیریت بشه مجسّم کرد.

من هیچگاه به صداقت این دوست عزیزم شک نکرده ام بلکه معتقدم ایشون صرفاً به یک خطای شناختی در مورد حوزه تحت فعالیتش گرفتار شده و اون، گردو دانستن هر جسم گردی است بدون اینکه به تفاوت های موجود نگاهی خریدارانه داشته و شناخت کافی از اون حوزه به دست آورده باشه (درک غیر واقعی از مبانی علمی بخش هدف، عدم توجه به قابلیت ها و مقتضیات میدانی و نگرش سهل ممتنع به آبزی پروری).

عزیز دیگری، ایده جالبی در خصوص مکانیزاسیون هوشمند در مزارع پرورش میگو در ذهن داشت و معتقد بود، این ایده قادر خواهد بود میزان محصول میگو پرورشی در واحد سطح را تا 10 الی 15 تن در هکتار افزایش دهد. ایشان حتی بر اساس ایده خود، مدلی از هواده ابداع نموده بودند ( کاملاً بر اساس مفروضات ومحاسبات علمی و فنی). در این راستا، این دوست گرامی، یک سال را به منظور بررسی چالش های میدانی حوزه پرورش میگو به طور عملیاتی و با صرف هزینه شخصی به پرورش میگو پرداخت ولی پس از همین دوره، به این نتیجه رسید که هواده های موجود در بازار از هواده های ابداعی خودش عملکرد بهتری داشته و حتی به تأثیر هوشمند سازی بر افزایش عملکرد تولید نیز مشکوک شده بود (عدم احاطه بر ماهیت بخش هدف، عدم درک واقعی نسبت به مشکلات اصلی بخش مورد نظر و عارضه پیگمالیون) .

دوست بزرگوار دیگری، با تکیه ناقص بر مبانی ژنتیک مندلی، و با فرض بکارگیری روش Next Generation Sequencing (NGS) به این نتیجه رسیده بود که  مبنای بروز Inbreeding depression تولید هتروزیگوت در نتاج است، پس برای اصلاح نژاد لازم است به تولید هموزیگوت ها توجه کنیم (چون به عقیده ایشان، راز مراکز اصلاح نژاد در تولید نتاج و مولدین هموزیگوت به مشتری است که هرگاه با یکدیگر تلاقی نمایند، تولید نتاج هتروزیگوت می کنند) و برای انتخاب نسل والدینی می بایست (می توان) از روش NGS استفاده نموده و پس از بهگزینی در چند مرحله، مولدین اصلاح نژاد شده را تولید نمود و هرگاه چند صفت را به طور هم زمان انتخاب کنیم، امکان اصلاح چند صفت در نتاج پس از 5 نسل میسّر خواهد گردید (عدم آشنایی با مبانی ژنتیک کمّی، عدم اطلاع از مبانی اصلاح نژاد و در نهایت، عارضه پیگمالیون).

دوست دیگری نیز دستگاه اندازه گیری پارامترهای کیفی آب را (که انصافا جای خالی آن در مدیریت مزارع پرورش میگوی کشور به شدت احساس می شود) با قابلیت های بسیار عالی و امکان اندازه گیری چهار پارامتر کیفی اصلی (pH، اکسیژن، دما و شوری) ساخته بود اما متأسفانه با گرفتن آدرس اشتباه، سیستم ثبت پارامتر را مبتنی بر اختصاص هر ماژول به یک استخر با امکان ارسال اطلاعات به سرور اصلی ( برای یک مزرعه) فرض نموده بود (که البته این مورد، نه به عنوان یک نقص بلکه اندکی به لحاظ هزینه ای سبب عدم استقبال بهره برداران در مزارع خواهد شد).

موارد ذکر شده در بالا "هرکدامش برگی از باغی است و از بسیارها، تائی". قطعاً تمامی دست اندرکاران صنعت نمونه هایی مشابه را سراغ داشته و دارند و به نظر حقیر، هیچیک را نمی توان عیب و یا نقص قلمداد نمود بلکه انتزاعِ نخبگان از حوزه فعالیت های میدانی، موجب ناکارآمدی ایده ها و اندیشه های (اغلب) گرانبها و محرومیت صنعت از آن ها گردیده است. چه خوب است آشنایان با روش های نوین، نخبگان عرصه هوشمند سازی ومکانیزاسیون، عزیزان دانشگاهی علاقمند به حوزه ژنتیک و اصلاح نژاد و ...، پیش از قضاوت در خصوص کارآمدیِ بلامنازعِ ایده خود، ابتدا به درستی و با تحقیق کامل در خصوص ماهیت بخش هدف، کسب دانش نمایند تا قابلیت ارزشمند ذهنی، فنی و تجربی خود را در مسیری صحیح هدایت و از طرفی، مشکلات صنعت آبزی پروری را به شکلی واقعی چاره اندیشی و برطرف کنند.

 

 

 

 

  • ali ghavampour

دلنوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی